1401 دي 8، 9:45
بحث چند چیزه.
یکی بحث تنوع طلبی و نیاز به تنوع هست. اکثر آدم ها نیاز به تنوع دارند و روحشون خسته میشه وقتی هیچ تنوعی در سیستم نباشه. حتی اگه یک سیستمی بینظیر باشه و بهترین باشه بعد یه مدت طولانی مردم پسش میزنن. مثلا یک کشوری که شاه بسیار خوبی داره بعد 50 سال پادشاهی اون شخص، نیاز به تنوع باعث میشه کوچکترین اشتباهات او شخص در نظر همه بزرگ جلوه کنه. مخصوصا جوان ها نیاز به تنوع بیشتری دارند. چون تنوع خودش هیجان داره. تعداد اندکی هم پیدا میشن که ارزش ها برایشان مهمه و میگن این سیستم عالی بوده نسبت به سیستم های قبلی و بهتره همین باشه و ریسک نمیکنن تغیرش بدند. پس تنوع ایجاد کردن در سیستمی که خوب عمل کرده یه نوع ریسکه. یا بدتر میشه یا بهتر.اگه بدتر شد میشه به حالت قبل برگرداند یا نه؟ اگه میشه پس این ریسک خوبیه.
بحث بعدی بحث هیجان هست. برخی اعتقاد دارند هیجان بده. و سمه برای پاکی. هر نوع هیجانی. دلیلش اینه هیجان باعث انرژی و انرژی باعث سرعت میشه و وقتی شما سریعتر کار کنید سریعتر تصمیم میگیرید و احتمالا تصمیم های غلط هم بیشتر میشن و بله گفتن به وسوسه ها بیشتر میشه. پس هیجان سمه.
برخی هم برعکس فکر میکنن و هیجان رو باعث انرژی و شور و شوق و انگیزه میدونن. و به عنوان سوخت حرکتی اون رو لازم میدونن.
این که کدوم دسته درست میگن رو من نمیدونم. بعضی وقتا فکر میکنم این مساله نسبیه و برای هر شخصی یکیشه بعضی وقتا هم فکر میکنم مطلقه و برای همه یکیش درسته. یعنی هیجان برای همه بده چه جوان چه پیر. اگه هم انگیزه و سوخت لازم دارند از یه جایی دیگه بدون هیجان تامین کنند.
پس نتیجه این شد. تنوع خوبه و باید ریسک کرد و تغییر داد اگه جواب نداد به حالت قبل برگرداند. و هیجان ممکنه خوب باشه ممکنه نه. پس حداقل باید تنوع های کم هیجان ایجاد کنیم.
در رابطه با مسابقه که گفتید یه روز شروع یه روز تموم میشه نیاز به سرپرست هر روزه نداره بگم که مسابقه وقتی اثر داره که هر روز اعلام وضعیت بشه وگرنه درصدی از اثر خودشو از دست میده. وقتی مسابقه ماهانه بذارید و هرکی دوبار بیشتر اعلام وضعیت نکنه اصلا انگار مسابقه ای در کار نیست پس هم شرکت کننده های پایه لازمه که فعلا کانون خیلی خلوته. و هم سرپرستهای فعال و پایه.
یکی بحث تنوع طلبی و نیاز به تنوع هست. اکثر آدم ها نیاز به تنوع دارند و روحشون خسته میشه وقتی هیچ تنوعی در سیستم نباشه. حتی اگه یک سیستمی بینظیر باشه و بهترین باشه بعد یه مدت طولانی مردم پسش میزنن. مثلا یک کشوری که شاه بسیار خوبی داره بعد 50 سال پادشاهی اون شخص، نیاز به تنوع باعث میشه کوچکترین اشتباهات او شخص در نظر همه بزرگ جلوه کنه. مخصوصا جوان ها نیاز به تنوع بیشتری دارند. چون تنوع خودش هیجان داره. تعداد اندکی هم پیدا میشن که ارزش ها برایشان مهمه و میگن این سیستم عالی بوده نسبت به سیستم های قبلی و بهتره همین باشه و ریسک نمیکنن تغیرش بدند. پس تنوع ایجاد کردن در سیستمی که خوب عمل کرده یه نوع ریسکه. یا بدتر میشه یا بهتر.اگه بدتر شد میشه به حالت قبل برگرداند یا نه؟ اگه میشه پس این ریسک خوبیه.
بحث بعدی بحث هیجان هست. برخی اعتقاد دارند هیجان بده. و سمه برای پاکی. هر نوع هیجانی. دلیلش اینه هیجان باعث انرژی و انرژی باعث سرعت میشه و وقتی شما سریعتر کار کنید سریعتر تصمیم میگیرید و احتمالا تصمیم های غلط هم بیشتر میشن و بله گفتن به وسوسه ها بیشتر میشه. پس هیجان سمه.
برخی هم برعکس فکر میکنن و هیجان رو باعث انرژی و شور و شوق و انگیزه میدونن. و به عنوان سوخت حرکتی اون رو لازم میدونن.
این که کدوم دسته درست میگن رو من نمیدونم. بعضی وقتا فکر میکنم این مساله نسبیه و برای هر شخصی یکیشه بعضی وقتا هم فکر میکنم مطلقه و برای همه یکیش درسته. یعنی هیجان برای همه بده چه جوان چه پیر. اگه هم انگیزه و سوخت لازم دارند از یه جایی دیگه بدون هیجان تامین کنند.
پس نتیجه این شد. تنوع خوبه و باید ریسک کرد و تغییر داد اگه جواب نداد به حالت قبل برگرداند. و هیجان ممکنه خوب باشه ممکنه نه. پس حداقل باید تنوع های کم هیجان ایجاد کنیم.
در رابطه با مسابقه که گفتید یه روز شروع یه روز تموم میشه نیاز به سرپرست هر روزه نداره بگم که مسابقه وقتی اثر داره که هر روز اعلام وضعیت بشه وگرنه درصدی از اثر خودشو از دست میده. وقتی مسابقه ماهانه بذارید و هرکی دوبار بیشتر اعلام وضعیت نکنه اصلا انگار مسابقه ای در کار نیست پس هم شرکت کننده های پایه لازمه که فعلا کانون خیلی خلوته. و هم سرپرستهای فعال و پایه.