(1396 شهريور 10، 21:18)می توانم نوشته است: [ -> ]آقو یه فال برای همه است
ما از هفته پیش تبلیغ کردیم ولی دیر اومدین
انشالله هفته دیگه ام در محضر حافظ هستیم
آقا یعنی چی؟؟
من کلی نیتم رو لو دادم ... بعد هیچی به هیچی !!
بعدشم مگه میشه تو یه غزل حافظ به نیت همه جواب داد ...درسته حافظ کارش درسته ، ولی دیگه سخته بخدا !!!! درکش کنید
(1396 شهريور 10، 21:31)می توانم نوشته است: [ -> ]آقای تواب متن شعر رو اول صفحه ی قبل تایپ کردن مرد مجاهد
دلی که ...
رضوانه جان ببخشید که تبلیغات پر رنگ نبود
انشالله هفته بعد پر رنگ تره
خیلی وقته مراسم تفال رو نگرفته بودیم واسه همین اینجوری شد
یه خرده مدیریتم ضعیف شده
درخشنده خان
هر کی یه برداشتی از شعر داره
برداشت شما چی بود؟
اوری بادی
هفته دیگه هم هستیما
زود بیاین که قبل از تفال نیت کنین
من نمیتونم برداشت کنم چون واقعا نمیگیرم توی شعر چی نوشته!
(1396 شهريور 10، 22:44)آقای ضربتی نوشته است: [ -> ] (1396 شهريور 10، 16:41)آقای ضربتی نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
لطفا بعد از خواندن این مطلب کمکم کنید در تصمیم گیری
من 7 روزی بود یک پروژه ای به عهده گرفته بودم با اسرار رئیس شرکت که دوستم بود و بهم گفت کمکم کن که اینکار انجام بدم منم قول تضمینی ندادم ولی گفتم چشم بعد از این ماجرا ها من یک تیم تشکیل دادم و یکی از رفقای قدیمی خودم آوردم داخل کار اونم همش میگفت بزار پروژه من تموم بشه بعد من باهات تماس میگیرم بریم شرکت منم گفتم چشم بعد از یک هفته معطلی برای دوستم با هم رفتیم شرکت تو مسیر بهش گفتم که من این پروژه را نمیخوام به همبن خاطر بیا تو بردار خواستی چیزی هم به من بده اونم گفت راضیت میکنم منم قبول کردم .
داخل شرکت که بحث ها شد و قرار شد دوست من انجام بده تو مسیر برگشت به بازار برای خرید قطعات پروژه یک مقدار ازش زیر زبان کشیدم بنظرم میخواست رئیس شرکت موقع صنعتی کردن کار اذیت کنه و پول بیشتر یخواد البته این نظر من چون یک مقدار از حرفاش واضح بود منم یک مقدار نقش بازی کردم که متوجه بشم چه هبره چون مسئولیت پروژه با من بود .
بعد از این قضایای که شد رفتم خونه و عصری باهاش تماس گرفتم که گفتم من پیمانکار پروژه هستم فعلا تو این قسمت اونم گفت که باشه هر چقدر خواستی بده منم قبول کردم . بعد من گفتم تو قسمت صنعتی کار هستی گفتش باید با شرکت شما صحبت کنم اگه راضیم کردند من هستم . گذشت بعد یک ساعت که باهاش تماس گرفتم بازم ازش پرسیدم که هستی کفت معلوم نیست باید فکر کنم مشاور حقوقی میارم اونا باید موقع صنعتی کردن کار من راضی کنند . آخه صبح که با هم بودیم حین مسیر میخواست بک ریزه تو قسمت صنعتی کردن اذیت کنه .
منم با این همه تفاسیر مجبور شدم با یکی دیگه صحبت کنم و پروژه را بدم دست یک نفر دیگه
البته خودم این وسط هیچ سودی نکردم
ولی رئیس شرکت قرار بهم بعد از ساخته شدن پاداش بده
بنظرتون پاداش مشکل نداره ؟
من زود قضاوت کردم ؟
وسواس فکری دارم ؟
لطفا راهنمایی کنید
ممنون میشم راهنمایی کنید چرا هیچکس جواب نمیده این همه زحمت کشیدم تایپ کردم
من که جواب دادم دیگه ....
سلام بر همه باهوشای کانون
خیلی وقته کسی سوالی برا تقویت هوش نذاشته.
یدونه سختشو می گم ( از عاشق رخصتشو گرفتیم )
هر کی بگه 5 اعتبار بهش تقدیم می شه کلا کولاک کرده
ولی فک نکنم حالا حالا ها کسی بتونه .
سوال اینه دو عدد بعدی دنباله کدومه
127 ، 64 ، 32 ، 16 ، 8 ، 4 ، 2 ، 1
به ترتیب 247 . 456 . 838 و ...
