(1390 اسفند 2، 1:10)Recluse نوشته است: [ -> ]
مدیریت ساحل خانمو تبریک میگم رنگ بهتر نداشتید
سلااااام
متشکرم
آره موافقم
راستش چرا قراره عوضش کنم ولی اتاق رنگها نمی دونم کجاست.
سبز قشنگ میخوام. دارید لطف کنید بدید؟
(1390 اسفند 2، 2:05)می توانم نوشته است: [ -> ]نقل قول: راستش من ياد گرفتم در دنياي واقعي رو به خانم ها ندم علتشم به خاطر شغلمه(كه بعضي دوستان ميدونند چيه)
چه حرف بدی ... دلم گرفت !
وااااااااااااااااا
چرا خانمی؟؟؟!!!!!
چرا دلت بگیره؟؟!!!
حرف بدی نزدند که ...
خوب ما خانمها هم تو دنیا واقعی به آقایون رو نمی دیدیم.
به خاطر شغلمون هم نیست.
هر چیزی به اعتدالش نکوست
(1390 اسفند 2، 9:59)ساحل نوشته است: [ -> ] (1390 اسفند 2، 2:05)می توانم نوشته است: [ -> ]نقل قول: راستش من ياد گرفتم در دنياي واقعي رو به خانم ها ندم علتشم به خاطر شغلمه(كه بعضي دوستان ميدونند چيه)
چه حرف بدی ... دلم گرفت !
وااااااااااااااااا
چرا خانمی؟؟؟!!!!!
چرا دلت بگیره؟؟!!!
حرف بدی نزدند که ...
خوب ما خانمها هم تو دنیا واقعی به آقایون رو نمی دیدیم.
به خاطر شغلمون هم نیست.
هر چیزی به اعتدالش نکوست
دقيقا ساحل خانم
مرضيه خان بد برداشت كردند.
احترام خانم ها در همه حالي واجبه ولي قضيه اي كه گفتم فرق ميكنه
سسسسسسسسسسلام
چه خبر بود ه این چنده روزه اینجا
امین که رفت
و من نبودم البته یه جوری پیداش کردم و خداحافظی کردم
نقل قول: از افاضات آقای علیرضا ... دیگه پیر شدی بابابزرگ آماااااااااا نصیحت کردن رو یاد نگرفتی
ورژن درستشو شما بنویسید ماهم یاد بگیریم
نقل قول: Alireza 68 نوشته شده توسط: فرخنده خانوم
براتون
بهرتین هارو آرزو میکنم
اونوقت این بهرتین ها دقیقا میشن چیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شمام اگه جای من بودید مطمئنن بهتر ازین نمیشد
نتم قطع بود رفتم کافی نت
بعدش یک ساعت و نیم وقت داشتم و بعدش باید میرفتم دانشگاه
کلی پست رو باید میخوندم کلی پست باید میزدم و پ خ هم کم نبود و باید جواب میدادم
نقل قول: اي ول هما. خيلي باحال بود.
تعجبيه امروز عليرضا نيست
نكنه نقش بابابزرگ احسان را بازي ميكنه رفته خواستگاري
آره خیلی معلوم بود جام خالی بود
آره احسان میخواست بره توی یه شرکت منم رفتم از اعتبار و ریش سفیدیم استفاده کنم
نقل قول: آقای علیرضا تشریف ندارن دقت کردید ؟ یه چیزی زیر ارسال ها کمه که همانا اثر انگشت آقای علیرضا می باشد
نقل قول: آره عليرضا از ديروز صبح تا حالا نيست. واقعا جاش خاليه
ای بابا الان خجل زده شدم
اگه منو اون شب میدید به چه وضعی بودم هم ایرانسل نتش قطع شده بودم هم مبین نت(وامونده نت
)
مثل معتادا شده بودم
تشکر خونم کم شده بود
نقل قول: یعنی ها ... پارسال که 20 واحد درس داشتم + پروژه رتبم شد 5000 الان می شه چند ؟
این شکلک های خشن چیه؟
تو روحیه تاثیر میذاره
(1390 اسفند 1، 14:19)ســـها نوشته است: [ -> ]سلام
و
رفقا ی سفر دیگه پیش رو هست!
در پناه خدا..
یاعلی.
ای خدا
بذارید دو روز بگذره از اومدنتون!
بعد باز ساز رفتن بزنید
باورکنین دوستان باید خبری باشه
مثل ماه عسل یا چیزی شبیه این
سها خانوم مچتونو گرفتم
فقط زود برگردید
این پست هام ادامه دارد.....
.............
یا علی
حیف که پارازیت رفته زیر چاپ وگرنه همین یه صفحه کلی سوژه داره
ساحل خانوم مدیر شده؟
تبریک ساحل خانوم
ضمناً رنگشم خیلی خوشگله ، اگه منم مدیر میشدم همین رنگو انتخاب می کردم
(1390 اسفند 1، 17:18)ســـها نوشته است: [ -> ] (1388 مرداد 2، 12:38)ســـها نوشته است: [ -> ]سلام
آقا چه خبره؟من تقریبا از هیچی خبر ندارم
یعنی کسی رو نمیشناسم در واقعه از نوع روابطی که دوستان دارن بی خبرم
یه جورای به شدت احساس میکنم مثه بچه ها هست که الکی سرک میکشن تا فقط بشنون ولی چیزی نمیفهمن شدم......احساس میکنم غریبم خیلی احساس غریبگی میکنم .حتی احساس میکنم مهمان هم نیستم یه جورایی ناخوندم شما ها خیلی صمیمی هستین خیلی بهتون غبطه میخورم......
اما در هر حال از اینکه باهاتون آشنا شدم خیلی خوشحالم.
منم الان ی همچین حسی بهم دست داده.
(1390 اسفند 2، 12:52)joliya نوشته است: [ -> ][
منم الان ی همچین حسی بهم دست داده.
جوليا خانم به نظر من بيشتر در انجمن شبانه روزي فعاليت كن.
الكي گير بده، تشويق كن، بخند، مچ بگير
غريبگي نكن
كم كم صميمي ميشي و بقيه را ميشناسي
باشه پس از این به بعد به کسی گیر دادم کسی ناراحت نشه ها
دیگه آقا ناصر گفتن که گیر بدیم پس میدیم
بووووووووووووووووووق
بووووووووووووووووووووق
اصلانا هم کنایه ای در کار نیست
می گم من چرا نمی تونم تاپیک ایجاد کنم
مدیرااااااااااااا با شماااام
بعد اونوقت چرا به کله و پاچه میگن کلپچ؟
به داداشم میگم بیا با هم ناهار بخوریم
میگه نه مرسی من صبح کلپچ زدم گرسنه ام نیست
بعد اونوقت اگه به جای کله پاچه بگن کلپچ فعلش هم از "خوردن " به "زدن" تبدیل میشه؟