میگم بچهها
سایتی چیزی میشناسید که برای ارتقا بخشیدن به زندگی بشه ازش استفاده کرد؟!
مثلاً الآن کانون یه سایت چند جانبه ست و علاوه بر پاکی روی جنبه های مختلف دیگه هم کار میکنه
ولی دنبال یه سایتی میگردم برای یه سری کارای دیگه مثلاً راهنمایی برای حذف، ساختن، تغییر و جایگزینی عادات
یا سخنرانی هایی چیزی داشته باشه یا مقالاتی برای نظم بخشیدن به زندگی و از این کار
تو این دوره و زمونه دیگه نمیشه به سایتا اعتماد کرد
باید یه جای مطمئن پیدا کرد
دوستان پیشنهاد می کنم وارد جنگ قدرت نشید.
فکر می کنید چرا یه دمت زیادی انواع اقسام آرمین ها وارد کانون شدن؟
فکر می کنید تغییر تحولات کانونی چرا اتفاق افتاد؟ چرا آقای صادقین ارشد شدند؟
همه این ها برنامه ریزی شده است و کودتا داره مسیر خودش رو طی می کنه.
هر کسی هم که مخالفت کنه خودش آسیب می بینه.
(1399 آذر 19، 18:17)مهدوی نوشته است: [ -> ]میگم بچهها
سایتی چیزی میشناسید که برای ارتقا بخشیدن به زندگی بشه ازش استفاده کرد؟!
مثلاً الآن کانون یه سایت چند جانبه ست و علاوه بر پاکی روی جنبه های مختلف دیگه هم کار میکنه
ولی دنبال یه سایتی میگردم برای یه سری کارای دیگه مثلاً راهنمایی برای حذف، ساختن، تغییر و جایگزینی عادات
یا سخنرانی هایی چیزی داشته باشه یا مقالاتی برای نظم بخشیدن به زندگی و از این کار
تو این دوره و زمونه دیگه نمیشه به سایتا اعتماد کرد
باید یه جای مطمئن پیدا کرد
کانون.
مقاله های خیلی خوبی می تونی توش پیدا کنی.
هر چیزی هم که پیدا نکنی، می تونی تحقیق کنی و خودت به کانون اضافه کنی.
نقل قول: کانون.
مقاله های خیلی خوبی می تونی توش پیدا کنی.
هر چیزی هم که پیدا نکنی، می تونی تحقیق کنی و خودت به کانون اضافه کنی.
کانون که پای ثابت زندگی ما شده
ممنون آقای عاشق
نمیدونم چرا خواب دیدم تو سیاهچال با چند نفر دیگه بودید و من مثل جلاد ها از پله ها پایین میومدم
خلاصه که مراقب خودتون باشید -_-
کودکان بی مایه ام خوانند و پیران تاجرم
کار وبار ثابتی بنده ندارم لاجرم
شعر می سازم به این و آن سواری میدهم
من نفهمیدم خرم ،اسبم، الاغم، قاطرم؟!
در حضور داوران حوزه خیلی مخلصم
در مقام نوچه ارشاد خیلی چاکرم
سکه وسیگار اما روبراهم می کند
چیز دیگر هم اگر باشد به قدر یک گرم....
روشن است ای دوستان اینجا چراغ رابطه
من هنرمندم لذا در مخ زنی هم ماهرم
گاه مثبت ،هیئتی،گاهی سوسول وغربتی
هشت فرسخ راه دارد باطنم تا ظاهرم
هیچ خنگی جز خود بنده نچاپد شعر من
هم خریدارم خودم، هم شاعرم هم ناشرم
سکه درمان من است از ربع واز نیمش چه باک
ربع باشد، میپذیرم نیم باشد شاکرم
خلق گویند فرد منگل وبیکاره ای است
احتمالا راست می گویند شاید شاعرم
مراحل پایانی انتقال قدرت از
آرمین به
عاشق هم اکنون:
منم حکم بادیگارد رو دارم
و بعضی ها هنوز نمی خواهند قبول کنند که مدیر کل تغییر کرده است
(1399 آذر 20، 21:37)mahdimontazer نوشته است: [ -> ]و بعضی ها هنوز نمی خواهند قبول کنند که مدیر کل تغییر کرده است
بازگشت مدیر کل مشت محکمی خواهد بود بر دهان مزاحمینی که تو پروفایل بنده لنگر انداختن
کل بعدازظهر درگیر این بود "یعنی تو پروفایل من داره چه عملیات مخوف و سریی انجام میده"
حسم رو هم که گفتم
خلاص
خودش میدونه دارم چی میگم
دوستان همه چیز تحت کنترله و به آرومی انتقال قدرت داره انجام میشه.
