1399 ارديبهشت 8، 22:45
سلام
انسان ها برای پیمودن مسیر زندگی همواره به یک نیروی ماورایی که به اون ها کمک کنه و در سختی ها یار و یاورشون باشه، احتیاج داشتند.
پیامبران (علیهم السلام) به دستور خدا برای هدایت انسان ها از میان خود مردم برانگیخته شدند، تا راه درست رو به انسان ها نشون بدن و اون ها رو از جهل و گمراهی دور کنند.
جهل و گمراهی هایی که در مسیر خدا شناسی گرفتارش شده بودند.
پندارشون این بود برای هر نیرویی در طبیعت یک خدا وجود داره مثل خدای دریاها و خدای خشکی ها و خدای دنیای مردگان و امثال این ها.
و کم کم برای این که بیشتر و بهتر بتونند از خدایان کمک بگیرند و همیشه کنار خودشون داشته باشند، مجسمه هایی به اسم بت درست کردند.
انبیا برای این اومدند تا عقل انسان ها رو به وسیلهی تعالیم و آموزه های الهی در چارچوب اخلاق و معنویت شکوفا کنند تا انسان ها راه صحیح رو بدون انحراف به سلامت طی کنند تا به مقصد سعادت برسند.
لذا انسان ها بعد از پذیرش انبیا تعالیم دین رو پذیرفتند و متعهد شدند در مسیر سعادت از دستورات خدا سرپیچی نکنند.
در این بین شیطان بیکار نبوده و سعی کرده با نفوذ در آدم های سست ایمان، روح اون ها رو تسخیر کنه و به وسیلهی اون ها آدم های دیگر رو منحرف کنه.
چه در زمان نبوت خود انبیا که براشون مانع تراشی می کردند تا نگذارند پیام نجات بخش به اون ها برسه و چه بعد از رحلت و یا پایان نبوت انبیا که سعی کردند پیروان پیامبران رو از مسیر صحیح منحرف کنند.
یک مثال تاریخی رو یادآوری می کنم.
مسیحیت هم همانند یهودیت دارای آداب و احکام خدا بود، اما به مرور زمان گرفتار تحریفات شد.
پولُس شخصی بود که در آموزه های حضرت عیسی(علیه السلام) تحریفات زیادی ایجاد کرد.
این فرد در ابتدا یک یهودی بود که با حضرت عیسی و پیروانش مخالف بود. و اون ها رو تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار می داد.
اما بعداً ادعا کرد روح حضرت عیسی رو دیده و به او ماموریت داده تا مسیحیت رو تبلیغ کنه.
چون تفکرات پولس با تعالیم حضرت عیسی و حواریون در تضاد بود به سرزمین هایی رفت که اسم حضرت عیسی رو نشنیده بودند و شروع به تبلیغ چهره ای غیر واقعی از حضرت عیسی کرد.
و چون به تفکرات یونانی ها و رومی ها نزدیک بود مورد پذیرش عمومی قرار گرفت.
و به مرور تفکرات اصیل حواریون کم رنگ شد.
لذا مسیحیتی که امپراتوری روم اون رو پذیرفت و رسمی کرد در واقع مسیحیت پولس بود نه مسیحیت مورد تایید حضرت عیسی (علیه السلام) و حواریون.
تحریفاتی مثل اعتقاد به الوهیت عیسی یعنی مقام خدا بودن، تثلیث و اعتقاد به فرزند خدا بودن عیسی در قالب پدر، پسر و روح القدس، مصلوب شدن عیسی
و تحریفاتی در مورد موعود رو افرادی مثل پولس در بین پیروان حضرت عیسی گسترش دادند.
اما یکی از تحریفات مهمی که پولس در مسیحیت ایجاد کرد، این بود که گفت عیسی به صلیب کشیده شد تا گناهان مردم رو پاک کنه.
(پولس همچنین حضرت عیسی رو به خاطر به صلیب کشیده شدن، نعوذ بالله ملعون خدا نامیده طبق تعبیر خودش در نامه به غلاطیان که مورد تایید مسیحی هاست)
و به همین خاطر دیگه احتیاج به این نیست که به احکام شریعت خدا عمل بشه. بلکه شرط رستگاری، ایمان به مقام مسیح هست.
لذا می بینید مسیحیت امروزه اعتقادی به احکام شریعت ندارند.
و تفکراتی مثل سکولاریسم و لیبرالیسم و بسیاری از مکاتب و ایسم های مادی از همین اعتقادات تحریف شده سرچشمه گرفت که منجر به جدا شدن اخلاق فردی و اجتماعی از شریعت شد.
در ضمن مسیحیت اعتقاد چندانی به تعقل و تفکر پیرامون بحث های خدا شناسی نداره.
و به خاطر همین هم هست که مسیحیت جنبش ها و انشعاب های زیادی رو دیده و عده ای از مسیحیان هم از دین خارج شدند و نام آتئیست رو بر خودشون گذاشتند چون بحث های خداشناسی مسیحی چندان با عقل اون ها سازگار نبود.
و می خوان این رو به اسلام تعمیم بدن و مسلمان ها رو هم از مسیر خداشناسی به مسیر شرک و الحاد و ایمان بدون عمل بکشونند.
