(1401 مرداد 27، 13:31)Tagon نوشته است: [ -> ]یه سوال عجیب و کاملااا بی ربط به موضوعات مورد بحث
به نظرتون ، حرفایی که یه فرد میزنه مهم تره یا حرفایی که نمیزنه ؟
سلام
به نظر من حرفایی که هنوز نزده مهم تره چون حرفایی که زده رو دیگه نمیتونه پس بگیره یا عوضشون کنه. اما حرفایی که نزده رو میتونه کنترل خوبی روشون داشته باشه و بعد به زبون بیاره
نقل قول: یه سوال عجیب و کاملااا بی ربط به موضوعات مورد بحث
به نظرتون ، حرفایی که یه فرد میزنه مهم تره یا حرفایی که نمیزنه ؟
به نظر من هیچ کدوم
آدما خیلی چیز ها رو می خوان بگن و خیلی چیز ها گوشه ی ذهنشونه ، به خیلی چیز ها تو ذهنشون اعتقاد دارن یا دم ازش می زنن ،
اما حقیقت و وجودشون مخالف تموم اون حرف هاست که گفتن یا می خوان بگن یا تو ذهن، باورش دارن...
اونی که مهمه
عمل هرکسِ
اگه تو عمل ، اون چیزی بودن که می گفتن یا تو ذهنشون هست ،
اون سخن ارزش داره ، اگه این طوری نیست ، یه ذره هم ارزش نداره...
(1401 مرداد 27، 15:54)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]داداش
حالا یک سوال عجیب تر
اون حرفی که نمیزنه رو باید از کجا بفهمیم تا بگیم مهم تره یا نه
شنیدی میگن حرفایی که فرد نمیزنه رو بدنش لو میده ( زبان بدن ) ؟
یا یه طور دیگه ، مثلا شما با یه نفر بحث میکنید و آخراش میفهمید اشتباه از طرف خودتون بوده ، طرف مقابل میتونه سرتون داد بزنه بگه دیدی حق با من بود ! یا سکوت کنه . خب میتونست اون جمله رو بگه ولی نگفت و این حرف رو نزد پس میدونین میتونست اون حرف رو بزنه . ( خودمم میدونم یکم بد توضیح دادم اما امیدوارم قابل فهم بوده باشه
)
(1401 مرداد 27، 22:44)حیدر کرار نوشته است: [ -> ]اگه تو عمل ، اون چیزی بودن که می گفتن یا تو ذهنشون هست ،
اون سخن ارزش داره ، اگه این طوری نیست ، یه ذره هم ارزش نداره...
خب آرمان و آرزو ها و رویا پردازی های اکثر افراد بلند پروازانه هست ، پس قاعدتاً تو عمل شاید به چیزایی که تو ذهن دارن نرسند و یکم یا بعضی وقتا خیلی زیاد تضاد بین عمل و فکر افراد ببینیم ، اونوقت اون فرد مورد اطمینان نیست ؟
و اگر آدما تحت فشار قرار بگیرن ذهنیت و عملشون تغییر میکنه ، مثلا من قبلا میگفتم آدم وارد هر کاری میشه تا بهترین اون کار نشه نباید دست بکشه ، توی این چند سال انقدر اتفاقا افتاد که نتونستم مثل این ذهنیت عمل کنم با اینکه بار ها و بار ها به بقیه گفته بودم باید بهترین بود ، اونوقت افرادی که منو میبینن با این ذهنیت اما در عمل بهترین نشدم ، اعتمادشون نسبت بهم کم میشه ؟
خودم نظرم رو نگفته بودم
به نظر من هر کدوم که باعث بشه قلب و مغز افراد رو باهاش به درستی دید مهمتره ،قلب سنبل احساسات فرد هست ، مغز مرکز فرماندهی ، افکار و استراتژی ها .
سلام بچه ها
نمدونم منو یادتونه یا نه
ولی دلم براتون تنگ شده
و تک تکتون یادمین
دلم برای این فضای صمیمی و پاک هم تنگ شده بود
من الان ۳ ماه و نیمه که پاکم ولی هر از چند گاهی خواب بد می بینم و افسرده شدم
(1401 مرداد 28، 14:05)mehrdadsdm نوشته است: [ -> ]من الان ۳ ماه و نیمه که پاکم ولی هر از چند گاهی خواب بد می بینم و افسرده شدم
توی این سه ماه چه کارهایی کردی برای پاکی فقط پاک بودی یا روش زندگی هم عوض شد؟
هدف داری برای پاکی ؟ هدف هات جوری هستن که ارزش جنگیدن داشته باشن؟
خیلی امیدوارم. قبلا ۲۰۰۰ روزم پاک بودم که به علت نامعلوم بر فنا رفت.برای سبک زندگی هم کلا زندگیم عوض شده .روانپزشکم میرم.
(1401 مرداد 28، 14:13)mehrdadsdm نوشته است: [ -> ]خیلی امیدوارم. قبلا ۲۰۰۰ روزم پاک بودم که به علت نامعلوم بر فنا رفت.برای سبک زندگی هم کلا زندگیم عوض شده .روانپزشکم میرم.
اگه دارو مصرف میکنی به خاطر روانپزشکی که میری ممکنه عوارض دارو ها باشه پیشنهاد میکنم به جای دارو درمانی رفتار درمانی انجام بدی البته اگه فقط مشکلت افسردگی هست اگه اختلال های شدید تری داری خدایی نکرده که هیچ چاره ای نیست همون دارو درمانی ولی یا پزشکت را عوض کن یا به یه روانشناس مراجعه کن
اون علت نامعلوم هم میتونه علت افسردگی یا حتی خواب های بدی که میگی باشه دوست داشتی در موردش بگو یا حداقل خودت فکر کن ببین چی بوده که حداقل خودت مشکلتو بشناسی
رفتار درمانی هم انجام میدم ولی خیلی زود افسرده میشم دکترمم خیلی دکتر خوبیه.