(1397 بهمن 15، 23:26)رامین. نوشته است: [ -> ]سلام
خیلی ممنون از دوستان عزیز بابت تبریک هاتون
تبریک اصلی رو باید کسی میگفت که در حال حاضر وجود فیزیکی نداره که بگه
دعا کنین سال دیگه وجود فیزیکی پیدا کنه ؛ فسیل شدیم تو کانون
صندلی داغ داریم چه صندلی داغی ...
تا من این فنجون قهوه که خانوم کویین آوردن رو میخورم خودتون رو آماده کنین و تشریف بیارین
فنجووون قهوه برا منه
نارنجکی حق خار
پ ن : همین امشب که من خوابم میاد صندلی داغ گذاشتی ؟ من فردا صبح میام
(1397 بهمن 15، 23:26)رامین. نوشته است: [ -> ]سلام
خیلی ممنون از دوستان عزیز بابت تبریک هاتون
تبریک اصلی رو باید کسی میگفت که در حال حاضر وجود فیزیکی نداره که بگه
دعا کنین سال دیگه وجود فیزیکی پیدا کنه ؛ فسیل شدیم تو کانون
صندلی داغ داریم چه صندلی داغی ...
تا من این فنجون قهوه که خانوم کویین آوردن رو میخورم خودتون رو آماده کنین و تشریف بیارین
فنجووون قهوه برا منه
نارنجکی حق خار
پ ن : همین امشب که من خوابم میاد صندلی داغ گذاشتی ؟ من فردا صبح میام
پ ن : ممنونم خانم کیو زحمت کشیدین
یعنی صندلی داغ کی میتونه باشه اراده؟
نکنه صندلی داغ خودته ؟
نه نه
باور کنید الان فرصت نمیکنم جواب بنویسم
صندلی داغ هم که هر نفر 4000 تا سوال داره
برا منو بذارین سال 98
(1397 بهمن 15، 23:26)رامین. نوشته است: [ -> ]سلام
خیلی ممنون از دوستان عزیز بابت تبریک هاتون
تبریک اصلی رو باید کسی میگفت که در حال حاضر وجود فیزیکی نداره که بگه
دعا کنین سال دیگه وجود فیزیکی پیدا کنه ؛ فسیل شدیم تو کانون
صندلی داغ داریم چه صندلی داغی ...
تا من این فنجون قهوه که خانوم کویین آوردن رو میخورم خودتون رو آماده کنین و تشریف بیارین
آیا می دانستید که این صندلی داغ یکی از سورپرایز هایی هست که اینجا بهش اشاره کردم؟
آیا می دانستید که سورپرایز دیگر مسابقه ی تغییر عادته که قراره همراه با این مسابقه برگزار بشه؟
آیا می دانستید هنوز سورپرایز های کشف نشده ای داره این دور از مسابقه گروهی؟؟؟
کسی بود بتونه از جای نی باز کنه؟؟؟؟ این محصول تو زمان خودش لاکچری ترین نوشیدنی بود تنها محصولی هم بود که تورم روش هیچ تاثیری نداشت . از زمان احمد شاه قاجار تا دوران حکومت احمدی نزاد قیمتش 100 تومن بود همه ی ما تعداد تلاش ناموفقی در زمینه وارد کردن نی به محل مخصوص داشتیم . کلا محل قرار گیری نی کاربرد خاصی نداشت صرفا جهت اوسگول کردن ملت تعبیه شده بود یه نوشته ی بزرگی هم روی ظرف ساندیس بود با این مضمون : "لطفا خنک بنوشید" . مثلا اگه اینو نمینوشتن ما میجوشوندیم و میخوردیم؟ ظرف این ساندیس ها رو جمع میکردن باهاش کیف درست میکردن . تو بازار که میرفتی پر بود از کیف هایی که با ظرف ساندیس درست شده بود . زندگی خیلی ساده تر بود و البته شیرین تر...
آرمین جون ممنون واسه قهوه ولی دیر رسیدم یخ کرد
دو دقیقه اومدیم خودتونو ببینیم شما همش تو آشپزخونه ای
نا امیدانه دلم نمیخواد حرف بزنم ولی حالم برگشته به قبل 20 روز پاکیم و از این بابت اصلا راضی نیستم یه دلیل محکمش هم تو خونه موندن و عدم فعالیت بیرونه که خب خیلی موثره و همه فکرم اینه چطوری درستش کنم این موردو
در هر حال دست از تلاش بر نمیدارم و مسابقه گروهی رو هم میخوام شرکت کنم انگیزم برگرده دوباره
قشنگ روزی 6-7 ساعت تو مسیر دکترم این روزها.
اون جا کارم نیم ساعت هم طول نمی کشه اما خب این همه زمان براش باید صرف کنم.
زندگیم رو دیگه بردم تو ماشین و مترو.
امروز دکتر از یه کیسی می گفت که یه خانم بوده و شش ماه بوده که یه کلمه حرف نزده بود.
این خانم یه پسر 11 ساله داشته. چه پسری.
پسرش پلیپ بینی داشته.
می برنش اتاق عمل که عملش کنن؛ دکتر و مسئول بی هوشی اتاق عمل یادشون میره پنبه بی هوشی که تو بینی بچه گذاشتن رو در بیارن.
بچه تو همون اتاق عمل خفه میشه و می میره.
مادرش از همون روز قدرت تکلمش رو از دست میده و دیوونه میشه.
می گفت این کیس رو یک هفته ای راه انداختم. پس هر کیس دیگه ای هم می تونه راه بیافته.
ننم سنت شکنی کرده و امروز آش رشته پخته
البته امروز نپخته ؛ دیروز برای ناهار پخت که اگه یبار دیگه هم داغ کنیم و بخوریم میشه سومین وعده غذایی که آش رشته داریم
من که راضی ام ؛ هر چی باشه از سیب زمینی جات و گندمی جات بهتره
قشنگ روزی 6-7 ساعت تو مسیر دکترم این روزها.
اون جا کارم نیم ساعت هم طول نمی کشه اما خب این همه زمان براش باید صرف کنم.
زندگیم رو دیگه بردم تو ماشین و مترو.
امروز دکتر از یه کیسی می گفت که یه خانم بوده و شش ماه بوده که یه کلمه حرف نزده بود.
این خانم یه پسر 11 ساله داشته. چه پسری.
پسرش پلیپ بینی داشته.
می برنش اتاق عمل که عملش کنن؛ دکتر و مسئول بی هوشی اتاق عمل یادشون میره پنبه بی هوشی که تو بینی بچه گذاشتن رو در بیارن.
بچه تو همون اتاق عمل خفه میشه و می میره.
مادرش از همون روز قدرت تکلمش رو از دست میده و دیوونه میشه.
می گفت این کیس رو یک هفته ای راه انداختم. پس هر کیس دیگه ای هم می تونه راه بیافته.