پس کمربندهای خودتون رو سفت ببندید
پ ن : نگران نباشید تا چند روز دیگه آرمین میاد بساط ما رو جمع می کنه.
حداقل بذارید این چند صباح رو لذت ببریم از میز مدیریت کانون
خیلی وقتا آدم یه نفری رو میبینه که بعد می گه کاش من جای این بودم.
کاری ندارم که معلوم نیست که اون فرد مقابل چقدر خودش از زندگیش راضیه یا نه.
ما زمانی موفق می شیم که خودمون باشیم.
یعنی ادا در نیاریم،
رمزش اینه.
خودمون رو بشناسیم، نقاط ضعف و قوت خودمون رو بشناسیم و خودمون باشیم.
خودمون رو دوست داشته باشیم و اگر نقطه تاریکی هست، اون رو حل و فصل کنیم.
ما زمانی موفق می شیم که توانایی ها و استعدادهای خودمون رو بشناسیم و روی اون ها سرمایه گذاری کنیم.
عجیب نیست : )
خیلی ها پیر شدن اما بازم درگیرن
اون سوال و از اقای عاشق پرسیدین یا همه؟؟؟؟
من ب خودم میگیرم و جواب میدم
اگر برمیگشتم ب نوجوونی زیاد کنجکاوی نمیکردم ، زیاد تلاش نمیکردم زود بزرگ بشم
عاشق این دخترهای خیلی مثبت ک خیلی چیزهارو نمیفهمن هستم. دخترها میدونن چ میگم .
همیشه ی دختری تو جمع هست ک هیچی نمیدونه و باید بهش توضیح بدی ، کاش من همون بودم
(1399 آذر 21، 18:36)mahdimontazer نوشته است: [ -> ]نقل قول: خیلی وقتا آدم یه نفری رو میبینه که بعد می گه کاش من جای این بودم.
کاری ندارم که معلوم نیست که اون فرد مقابل چقدر خودش از زندگیش راضیه یا نه.
ما زمانی موفق می شیم که خودمون باشیم.
یعنی ادا در نیاریم،
رمزش اینه.
خودمون رو بشناسیم، نقاط ضعف و قوت خودمون رو بشناسیم و خودمون باشیم.
خودمون رو دوست داشته باشیم و اگر نقطه تاریکی هست، اون رو حل و فصل کنیم.
ما زمانی موفق می شیم که توانایی ها و استعدادهای خودمون رو بشناسیم و روی اون ها سرمایه گذاری کنیم.
اگه برگشته بودین نوجوونی تون چه کارایی می کردین؟
پ.ن:یکی از عزیزان تازه وارد به شوخی یا دروغ یا ... تاریخ تولدشون رو چسبوندن کنار نام کاربری
چسبوندن تاریخ تولد کنار نام کاربری ایرادی نداره ولی تاریخ تولدشون عجیبه
می خواستم بگم، من اگر برگردم عقب، اون شبی که اولین بار از روی کنجکاوی درگیر خ.ا شدم، این کار رو نمی کردم.
منم خودم یه زمانی همین حالتی رو داشتم که خانم یاقوت می گن.
توی جمع پسرا حرف می زدن، نمی فهمیدم چی می گن.
ولی هر چی فکر می کنم، اگر اون شب درگیر نمی شدم، یه ماه بعدش، یه سال بعدش،
بالاخره گیر می افتادم.
من اگر برمیگشتم عقب، توی ۲۱ سالگی، ۲۲ سالگی ازدواج می کردم،
اگر خانواده موافق نبودن، تلاش می کردم تا موافقتشون رو جلب کنم،
تمام تمرکزم رو می ذاشتم روی ازدواج.
فکر می کردم فقط خودم اینجوری بودم
این حد هم بی خبری خوب نبود خو
اگه از اول بهمون یادمیدادن خ.ا چیه و کار بدیه دیگه این اتفاقا نمیفتاد،
تو این مدرسه ها این همه از مواد مخدر و سیگار صحبت می کنند یه بار نیومدند از این انحرافات حرف بزنن
ممنون از خانوم یاقوت بابت مشارکت،
بقیه چی ؟
اگه شما برمی گشتین دوره نوجونی تون چه کاری نمی کردید؟
و جه کاری می کردید؟
مشکل خ.ا فقط آگاهی نیست(به همون شکل که مشکل مواد مخدر،فقط آگاهی نیست)،جمیع شرایط انسان رو به سمتش میکشه
تقریبا هیچ بچه ای(به طور کلی تقریبا هیچ شخصی) در انظار عمومی و تو جمع دست به خ.ا نمی زنه چون کاملا از زشتی کارش خبر داره از سرزنش اطرافیان خبر داره(اصلا میدونه چرا سرزنش میشه) ولی در خفا مرتکب میشه چرا؟پاسخش هر چیزی میتونه باشه.