میبینی تو رو خدا
یه سحر اومدیم درس بخونیم برق رفت
پس چرا نمیان؟
شیطونه میگه پا شم برم یقه وزیر نیرو رو بگیرم یه دونه بخابونم زیر گوشش بش بگم مرتیکه مگه تو نمیدونی من میخوام درس بخونم ها؟
همین کارا رو میکنن آدم از رتبه ی یک ارشد به رتبه دو تنزل پیدا میکنه
اهم اهم ...
یا الله ...
اوهوم ... ای هم ... اوهم ...
(خوب فک کنم دیگه بتونم برم تو
)
چ خبر اینجا؟
انجمن شبانه روزیم تفکیک شد؟
... ای داد بیداد ... یه ماه نبودیما
فعلا فرصت نیست ایشاللا تو یه فرصت مناسب میام اینجا یه بررسی میدانی انجام میدم ببینم چ خبر بوده ...
راستی
عمو ازتون درخواست داره که به
اینجا یه سری بزنین ...
کلا میگما ...
لایک هم فراموش نشه ...
یه پست دیگه هم لازمه گلی جون...خودم . خودتو نجات میدم!!
یه روز میرسه که باید 1 صفحه پست زده بشه تا بشه پست اولشو خوند..
(1391 مرداد 2، 12:33)m.amin نوشته است: [ -> ]سلام ...
یادش بخیر با بچه های کانون میومدیم شبا اینجا و کانونو میذاشتیم رو سرمون ...
البته این سنت حسنه هنوز ادامه داره
منتهی پرچمداراش عوض شدن