چند وقتی موضوعی درگیرم کرده ، امیدوارم کمک کنید من رو.
توی مبحث جبر و اختیار.
ما چقدر اختیار داریم و چقدر محکوم سرنوشتیم؟
به عبارتی این اوضاعی که داریم خوب یا بد چقدرش کار خودمون بوده؟
این نقاشی وجودمون ، چقدرش رو خودمون رنگ زده ایم؟
اگر زیبا هستیم می تونیم خوشحال یا مغرور بشیم؟
یا این که اگر اطاعت خدا کردیم یا اصلا کار خوبی انجام دادیم جا داره که دچار عجب و تکبر بشیم؟
در این که این ها مجاز یا خوب نیستند ، شکی نیست.
اما بحث من چیز دیگه است. اصلا آیا جا داره که دچار این حالات بشیم؟
از اون طرف ، اگر چیزی دست من نیست و قرار نیست چیزی دستم رو بگیره ، چرا تلاش کنم؟ چرا بدو بدو داشته باشم؟
چرا از خواب و خوراک و راحتی خودم بگذرم؟ وقتی که خوب و بدم دست خودم نیست.
خب این ها بحث های دقیقی هستند و نیاز داره که متخصص جواب بده به این سوالات. من چیزی که بهش رسیدم رو خواهم گفت.
شاید فکر کنید این بحث ، بحثی درون دینیه. اما واقعا این طور نیست.
روانشناس های مادی هم قبول دارند که در اعمال انسان ، محیط و وراثت تاثیر دارند.
بالاخره من خودم تصمیم به کاری می گیرم یا دی ان ای هام مشخص می کنند که من چیکار کنم؟
چیزی که من بهش رسیدم اینه.
ما نه چیزی از خودمون داریم و نه به چیزی خواهیم رسید.
دست و پا و چشم و عقل و پدر و مادر و کانون ترک و ... این که این ها رو داریم ، خودمون برای داشتنش تلاشی نکردیم.
از اون طرف هر چیزی که بهش می رسیم ، پاکی بلند مدت ، علم و دانش ، مال و ثروت و ... همه نعمت های خداست به ما
و خب اگر اون خوبی های اولیه (چشم و گوش و عقل و ...) رو نداشته باشیم به خوبی های ثانویه هم هیچوقت نمی رسیم.
اما خب ما این وسط اختیار داریم و باید از نعمت های اولیه استفاده کنیم تا نعمت های ثانویه رو کسب کنیم.
مثال می زنم.
شما پولی رو به فقیری می بخشید.
این پول ، درسته بر حسب ظاهر پول شماست ، اما نعمت خدا بوده به شما
دستی که باهاش بخشیدید نعمت خدا بوده ، این که فقیر پیش شما اومده و از شما تقاضا کرده ، لطف خدا بوده و ...
پس شما فقط واسطه هستید این جا. درسته واسطه دچار عجب یا تکبر بشه؟
از اون طرف ، شما واقعا در حد واسطه هستید و شما باید نقش واسطه رو این وسط درست بازی کنید.
درسته شما پول رو به فقیر ندید و بگید که خدا خودش خوب بلده که فقیر رو سیر کنه؟
اون فقیر ممکنه اون شب رو گرسنه بخوابه به خاطر اهمال کاری شما.
یه وقت هایی اون فقیر خودتون هستین. شما باید به خودتون کمک کنین.
تلاش که می کنید ، درس که می خونید ، کار که می کنید.
از اون طرف هر کس بیشتر و درست تر از این نعمت ها استفاده کنه
به نعمت های بیشتری هم می رسه.
کشاورزی ، گندم می کاره. تخم گندم ها برای اون نبود ، زمین و خورشید و بارون همه نعمت های خدا هستند.
ولی اون می تونه از این نعمت ها خوب استفاده کنه یا بد و در نهایت محصول خوب برداشت کنه یا بد.
پس این که محصول کم برداشت می کنه ، مقصر خودشه.
این که ما خ.ا می کنیم ، مقصر خودمونیم. خداوند همه چیز رو برای ترک خ.ا در اختیار ما گذاشته
این ما بودیم که کم کاری کردیم ، کم فکر کردیم ، کم تحقیق کردیم ، نعمت هایی که خدا داده رو نشناختیم.
اگر پاک هستیم و خ.ا نکردیم ، اولا منتی بر هیچ کسی نیست.
چون بزرگترین نفع رو از ترک خ.ا خودمون می بینیم.
ما برای خودمون ترک کرده ایم.
دوما ، نباید دچار تکبر و غرور بشیم. چرا که این پاکی به خاطر استفاده درست نعمت هایی بوده که خدا به ما داده.
و در نهایت علاوه بر ای خود پاکی نیز نعمت خدا به ماست.
ما فقط دانه گندم رو کاشتیم ، زمین رو آماده کردیم ، علف های هرز رو از بین بردیم.
این خوشه های سبز که از خاک سر بیرون می آرند ، اگر خدا نمی خواست نمی شد.
چقدر کشاورزانی که کاشتند و تلاش هم کردند ، اما حوادث طبیعی خرمنشان را نابود کرد.
طولانی شد.