امروز یه موقعیت گناه فراهم شد ولی به خیر گذشت...یه حرف خیلی کمکم کرد اینجا مینویسم شاید به درد یکی خورد
یه روز یادمه خیلی گله کردم از اینکه وسوسه زیاده و از لحاظ روحی به هم ریختم چون دارم غریزمو میکشم و از این حرفا
طرف با دو سال پاکی کلی راهکار و اینا بهم معرفی کرد من هی میگفتم اینا رو بلدم بابا ولی سخته خیلی سخته و دیگه نمیکشم و این حرفا و طاقت ندارم.
یهو عصبی شد گفت بابا اگه خیلی بهت فشار اومد و آخر سر مردی من نامرد همه عالمم اگه خودم پول خونتو ندادم به خانوادت
اصلا اسمه کوچتون رو میزاریم کوچه شهید همساده شهید راه مبارزه با شهوت...
این حرف امروز کمکم کرد بابا آدم نمیمیره که سخته ولی نمیمیری...
سلام
ای گفتی همساده جان دیروز چنان وسوسه ای یقه منو جمع کرده بود که نگو و نپرس با ی بدبختی ردش کردیم زدم بیرون فیلم مورد علاقه امو دیدم و سرگرم کردم بلاخره رد شد
از امروز دوباره کار شروع شد سر صبح جلوی ساختمون بوق ی ماشینی یکسره شده بود سر کله مارو برده بود
هرچی اینور اونورو نگاه میکردمکسی نیومد سمتش چند نفری اومدن بیرون که ببینن مال کیه رفتن اعصابمو دیگه بهم ریخته بود
رفتم پایین ی لگد محکم زدم به چرخ ماشین صداش قط شد
از بالا استا کارا کلی تشویق کردن منو :d
امروز تو کوچه فیض الله نفجم رو دیدم :d
بهش سلام کردم اونم با گرمی جواب سلاممو داد
سلام ، صبحتون بخير
يه سوال فني، نظرتون در مورد گوشي هواوي اسند جي 7 چي هست؟
سلام
مهدی جان ظاهرا گوشی خوبیه
ولی من یک گزینه پیشنهادی دارم هم رده با همون
http://tech24.ir/phone-specifications/%D...c-desire-8
گوشی پدرمادر دارتریه
چند روز پیش داشتم از خیابون رد میشدم دو تا خانوم بزک دوزک کرده کنار خیابون بودن و یماشین 206 هم جلوشون وایستاده بود
دوتا پسر سوارشون کرد
پسره سیگار میکشید و یکی ازون خانوم ها بهش گفت نکش برا پوستت ضرر داره..
من با تعجب نگاه میکردم که چقدر راحت و بدون استرس خلاف میکنن
) هیچ جوره تو کتم نمیرفت که با هم فک و فامیل باشن)
پسره جوری با فخر فروشیو حالت تحقیر امیز منو نگاه کرد که حالم بهم خورد
اینم فخر فروشی داره اخه؟
نبیلیم
امروز هم ارمان خان به ما زنگ زد و کلی حرفیدیم جویای حال همگی بودو حسابی سلام رسوند و سال نو رو تبریک گفت..
سلام
خوبید
خیلی دلم گرفته بود گفتم یه سر بیام کانون
ببینم چه خبر...
شما خوبین؟
[dir=rtl]سلام، من بررسي هاي زيادي انجام داده بودم،
از ال جي چيزي جز جي 3 خوب نبود.
از اچ تي سي، هم ديزاير 820،
از سامسونگ هم A5،
از هواوي هم جي 7،
--------------------------
و اما بخاطر مشخصات بهتر هواوي، جي 7 رو انتخاب كردم،
و عصر دلو زدم به دريا و خريدمش،[/dir]
مرسي داداش عليرضا، و آبجي مي توانم خانم.
سلام
داداش مهدی گوشی نو مبارک...
امیدوارم تو این سال نو مدام خبرهای خوب باهاش دریافت کنی...
راستی شیرینی هم نمی خواد بدی هان...
جان تو اگه راضی باشم تو خرج بیافتی...
