(1390 شهريور 14، 1:16)gmarjang نوشته است: [ -> ]آقا پس چی شد این زلزله ما منتظریماااااااااااااااا
این از اون زلزلههای زیر دریایی بود
باید منتظر سونامی باشی
حالا سوای شوخی
نمیخوام اینجا یه چیزی بگم که ناراحت بشین ، ولی مرجان خانم انقدر راحت نگین زلزله میخوام . شما چه میدونین زلزله چیه ؟
شما چه میدونین این که شب بخوابی مثل همیشه ف صبح بیدار شی ببینی جز خودت هیچچی باقی نمونده یعنی چی ؟
نمیگم خودم میفهمما ، نه
ولی اصلا چیز خنده داری نیست
کلی غصّه پشتشه
شما میگین زلزله ، من یادم میاد تنم میلرزه
(1390 شهريور 14، 1:19)Amirhossein18 نوشته است: [ -> ]حالا سوای شوخی
نمیخوام اینجا یه چیزی بگم که ناراحت بشین ، ولی مرجان خانم انقدر راحت نگین زلزله میخوام . شما چه میدونین زلزله چیه ؟
شما چه میدونین این که شب بخوابی مثل همیشه ف صبح بیدار شی ببینی جز خودت هیچچی باقی نمونده یعنی چی ؟
نمیگم خودم میفهمما ، نه
ولی اصلا چیز خنده داری نیست
کلی غصّه پشتشه
شما میگین زلزله ، من یادم میاد تنم میلرزه
منو یاد جملهٔ خودم قبل از بحث میندازه
همون که هیچ کس بهش توجه نکردو میگم
(1390 شهريور 14، 0:55)eshtiagh نوشته است: [ -> ]HAHA
نه بابا گفتم زلزله تا مقدار غصهام رو نسبت به قطع شدنم از کانون رو قویتر خطکشی کنم
(1390 شهريور 14، 0:52)gmarjang نوشته است: [ -> ] (1390 شهريور 14، 0:50)Hadi نوشته است: [ -> ]بابا از او فاصلهی اشتیاق تا شما خیچی بهتون نمی رسه!! مطمتن باشین!
خیچیه خیچی؟؟من زلزله میخوووووووام
wow
یه نفر تنش میخره
امیر خان باشه خب اگه اون طوریم بشه خدا خواسته بازی زندگی این طوری بوده منم محکومم به بازی!تو این شهر که من تنها نیستم . من بترسم یا نترسم بخندم یا نخندم هیچ تاثیری تو زلزله فردا نداره! شاید منم جزوه مرده ها بودم اون وقت نخندیده از دنیا میرم
چه جمله ای ؟
یا بار دیگه بگو
من دارم میگردم ، هنوز پیدا نکردم !
بگو جملتو یه بار دیگه
(1390 شهريور 14، 1:24)gmarjang نوشته است: [ -> ]امیر خان باشه خب اگه اون طوریم بشه خدا خواسته بازی زندگی این طوری بوده منم محکومم به بازی!تو این شهر که من تنها نیستم . من بترسم یا نترسم بخندم یا نخندم هیچ تاثیری تو زلزله فردا نداره! شاید منم جزوه مرده ها بودم اون وقت نخندیده از دنیا میرم
این درسته ولی ادم در مورد این جور چیزها نخنده بهتره
شما فرانز کافکا franz kafka رو میشناسید؟؟
اون یه زمانی میگفت:
قلب خانه یی است با ۲ اتاق خواب
در یکی رنج زندگی میکند
و در دیگری شادی
نباید زیاد بلند خندید
وگرنه رنج در اتاق دیگری بلند میشود
جملهام رو بالا نقل قول کردم
نظرتون چیه بحث رو عوض کنیم ؟؟؟؟؟
مگه من بلند خندیدم اشتیاق جان؟ امیر خان از زلزله میترسه من از اینکه فردا دیگه نباشم که بخندم
(1390 شهريور 14، 1:31)ehsan90 نوشته است: [ -> ]نظرتون چیه بحث رو عوض کنیم ؟؟؟؟؟
کدوم بحث
ولی بخوای میتونیم موضوع رو عوض کنیم
خودت موضوع رو انتخاب کن
من موافقم
احسان جان اون هادی که الآن رفته ، اون میدونم بالای 3 ماهه پاکه ( قبلش هم چند ماه پاک بود یه سره ، یه با شکست ، بعدش تا این سه ماه )
من هم خودم بالای 1 ماه
من دیگه کم کم میرم بخوابم
شبتون به خیر
اشتباه نشه منظور من از بحث همون موضوع بود
(1390 شهريور 14، 1:31)gmarjang نوشته است: [ -> ]مگه من بلند خندیدم اشتیاق جان؟ امیر خان از زلزله میترسه من از اینکه فردا دیگه نباشم که بخندم
نه ولی صدای زلزله میخوام زلزله میخوامت ۴ خونه اونطرفتر شنیده میشد
البته حق با توئه هر جور راحت تری
ولی من معمولان برای سرنوشت خط و نشون نمیکشم چون هیچ وقت تاحالا خوب تموم نشده
ولی این نظر من و من در این جور مسائل یه کم خرافاتیم
شب بخیر amir hossein ;)
آفرین به شما پاکان
خدا کنه منم مثل شما بشم , که البته مطمئنم میشم
(1390 شهريور 14، 1:36)gmarjang نوشته است: [ -> ]:13::13::13:
مرجان خانوم میخواهی بری؟؟؟
تازه ساعت....... .است