بله عطا خان میشه
می تی... خوابم میااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد
اصلا چرا من نقاشی نخوندم؟؟؟ هان!!!
بدیه قضیه اینکه خودمم میدونم عمرااااااااا اگه الان بخوابم نمیتونم 5 صبح پاشم..
کلا کسی حق نداشت با خواب من شوخی کنه...
الان باورم نمیشه که وقت ندارم بخوابم..
زندگی من به کجا داره میره...
باران جان ببین من که عمرا بخوابم بتونم صبح پا شم
ولی می تونم تا صبح بیدار بمونم
خوش به حالت..
الان میفهمم چرا اینایی که بلدن شب بیدار بمونن دووشواری ها رو برطرف میکنن.
نه به خدا
می بینی من دوشواری حل کرده باشم؟
باران اگر پیشم بودی کمکت می کردم
من عاشق هر گونه کار با کامپیوتر و نیوش کردن اهنگ های فراوان هستم
من هم عاشق خوابیدن در اتاقی بدون هر گونه نور و وسلیه ی الکترونیکی مزاحم هستم
کاش بودم می تی...اون وقت من میخواااااااااااااااابیدم =P~ بقیش و تو برام انجام میدادی...
هی..آرزو بر جوانان عیب نیست
کاش بودی اون وقت بیدار می موندی دو تایی تند تند تمومش می کردیم
آه لعنت به شما...
بچه ها حالم خوب نیس
این شما که گفتی منظورت کی بود؟
چرا عزیز حالت خوب نیس؟
بگو باعث بانیش کی حسابشو برسیم
مهسا منظورم از شما ی آدم عوضی بود
البته آدم ک نه!بهتره بگم آدم نما
تو وی چت بودم ک یدفه بدون اینکه کسیو اکسپت کنم
یکی واسم ی عکس و فیلم فرستاد
حیوونه...منم ک از همه چی بیخبر فیلمو باز کردم:-o
تا دیدم سریع بستمش :'(
انقد عرق کردم حالم خوب نیس
یه حمد بخون آروم میشی عزیزم
شب همگی بخیر
اخی. بمیرم
چقدر بد ادم نا خواسته در گیر این چیزا بشه
حالا برو یه کم قران با معنی بخون که ذهنت از اون فضا خارج بشه
امان از دست ادم های بی فرهنگ که بلد نیستن از امکانات استفاده کنن :smiley-yell:
خوندم عزیزم
ولی میدونی؟!
خیلی طول کشید تا چیزایی ک قبلا دیدمو از ذهنم پاک کنم
ولی امشب...!!اینو چیکار کنم؟!
نمیخوام پاکیمو بخاطر چن ثانیه فیلم از دست بدم
خدا ازش نگذره...
انگار خدا امشب باهام لج کرده
تو اتاقم سوسکه
هرچی هم مامانمو صدا کردم بیدار نشد البته صدامو نشنید ک بیدار بشه
منم لا 1000 تا صلوات سوسکه رو تو اتاق حبس کردم و اومدم بیرون
(1392 بهمن 8، 2:08)darling نوشته است: [ -> ]انگار خدا امشب باهام لج کرده
تو اتاقم سوسکه
هرچی هم مامانمو صدا کردم بیدار نشد البته صدامو نشنید ک بیدار بشه
منم لا 1000 تا صلوات سوسکه رو تو اتاق حبس کردم و اومدم بیرون
خب این که کاری نداره
با آرامش کامل میرین یه لیوان آب می خورین بعد یه لنگه دمپایی بر میدارین میرین تو اتاق و آخرین فن بروسلی رو بهش میزنین.
این آخر تراژدی
(1392 بهمن 8، 2:08)darling نوشته است: [ -> ]انگار خدا امشب باهام لج کرده
تو اتاقم سوسکه
هرچی هم مامانمو صدا کردم بیدار نشد البته صدامو نشنید ک بیدار بشه
منم لا 1000 تا صلوات سوسکه رو تو اتاق حبس کردم و اومدم بیرون
سوسک
خوبه که ... ناز و دوست داشتنی
موجود به این لطیفی چه آزاری داره آخه ؟ :ep:
تو خونه هر وقت سوسک رویت میشه اولین نامی که میدرخشد نام نامی رامین است
کلا تنها خاصیتم همینه ...
البته کلا سوسک کم داریم سالی یکی دو تا ...
سوسک قابل تحمله ؛ موش بده بیاد خونه
یبار وقتی طفلی بیش نبودم با خانواده و خانوم بچه ها رفته بودیم شهرستان . اونجا هم خونه هاش در و پیکر نداره از زیر در موش اومد تو رفت زیر یخچال . رفتم ننه بزرگمو صدا کردم سریع رفت مثل زورو یه سیخ برداشت ... فکر کردم میخواد موشه رو بزنه بیاد بیرون ... یه دفعه دیدم یه صدایی اومد خرچچچچچ
سیخو کرد تو شکمه موشه آوردش بیرون ... انقدر دلنشین بود این حرکت که حد نداشت
موشه داشت رو سیخ دست و پا میزد
کلا تا چند هفته اشتهام پر شد
دیگه سمت یخچال نمیرفتم