خوب نخور الکس جان
چیزای قشنگی هم داره شهر ما!
رفتی حتما برو ببین این ابشاره رو
اصلا این وقت شب خانوما چه کار می کنن تو کانون؟ مگه قرار نبود بعد ده شب همه برن؟!
منم برم سر کار و زندگیم
شب همگی خوش
مامان سها کلید کانونو دادن دست من
گفتن من آخرین نفری باشم ، که میرم
واقعا امتحان کردین چه خوب آخه از دست خودمو کارام عصبانی بودم من همیشه از خودم ناراحت و ناراضیم اگه میتونستم سر مغزم این بلا ها رو می اوردم
از دست خودم و این که انقدر دنبام فلسفه بافیم در مورد همه چی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
درسته من هم منظورم در اصل موضوع فکر کردن نیست خوب کار آدمیزاد فکر کردنه دیگه اما احساس میکنم که من خیلی افراطیم اونقد که اعصابم خورد میشه
آه و مشکل من همینه یا افراط یا تفریط اما باید به تعادل برسم!
نمیدونم شاید خودم چون خودمو عادت دادم به عادت های افراطی و تفریطی فکر میکنم کنترل کردن و مراقب رفتار ها بودن بتونه کمکم کنه
آره یادش بخیر دبستان شگفت انگیز ترین دوره زندگی آقا اجازه مثلا همین فکر کردن(چه کلیک کردم رو فکر کردن ها)یا به قول یکی از بچه ها کانون وسواس فکری تو کارام و دیر تصمیم گرفتن تو کارام توجه بیش از حد به مسایل بازم بگم آقا معلم...؟
آه آره البته منظورم شما بودید آقا معلم آره من هم باید حواسم رو روی مسایل مربوط به خودم متمرکز کنم البته خوب آدم باید حواسش جمع خیلی چیزا باشه و بدونه دور ورش چه خبره راستی شما رشتتنون چی بود؟ گفتید مدار؟
آخ انگار یکی نمک پاشید رو زخمم من عشق الکترونیکم اما متاسفانه بنا به دلایلی نتونستم به آرزوم برسم مگه چیکار کردین نکنه آدم خطرناکی باشید!؟ زیرآبی رفتید یا زیرآب کسی رو زدید
چطور خودشون یاد میگیرن؟
زبان فرانسه؟ فعلا اولاشه در حد سلام و احوال پرسی و یه سری مقدمات bonjour