خانم ام12
ما خوبیم؟
شما خوبین؟
سئوال امروز...
تعطیلات عید خود را چگونه گذراندید؟
[dir=rtl]بابا داداش آرمين، واسه گوشي كه شيريني نميدن،
حالا ايشالا وقتي شوهر كرديم، حتما شيريني ميدم.
----------
تعطيلات هم كه داره تموم ميشه.هييييييييييييي روزگار[/dir]
سلام
با تنبلي گذروندم اقا ارمين
البته يه مقدار فيلم و كارتن هم دان كرديم تماشا كرديم
اما كاراي اصليم هنوز زمينن
بدجوري هم زمينن
آقا مهدي خبريه ؟
خير باشه
امشب جشنم داريما
تو امضام نوشتم
مهدی داداش پس ما منتظریم بری خونه بخت... از هرچی بگذریم از شیرینی نمیشه گذشت...
بابابزرگ علیرضا چند تا کیس خوب سراغ داره.... می خوای بهش بگم چندتاشو معرفی کنه بهت؟
می توانم خانم همین فیلم و کارتون دیدن هم خودش حرکتیه...
منم انیمیشن
Big Hero رو که بچه ها معرفی کرده بودن دیدم...
انیمیشن خوبی بود... دست شازده و علیرضا درد نکنه...
بقیه اش رو هم خونه بودم نشستم مطالب علمی خوندم...
.
.
.
الکی مثلا خیلی اهل علمم من...
[dir=rtl]بچه ها اگه یکی(جنس مخالف که قبلا باهاش رابطه داشتی) تهدیدت کنه که اگه گوشیتو خاموش کنی
زنگ بزنه خونتون
شماره بابا تونم داشته باشه
و واقعا بدونی که اینقدر آدم بی آبرویی هست که همچین کاری میکنه
شما چکار میکنید؟[/dir]
شماره والدینشو داشته باشم میگم فکر نکن قسر در میری
تازه میتونم بگم میام تو محل کارت یا دانشگاهت
پس تو روی من واینستا
[dir=rtl]من نمی خواستم این موضوع رو این جا بگم ، اما حالا که می بینم شاید به درد کسی بخوره می گم.
سرگذشتم بماند که چه شد ولی من یه مدت زیادی درگیر بودم ، اما اولین بار که ... انجام دادم ، رفتم به پدرم گفتم . سخت بود ، خیلی هم سخت بود. نمی دونم درست بود یا غلط ، بقیه ماجرا هم بماند بدرد شما نمی خوره. اما چه اتفاقی افتاد: حداکثر دید پدرم نسبت به من عوض شد همین ، نه دعوا کرد ، نه سرزنش کرد ، یه خرده نصیحت کرد البته خیلی غصه خورد (الان همیشه از این ناراحتم که چرا پدرم رو با مشکل خودم ناراحت کردم) اما قبلش فکر می کردم اگر پدرم کارای من رو بفهمه خیلی بد می شه ، دعوام می کنه و ... اصلا قابل تصور هم نبود برای من. اما در عوض پدرم بیشتر به من توجه می کرد و به جد می تونم بگم زمانی که پدرم خونه باشه امکان شکست من خیلی کم تره چون حواسش هست.
البته خیلی به رابطه و فاصله سنی بستگی داره ، رابطه من و پدرم مثل دو تا دوست می مونه به خاطر همین من خیلی باهاشون راحتم.
اصلا درست نیست ما جلو دیگران به گناه خودمون اعتراف کنیم ، اما گاهی دیگه دست ما نیست ، یا شما باید به یه رابطه (که خودت فکر می کنی باعث گناهه و ...) ادامه بدی ، یا این که پدرت قراره بفهمه ، شما اگر رابطه ات با پدرت خوبه احتمالا حتی بتونه خیلی کمکت کنه . اما اگر قراره بفهمه به نظرم خودت بگی بهتر باشه.
با خودم کلنجار رفتم که این پست رو بزنم یا نه ، چند بار پاکش کردم ، امیدوارم یه کمک کوچیک کرده باشم.
توکل بر خدا[/dir]