1400 بهمن 8، 3:31
خیلی ممنون از داداش یا باب الحوائج عزیز و رعنا خانم ...
رعنا خانم حرفای خوبی زدن
تا جایی ک من فهمیدم ، چند روز اول رو بدون اینکه فشاری روم باشه میام جلو . ولی وقتی فشار شروع میشه ، خیلی سخت میشه .
یعنی اگه هنر کنم ، فقط حمله ی اول رو میتونم دفع کنم . دیگه از حمله ی دوم به بعد ، میشینم یجا و هیچ کاری نمیکنم
کم کم افکار بد میان سراغم .
بعدش هم میشکنم.
قبلا یاد مرگ واسم خیلی تاثیر داشت .
اما الان تاثیرش از بین رفته .
یعنی قبلا هم همون موقع خوب بود ، هم تا چند روز نگهم میداشت
.
ولی جدیدا فقط همون موقع ک ویدیو ها رو میبینم ، اوضاعم خوب میشه .
یه ساعت بعدش دیگه ن مرگو میشناسم ، ن خدا ، ن پیغمبر
بیشترین چیزی ک باعث میشه بشکنم ، تغییر نگرشم هست .
قبلا خیلی از خدا ترس داشتم . ولی الان ن
خیلی از مرگ ترس داشتم ولی الان ن
جدیدا موقع فشار میگم من دیگه بیشتر از این نمیتونم ادامه بدم . خدا میبخشه و ...
......
در مورد پاکی طولانی مدت اول هم نمیدونم چی بگم .
فکر نکنم کار خاصی اون موقع انجام دادم ک این موقع انجام نمیدم
به نظرم چون اون موقع تازه با کانون آشناشده بودم و ذوق و شوق داشتم ، خیلی به پاکیم کمک کرد .
الان ک واسم همه چی عادی شده .
زیاد حرف زدم ببخشید ...
فقط یه چیزی میگم و دیگه تمام ...
این اواخر خیلی احساس ناامیدی از همه چی میکنم .
واسه رفعش ، روی آوردم ب تلقین و از اینجور مسائل ...
هی با خودم تکرار میکنم تو میتونی و تو عالی هستی و از اینجور چرت و پرتا ...
ولی فکر میکنم دارم خودم رو گول میزنم .
ته دلم دارم احساس ناتوانی شدید میکنم .
بعد شکست آخرم دیگه کامل نابود شدم ..
از این احساسم چند صفحه میتونم براتون بنویسم .
ولی خب احساس میکنم الان با پتک میفتین دنبالم
خلاصه اینکه ممنون ازتون ...
ببخشید وقتتون رو گرفتم
رعنا خانم حرفای خوبی زدن
نقل قول: نظرتون در مورد پیشگیری و از بین بردن محرک ها چیه؟
الان چی باعث شکست میشه؟
چرا از بین نمیبرینش ؟
یا باید از بین برد یا راه مقابله باهاش را یاد گرفت
کار نشد نداره
شما قبلا پاکی بلند داشتین. اون موقع کار خاصی میکردین ؟
تا جایی ک من فهمیدم ، چند روز اول رو بدون اینکه فشاری روم باشه میام جلو . ولی وقتی فشار شروع میشه ، خیلی سخت میشه .
یعنی اگه هنر کنم ، فقط حمله ی اول رو میتونم دفع کنم . دیگه از حمله ی دوم به بعد ، میشینم یجا و هیچ کاری نمیکنم
کم کم افکار بد میان سراغم .
بعدش هم میشکنم.
قبلا یاد مرگ واسم خیلی تاثیر داشت .
اما الان تاثیرش از بین رفته .
یعنی قبلا هم همون موقع خوب بود ، هم تا چند روز نگهم میداشت
.
ولی جدیدا فقط همون موقع ک ویدیو ها رو میبینم ، اوضاعم خوب میشه .
یه ساعت بعدش دیگه ن مرگو میشناسم ، ن خدا ، ن پیغمبر
بیشترین چیزی ک باعث میشه بشکنم ، تغییر نگرشم هست .
قبلا خیلی از خدا ترس داشتم . ولی الان ن
خیلی از مرگ ترس داشتم ولی الان ن
جدیدا موقع فشار میگم من دیگه بیشتر از این نمیتونم ادامه بدم . خدا میبخشه و ...
......
در مورد پاکی طولانی مدت اول هم نمیدونم چی بگم .
فکر نکنم کار خاصی اون موقع انجام دادم ک این موقع انجام نمیدم
به نظرم چون اون موقع تازه با کانون آشناشده بودم و ذوق و شوق داشتم ، خیلی به پاکیم کمک کرد .
الان ک واسم همه چی عادی شده .
زیاد حرف زدم ببخشید ...
فقط یه چیزی میگم و دیگه تمام ...
این اواخر خیلی احساس ناامیدی از همه چی میکنم .
واسه رفعش ، روی آوردم ب تلقین و از اینجور مسائل ...
هی با خودم تکرار میکنم تو میتونی و تو عالی هستی و از اینجور چرت و پرتا ...
ولی فکر میکنم دارم خودم رو گول میزنم .
ته دلم دارم احساس ناتوانی شدید میکنم .
بعد شکست آخرم دیگه کامل نابود شدم ..
از این احساسم چند صفحه میتونم براتون بنویسم .
ولی خب احساس میکنم الان با پتک میفتین دنبالم
خلاصه اینکه ممنون ازتون ...
ببخشید وقتتون رو گرفتم