سلام فکر کنم کنکور تموم شد
یاد ایام جوانی بخیر چقدر کنکور جلو چشمم بود
چقدر جالبه میگن تمام زندگی موقع مرگ از جلو چشم ادم رد میشه
من الان بخشی از خاطرات کنکورم زنده شد
یادمه اون سال خورده بود به ماه رمضان من کم همتی کردم و نخوندم
کلا درس خیلی خوبه کاشکی جدی بگیریمش و از فرصت هامون استفاده کنیم
پست تاپیک درد و دل ها را که میخونم یاد یه چیزی میفتم
اونم این که درد و دل ها متناسب با سنمون تغییر میکنن
منی که کوچیک بودم شاید درد و دلم این بوده که چرا مثلا فلان بستنی را ندارم
یعد که بزرگتر شدم درد و دلم این بوده چرا مثلا فلان کفشا نداشتم
بعد مثلا موقع کنکور چرا فلان کتاب را نداشتم
و اماااا الان که میبینم چقدر درد و دل های کوچیکی بوده
و همشون برای من الان خنده داره
شاید اون زمان برام یه ناراحتی بزرگ بوده ولی الان خنده دار
پس بدونید این ناراحتی های الان یه زمانی براتون خنده دار میشه
درد و دل و ناراحتی نمیمونه هیچ وقت
زندگی را سر مسائلی کعه سال دیگه نیست به کام خودتون تلخ نکنید
همچی درست میشه و تغییر میکنه
هیچ وقت در رو یه پاشنه نمیگرده
بعد تاریکی شب روشنایی روز هست
ولی فقط عده کمی میتونن طلوع خورشید را ببین
چون در تاریکی شب استراحت کردن و ناراحت نبود خورشید نبودن
ولی اونایی که به خاطر نبود خورشید در شب ناراحت باشن هیچ وقت نمیتونن روشنایی اول صبح را ببینن چون به خوبی نخوابیدن و صبح خواب میمونن
همیشه ادما میان و میرن و ما میمونیم با خدای خودمون
رفقا تا حالا شده نگران بشید که صبح خورشید طلوع نکنه؟؟؟
خدایی که خدای اسمان ها و زمین هست
خدایی که گردش روز به دست اوست مارا تنها نمیزاره...
کافیه بریم سمتش فقط یک بار برای همیشه .............
نگران اینده نباشید همون جوری که نگران طلوع خورشید نیستید...
خدا خیلی بزرگه