سلام
من که به بوی ادکلن و عطر و اینا که میزنم هیچ فکر نمی کنم
این اقلام خیلی تو خونه ما میان
بعضیاشون انقدر می مونن بوشون میره
بنده مسیولیت استفاده از همه شون رو به عهده دارم
اگر شمام خواستید مسیولیت استفاده از عطرهاتونو به عهده میگیرم
فقط درباره عطرای مردانه شرمنده م
چرا وقتی من میام اینجا کسی نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
در مورد عطر صحبت کردید...
یه چیزی یادتون باشه...توی خرید عطر کیفیت رو فدای قیمت نکنید
از نظر علمی اثبات شده که ادکلن هایی که میزان الکلی که درونشون استفاده شده زیاده، در تشدید آلزایمر نقش موثری دارن.
به نوعی آلودگی هوا محسوب میشه!
مراقب سلامتیتون باشید.
سلام
شب بخیر
میلاد جان اشکال نداره فقط سعی کن مابین مابقی کارا و ترک مابقی عادات گم و کمرنگترش کنی
کد:
علی جان چی شد اقا
گرافا از ما جلو میزنه با این اوضاع
مجتبی جان نمیذارم گرافا جلو بزنه :d
تو سرشو گرم کن من میزنم تو خط و تو دل دشمن
نقل قول: به به آقا علیرضا،
هر جور فکر می کنم نمی شه من ایشون رو بابا بزرگ صدا کنم!
هاها
عطرهای خنک و تابستونی، بوهای ملایم و خوب تری دارند.
ولی موندگاری شون کم ه تقریبن.
بلو د شانل، عطر معروف و محبوبیه.
فروشنده گذاشت فقط درش رو بو کنم، چیزی نفهمیدم.
علیرضا تولدت کی بود، گذشت که
حق ش بود همین و برات کادو می خریدیم.
من که بیشترین پولی که خرج می کنم، می ره برا عطر.
البته جدیدن ها.
اقا هرجور راحتی صدامون کن بیگ ددی بابا بزرگ علیرضا و...
من بوی غیر خنک رو نمیتونم تحمل کنم نمیدونم چرا
امروز یکی یک عطر زده بود بولیگاری اینم بدک نبود
allure sport chanel هم خواهر زادم میزد خیلی خوش بو هست ولی اینم قیمتش نجومیه :d
بهش میگفتم بابا چجوری دلت میاد 500 هزار پول ادکلن بدی میگفت این که چیزی نیست تامفورد یک میلیون و خورده ایه
اقا چقد دست و دل بازی نکن اینکارارو پولاتو جمع کن زن بگیر
نقل قول: داداش نمیدانم به یه پیرمرد با عصا که به سختی راه میره و تمام موهای سر و صورتش سفیده و دندون مصنوعی داره فکر کنی میتونی به علیرضا بگی بابا بزرگ...از این به بعد اینجوری فکر کن تا تو هم مثه ما بهش بگی بابا بزرگ
همساده جان با این توصیف تو امیدواری به زندگی درمن ده سال افزایش یافت
نقل قول: داداش اتفاقا من یه جا می خوندم که پیامبر یک سوم درآمدش رو خرج عطر می کرده و همیشه هم خوش بو بوده...
(اگه درست خاطرم باشه و اشتباه نکرده باشم)
من تاحالا اینو نشنده بودم
ولی این رو شنیده بودم که گفتن من از دنیای شما سه چیز رو میپسندم نماز زن و عطر
نقل قول: از نظر علمی اثبات شده که ادکلن هایی که میزان الکلی که درونشون استفاده شده زیاده، در تشدید آلزایمر نقش موثری دارن.
کیمیا خانوم الان اینی که گفتین رو از کجا باید تشخیص داد دقیقا؟ میزان الکل مناسب چقده که زیادش رو بشه تشخیص داد ؟
امروز روز خسته کننده ای بود
بکوب تا 7 و نیم سرکار بودم تقریبا 12 ساعت
از دیار سها خانوم اینا دوتا کامیون سنگ اومده بود جالبه ازونجا بخری نصف قیمت اینجا در میاد
سرم هنوزم درد میکنه
گاهی زود از کوره درمیرم و بعدش زودم پشیمون میشم گاهی هم عجول و شتابزده عمل میکنم نمیدونم چجوری باید این رو کناز بذارم
مخلص بابا بزرگ
آره بابا عطر می شه چی؟ الان می زنی دو ساعت دیگه نه خانی امده نه خانی رفته !