یا علی
انسان ها برای پیمودن مسیر زندگی همواره به یک نیروی ماورایی که به اون ها کمک کنه و در سختی ها یار و یاورشون باشه، احتیاج داشتند.
پیامبران (علیهم السلام) به دستور خدا برای هدایت انسان ها از میان خود مردم برانگیخته شدند، تا راه درست رو به انسان ها نشون بدن و اون ها رو از جهل و گمراهی دور کنند.
جهل و گمراهی هایی که در مسیر خدا شناسی گرفتارش شده بودند.
پندارشون این بود برای هر نیرویی در طبیعت یک خدا وجود داره مثل خدای دریاها و خدای خشکی ها و خدای دنیای مردگان و امثال این ها.
و کم کم برای این که بیشتر و بهتر بتونند از خدایان کمک بگیرند و همیشه کنار خودشون داشته باشند، مجسمه هایی به اسم بت درست کردند.
انبیا برای این اومدند تا عقل انسان ها رو به وسیلهی تعالیم و آموزه های الهی در چارچوب اخلاق و معنویت شکوفا کنند تا انسان ها راه صحیح رو بدون انحراف به سلامت طی کنند تا به مقصد سعادت برسند.
لذا انسان ها بعد از پذیرش انبیا تعالیم دین رو پذیرفتند و متعهد شدند در مسیر سعادت از دستورات خدا سرپیچی نکنند.
در این بین شیطان بیکار نبوده و سعی کرده با نفوذ در آدم های سست ایمان، روح اون ها رو تسخیر کنه و به وسیلهی اون ها آدم های دیگر رو منحرف کنه.
چه در زمان نبوت خود انبیا که براشون مانع تراشی می کردند تا نگذارند پیام نجات بخش به اون ها برسه و چه بعد از رحلت و یا پایان نبوت انبیا که سعی کردند پیروان پیامبران رو از مسیر صحیح منحرف کنند.
یک مثال تاریخی رو یادآوری می کنم.
مسیحیت هم همانند یهودیت دارای آداب و احکام خدا بود، اما به مرور زمان گرفتار تحریفات شد.
پولُس شخصی بود که در آموزه های حضرت عیسی(علیه السلام) تحریفات زیادی ایجاد کرد.
این فرد در ابتدا یک یهودی بود که با حضرت عیسی و پیروانش مخالف بود. و اون ها رو تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار می داد.
اما بعداً ادعا کرد روح حضرت عیسی رو دیده و به او ماموریت داده تا مسیحیت رو تبلیغ کنه.
چون تفکرات پولس با تعالیم حضرت عیسی و حواریون در تضاد بود به سرزمین هایی رفت که اسم حضرت عیسی رو نشنیده بودند و شروع به تبلیغ چهره ای غیر واقعی از حضرت عیسی کرد.
و چون به تفکرات یونانی ها و رومی ها نزدیک بود مورد پذیرش عمومی قرار گرفت.
و به مرور تفکرات اصیل حواریون کم رنگ شد.
لذا مسیحیتی که امپراتوری روم اون رو پذیرفت و رسمی کرد در واقع مسیحیت پولس بود نه مسیحیت مورد تایید حضرت عیسی (علیه السلام) و حواریون.
تحریفاتی مثل اعتقاد به الوهیت عیسی یعنی مقام خدا بودن، تثلیث و اعتقاد به فرزند خدا بودن عیسی در قالب پدر، پسر و روح القدس، مصلوب شدن عیسی
و تحریفاتی در مورد موعود رو افرادی مثل پولس در بین پیروان حضرت عیسی گسترش دادند.
اما یکی از تحریفات مهمی که پولس در مسیحیت ایجاد کرد، این بود که گفت عیسی به صلیب کشیده شد تا گناهان مردم رو پاک کنه.
(پولس همچنین حضرت عیسی رو به خاطر به صلیب کشیده شدن، نعوذ بالله ملعون خدا نامیده طبق تعبیر خودش در نامه به غلاطیان که مورد تایید مسیحی هاست)
و به همین خاطر دیگه احتیاج به این نیست که به احکام شریعت خدا عمل بشه. بلکه شرط رستگاری، ایمان به مقام مسیح هست.
لذا می بینید مسیحیت امروزه اعتقادی به احکام شریعت ندارند.
و تفکراتی مثل سکولاریسم و لیبرالیسم و بسیاری از مکاتب و ایسم های مادی از همین اعتقادات تحریف شده سرچشمه گرفت که منجر به جدا شدن اخلاق فردی و اجتماعی از شریعت شد.
در ضمن مسیحیت اعتقاد چندانی به تعقل و تفکر پیرامون بحث های خدا شناسی نداره.
و به خاطر همین هم هست که مسیحیت جنبش ها و انشعاب های زیادی رو دیده و عده ای از مسیحیان هم از دین خارج شدند و نام آتئیست رو بر خودشون گذاشتند چون بحث های خداشناسی مسیحی چندان با عقل اون ها سازگار نبود.
و می خوان این رو به اسلام تعمیم بدن و مسلمان ها رو هم از مسیر خداشناسی به مسیر شرک و الحاد و ایمان بدون عمل بکشونند.
یا علی