سیب و گلابی سخت اند، خیلی باید جوید
ولی فک کنم باید با شکم خالی خورد،
بعد از غذا که نباید خورد.
انار امشب من
می تونید ای جوری درش بیارید؟
ی دوست ابرکوهی داشتم، اگه انار رو مثل پرتقال از وسط می بریدی،
صدا می داد که این کار درست نیست.
سلام
چقد خیلی وقته انگاری نیستم
کسی دلش برای بابا بزرگ پیر تنگ نشده؟
دلم برا تک تک شما تنگ شده
[quote pid='407299' dateline='1516558906']
می توانمهر چه از بابابزرگ نیکوست
من که رفتم تو صف
[/quote]
آفرین نوه خوب
عجب تاجی بهم دادن
مزایده میذارم برا فروش خرج زندگی در بیاد زن بگیرم
بابا بزرگ ماشالا شما انقدر دست و دلباز ( بخوانید خسیس) هستین که ازدواج نمی کنی که شیرنی ندی
دروغ می گم؟
نه آقا ازدواج نمیکنم چون پولش نیست :
هر جا میریم ی داستان و ی سری خواسته های عجیب غریب (13):
یاد دایی به خیر که می رفته خاوستگاری می آمده تعریف می کرده (قبل از تاریخ می توانم)
خب شمام بگید چیا خواستن؟ می خواین بیام گیسشونو بکشم؟
سلام
خبر خبر
خبری دارم برای عشق اعتبارا
خبری دارم برای عشق تقدیرا
میخواییم پایان این ماه هرکس بیشترین تبریک در جشن پاکی رو میزنه ازش تقدیر کنیم ..
همراه با جوایز ارزنده و سفر خارجه .
بشتابید که از دست دادنش موجب پشیمانیست .
خب خیلی وقت بود که در تلاش بودم به روزهای اوج خودم از لحاظ نداشتن مشغولیت ذهنی برگردم که خداراشکر از اول هفته این اتفاق افتاد ,
زمانی که برای کنکور مطالعه میکردم موقع خواب اینقدر ذهنم پر از محاسبات و مسائل بود که همش به همونا فکر میکردم و فقط لذت نصیبم میشد,
خاطره : یک سوال ریاضیات مهندسی کنکور بعد از جلسه کنکور این قدر فکرمو مشغول کرده بود که فردا شب ِ کنکور در خواب موفق به حلش شدم
یکسال و و نیم اخیر فکرم فقط نرم افزار بود و با فکر نرم افزار به خواب میرفتم و نمیفهمیدم چطوری میخوابم که این اواخر ذهنم مشوش بود و درگیر چیزهای نامربوط , خوشبختانه تمرکز به اوج خودش برگشت و چند روزی میشه که موقع خواب ذهنم درگیر نرم افزاره و مشغول آنالیز اون به خواب میرم که برای خودم خبر خیلی خوبیه امیدوارم همینطوری ادامه پیدا کنه ,
ناگفته نماند که امروز با دیدن کتاب معادلات ارشد خواهرم یک لحظه حسرت به دلم افتاد ولی گفتم یک روز حتما تو رو (کتاب) یک دل سیر میخونم
حرف می زنید بچه ها؟
دلم گرفته ! دلم صدا می خواد ؛ شده حتی همهمه