(1394 خرداد 5، 21:41)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]امروز روز خسته کننده ای بود
بکوب تا 7 و نیم سرکار بودم تقریبا 12 ساعت
از دیار سها خانوم اینا دوتا کامیون سنگ اومده بود جالبه ازونجا بخری نصف قیمت اینجا در میاد
سرم هنوزم درد میکنه
گاهی زود از کوره درمیرم و بعدش زودم پشیمون میشم گاهی هم عجول و شتابزده عمل میکنم نمیدونم چجوری باید این رو کناز بذارم
اره بیشتر ما زودتر از کوره در میریم و زودی پشیمون میشیم منم خیلی اینجوری بودم ولی الان خیلی بهتر شدم وقتی عصبانی میشم یا کسی عصبانیم میکنه سعی میکنم حرف نزنم اینجوری یکم بعدش خیلی ارومتر میشم تحمل پشیمونی بعدش خیلی سخت تر هستش
سلام
بابابزرگ خستگی ناپذیر خسته نباشی...
دو روز دیگه جمعه است، ان شالله یکم استراحت می کنی خستگیتم درمیاد...
داداش یکم از این کوره در رفتن هات بده به من... زیادی ریلکسم من...
طرف یه ساعت فحش بده بهم کاری به کارش ندارم...
یعنی کلا خانوادگی این مدلی هستیم...
پارسال یه ماشین مادرم رو زد... غش کرد بنده خدا...
بعد از 10 دقیقه که به هوش اومد... دید خانم راننده داره گریه می کنه...
حالا به جای اینکه خانم راننده به حال و احوال مادرم رسیدگی کنه، مادرم اونو ناز و نوازش می کرد که گریه نکنه...
به مادرم گفتن بیا برسونیمت بیمارستانی چیزی... مادرم گفت نه...
گفتم مامان چرا گفتی نه؟ گفت دلم نیومد بیشتر از این غصه دارشن... الکی بهشون گفتم خوبم و اومدم خونه...
بعد خودمون بردیمش دکتر... خدا رو شکر مشکل جدی هم پیش نیومده بود و بعد چند ماه مشکلشون برطرف شد....
چه میدونم والا...
همیشه یکی این طرفی... یکی اون طرفی...
انگار ما آدما هیچ وقت به تعادل نمیرسیم...
خوش به حالتون اقا ارمین
من یهو منفجر می شم
مثل یه اژدها می شم
حالا من وقتی خیلی عصبی میشم حرفام یادم میره
تازه خنده عصبی هم میزنم طرف خوششم میاد فک میکنه الان من خیلی خوشحالم
وقتی موقعیت از دست رفت تازه جوابای دندان شکن یادم میاد
ولی چه فایده
اینجوری دوباره حرص میخورم که چرا هیچی نگفتم
کلا با خودم درگیرم
باد صبا فکر نکن که من میتونم جواب بدم
نخیر از شدت خشم دیگه هیچی یادم نمیاد که بگم
ولی صورتم داد می زنه که برید کنار ممکنه گردنتونو بجوم
که البته بی فایده است!
باید ظاهرت آرام و زبانت گویا باشه
زنده باد
آرمین،
مهربون ِ کانون
(1394 خرداد 5، 22:03)می توانم نوشته است: [ -> ]مخلص بابا بزرگ
آره بابا عطر می شه چی؟ الان می زنی دو ساعت دیگه نه خانی امده نه خانی رفته !
خانم
می توانم،
اژدهای مهربون!
می بینم که با رایحه های جوراب و عرق دوشواری ندارید!
منم گاهی که عبصانی! می شم،
زبون م خوب روان نمی مونه،
یه کم به تته پته می افتم :smiley-yell:
البته من م زیاد عصبانی نمی شم،
آدم مدارایی هستم بیشتر.
یه بار با یه ایتالیایی کار می کردیم،
اسم ش هم درست یادم نیست، اَنتونی شاید
انگلیسی ش زیاد خوب نبود،
داشتیم می رفتیم سمت کارگاه،
خواست یه چیزی بگه،
فکر کنم کلمه گیر نیاورد،
بهم گفت:
You are human
منم یه احساس خاصی!
بهم دست داد، گفتم
!Come on
هاها