اعتبار نمی خوام شیرینی بده
اگه دقت کنین می بینین عدد اخر 127 ه
پس دنباله توان های 2 منتفی می شه
حالا که 127 دو برابر 64 نیست دیگه نمی شه اونو در دو ضرب کرد
247 127 64 32 16 8 4 2 1
120 63 32 16 8 4 2 1
57 31 16 8 4 2 1
26 15 8 4 2 1
11 7 4 2 1
6 5 4 3 2 1
1 1 1
0 0
و با همین روال اعداد بعدی هم ظاهر می شن (اگه به سمت راست ادامه بدیم)
اگه به بالا ادامه بدیم بیشتر به دنباله توان های 2 نزدیک می شیم
توبی هم می تونست کمی پایین ترو بده (دستت بشکنه توبی خیلی زمان برد)
(1396 شهريور 11، 12:20)smwarrior نوشته است: [ -> ] (1396 شهريور 11، 11:59)Lost meed نوشته است: [ -> ]اگه دقت کنین می بینین عدد اخر 127 ه
پس دنباله توان های 2 منتفی می شه
حالا که 127 دو برابر 64 نیست دیگه نمی شه اونو در دو ضرب کرد
127 64 32 16 8 4 2 1
63 32 16 8 4 2 1
31 16 8 4 2 1
15 8 4 2 1
7 4 2 1
5 2 1
5 4 3 2 1
من ضرب دو نکردمش-_-
اینی ک شما نوشتینو نمیفهمم
بهترش کردم اگه خوب فکر کنی متوجه می شی
راستی شرمنده فقط به عدد اولتون نگاه کردم
(1396 شهريور 11، 10:43)Lost meed نوشته است: [ -> ]به ترتیب 247 . 456 . 838 و ...
اعتبار نمی خوام شیرینی بده
دیگه قرار نبود که تو بگی
ولی خیلی قشنگ نوشتی معلومه وقت زیادی گذاشتی
کاش می شد بیشتر بذارم ولی نمی شه هی هی اعتبار داد.
اما این سوال به پنج تا اعتبار می ارزید
اینقد بدم اومده ازین برنامه هایی که برای حفظ محیط زیست و این کارا پا میشن از فلان جا تا یه جای دیگه با دوچرخه میرن
ورزش ما شده مسخره بازیه اینا! 4 تا مسابقه نمیذارن بریم کیف کنیم! بعدش میان با دوچرخه با سرعت 4 کیلومتر در ساعت میرن فلان جا سلامی بکنن به شهدا!
برنامه هاشونو از نزدیک میبینم میخوام دوچرخه رو ببوسم بزارم کنار! اینقد فس فس میکنن
به قول رایدر توی gta5 پا بزن اشغال
دلمان کمی شیطونی خواست و سر و صداااااا
هووورااااا
( الکی مثلا )
مدتها بود کل لیست اخرین ارسال کننده چیکا نبود
خوشحالم
(1396 شهريور 12، 9:00)smwarrior نوشته است: [ -> ]من ک همینم نمی تونم برم
از همون بچگی با جفت چرخا مشکل دارم
(1396 شهريور 12، 20:08)chika نوشته است: [ -> ]مدتها بود کل لیست اخرین ارسال کننده چیکا نبود
خوشحالم
از بس که کیلویی پست میزنی
چه خبره خب....
----------
به طرز حیرت اوری توی یه دستگاه گیر کردم
بدجور افسرده میشم تا نتونم حلش کنم....
ینی هیچی دیگه نمونده که تستش کنم!
فقط به خدا پناه میارم!
من دیگه مخم نمیکشه .دو هفتست دارم روش کار میکنم...دوتا دستگاهی که خودم طراحی کردم از نظر شباهت کپیه همن...
قطعات چند بار عوض شدن ولی یکیش کار نمیکنه
از مهندسامون هم هرکی نگاش میکنه اینطوری میشه
قدرت باور نکردنیش!بازدهی نزدیک 100 درصد! ادم افسرده میشه وقتی نتونه چیزی که ساخته رو دوباره بسازه!
خدایا کمک...
ادماتم توش موندن..خودت شخصا بیا یه فکری کن...
من نوکرتم هستم...
زمانی که اینکارو شروع کردم هیچوقت نمیدونستم تا اینجا پیش برم...
سلام به دوستای کانونی گلم
بچه ها برام خیلی دعا کنید به شدت محتاج دعام
5شنبه دفاعیه ی پایان ناممه ، جمعه فاینال زبان دارم اونم ترم آخره . واقعا نمیدونم باید چی کار کنم .
همه چی پیچیده به هم
احسنت به تو
با قدرت پیش برو
حتما موفق می شی دختر خورشید
درخشنده خان
شاید یه کم ریلکس کنین بعد فک کنین بهتر جواب بگیرین؟
شاید استرسی شدین که جواب نمی ده
پ.ن همیشه مستندات و گزارش کار بنویسین تا بعدا استفاده کنین
به به جشن
ممنون که از منن تشکر کردین
بسیار احساس مفید بودن کردم