اقای ازیو بگید من انجام نمی دم کمکم باید از این انتظارات دست بردارن اصلا شاید محتوای فلش رو ی وقتی ک تحریک بودید وسوسه شید باز کنید! بعدش چی؟ الان وقتشه که تو روشون واستید
طرز فکر اون بابا مهم تره یا سلامتی دوستت؟
بچه ها اول پسر پاک بعدشم رامین و شاید خیلیلیای دیگه ! ایده ای ندارید که چه باید کرد؟
من جای شما بودم پاک نمیکردم
چون اینو پاک کردین...مگه دیگه ندارن؟ بازم دارن ...بازم میگیرن از همو و کپی میکنن
فلش رو میگرفتم ولی براش اونا رو کپی نمیکردم در عوض دو سه مقاله در مورد عوارض خ.ا میریختم میدادم بهش
میتونید برای دانلود به کتابخونه مراجعه کنید:5:
کیمیا اگر فلشو گرفت بعد وسوسه شد محتویاتشو ببینه چی ؟
خب گفتم اون چیزای بد رو کپی نمیکنم براش
چند تا مقاله براش میریزم
دلیلشم خیلی واضح بهش میگم که نمی خوام تو گناهایی تو شریک بشم..اونا رو بخون ....خودتو بدبخت نکن
سعی می کنم دفعه بعدی براشون نریزم...
ولی سخته، راستش آدم تو شرایط که قرار بگیره گاهی نمی تونه نه بگه...
ولی سعیمو می کنم...
در مورد مقاله هم فک نکنم تاثیر داشته باشه، چون مثلا خودم به خاطر عوارض یا خوندن مقاله ای دنبال ترک نیومدم. یه حسی توم ایجاد شد که این کارو باید ترک کنم. مقاله هم بعدش بهم نشون داد که حسی که می گه ترک کن، راه درسته...
از باران به رکسانا
حالتان چطور می باشد؟
چرا پیام هایتان بر روی من بسته است؟
آیا میخواهید موهایتان را بکشم؟
سریع اعلام وضعیت کنید
(1392 بهمن 7، 21:45)Ezio Auditore نوشته است: [ -> ]در مورد مقاله هم فک نکنم تاثیر داشته باشه، چون مثلا خودم به خاطر عوارض یا خوندن مقاله ای دنبال ترک نیومدم. یه حسی توم ایجاد شد که این کارو باید ترک کنم. مقاله هم بعدش بهم نشون داد که حسی که می گه ترک کن، راه درسته...
درسته
باید اون حس بوجود بیاد
اما همین که از عوارضش هم مطلع بشن ، دیگه کم کم با ترس و لرز سمت این کار میرن
آقا اتفاقا من از همييين نقطهه..دقيقا همين نقطه،چند بار آسيب ديدم..مثال حاظرش همين دفعه آخر
..بدترينش اينه كه از كسي كه اصلا انتظاارر نداريي..من ميخواستم يه جورايي موضوعو منحرف كنم يا بيخيال كنم طرفو،بازم اقرار كرد
حالا اونم كه يكي بغل دستت.. فقط يه بار واسم اتفاق افتاد كه يه بارگي نگاهم افتاد
،وگرنه كلا مشكلي بهم نميزنم..
واقعا منم خيلي دوست دارم كه يكم به خودشون بيارمشون..اما بيخيالي شده تنها راهكار..
اينم به نظرم داداش انزيو اصلا از اول نبايد قبول ميكرد،حالا كه قبول كردي؛بگو دفعه بعدي اصلا مسئوليت قبول نميكنم..
-------آقا
خبر فوري ------
چندي قبل با داداش روزبه صحبت كردمم..
و ايشون گفتن كه حالشون خوبه..
گفتم هم خيلي حركت زشتي كرده،اما توجه نكرد..
به كيميا خانوم هم ارجاعش دادم،
و ايشون در جواب گفتن:"من كه ديگه كانون نميام
"
اون وقت با زبون شوخي و هميطوري نيومدن،سري بعد با زور مياريمشون..
(1392 بهمن 7، 21:52)omid farda نوشته است: [ -> ]-------آقا خبر فوري ------
چندي قبل با داداش روزبه صحبت كردمم..
و ايشون گفتن كه حالشون خوبه..
گفتم هم خيلي حركت زشتي كرده،اما توجه نكرد..
به كيميا خانوم هم ارجاعش دادم،
و ايشون در جواب گفتن:"من كه ديگه كانون نميام"
اون وقت با زبون شوخي و هميطوري نيومدن،سري بعد با زور مياريمشون..
آقا ممنون
خیلی کار خوبی کردین.
حالا بازم ارجاعش بدین بلکه نتیجه گرفتیم
البته تجربه ثابت کرده اعضا کانون مثل کبوتر جلد هستن..هرجا برن بر میگردن بعد از یه مدت
نمونه اش خود من! بعد از یه سال برگشتم
حالا بهش منو مثال نزنید ها....بره یه سال دیگه برگرده
سلام
میتوانم خانوم برا ارشد میخونه دایی صابر و نه ترک ها غیرتی هستن
و این که تا پست ازیو رو خوندم به فکر مقاله رسید که دیدم کیمیا خانوم هم همینو گفتن
منم نظرم رو مقاله هست اما نه هر مقاله ای با عوارضی که واقعیت نداره و..
مقاله رو اسمش رو ی چیز جالب بذار که جلب توجه کنه
روزبه هم حالش خوبه دماغشم چاقه امشب باهاش حرف زدم کلی هم خندیدیم
یکم نیاز به تنهایی داره اگه خدا بخواد برمیگرده
رکسانا خانوم اگه حرف بابا بزرگ ارزشی داره براتون لطفا از خودتون بیرون بیاید
حرف من پیر مرد رو زمین نزنین
داره میشه 40 ساعت که من فقط 3 ساعت و نیم خوابیدم
دلم برای بالشتم تنگ شده ...:-@
وقتی خوابم میاد غر غرو میشم..
من غَر دارم
باران خانم انقد با این حرفاتون تن منو نلرزونید
یعنی نوبت منم میشه این سختارو بکشم
نههههههههههه