خوشم نمی اومد ازش
یکی دو دفعه فکر کنم کرایه ها رو خوب حساب نکرده بود
یه عالمه ام ورد و ذکر و دعا میخوند... به نظر یه جوری بود
امروز اما گوشام کپ بود نمیشنیدم چی میگه اشتباه جواب دادم و خندیدیم گفت ماشین خودته دخترم
تو مسیر عطسه زدم دعای عافیت خوند
وقتی پیاده میشدم گفت ایشالا خوشبخت و عاقبت به خیر شی دخترم
چرا؟ چی شد؟ داستان این روزا که من ذهنم انقدر درگیره چیه؟
سلام دوستان خوبین؟
ی پیشنهاد دارم برای کسایی ک دوست دارن نماز صبح پاشن ولی خاب میمونن یا انگیزشون کمه
من خودم با نرم افزار باد صبا ک اذان میگه تونستم صبحا برای نماز بیدار شم
گوشی رو از خودم دور میذاشتم و صبح اندازه ۵ دقیقه اذان توی گوشم بود اخرم عذاب وجدان میگرفتم بلند نشم نماز بخونم
امتحانش کنید شاید برای شما هم جواب داد
ولی گوشی رو دور از دسترستون بذارید
چرا دس رو هرچیزی میذارم پول قلمبه میخواد؟!
واقعا دیگه جرات ندارم چیزی بخرم!
امروز یه اچار شکوندم واقعا ظلمه یه دست اچار 30 تومن باشه! یه جفت پدال هم میخواستم کلا نصف پول این ماهم دود میشد سر دوتا دونه چیز مسخره!
کی مارو به این روز انداخت...
دارم دیگه خل میشم...فکرشو نمیکردم یه روز تمام تو خونه بمونم چون پول ندارم!!!
ولی عوضش اینورتر جوشکاری طراحی کردم...
دس بزنید برام
(1396 شهريور 5، 8:20)rezaKy نوشته است: [ -> ]بچه ها سلام یه نکته ای بذارین براتون بگم شاید راسخ تر بشیم برای ترک
فرض کنین چی میشه اگر در حین خ.ا مرگ به سراغمون بیاد. یه لحظه فک کنین چقدر بد میشه که توی اون حالت از دنیا بریم.
اولین کسی که جسم مارو در اون حالت میبینه اعضای خانواده مون هستن. نکته بعد اینکه ما اگه توی اون حالت زشت از دنیا بریم، ناپاک و گناهکار رفتیم اون دنیا
اون همه وقتی که برای پاک شدن داشتیم، توی اون لحظه که روحمون از بدن جدا میشه، دیگه تموم شده هست. دیگه فرصتی برای جبران نداریم.
بیاین دست به دست هم بدیم تا قبل از اینکه دیر بشه این وضعیت رو تغییر بدیم.
قبل از اینکه وقت تموم شه بیاین این بلا رو پشت سر بذاریم و دیگه سمتش نریم. هر ثانیه، بیشتر به مرگ نزدیک تر میشیم
وقت کمه
این پستو جناب rezaky در تاپیک بیست روزه گذاشته بودن,بنظرم عااالی بود,گفتم اینجا بذارم همه ببینن
و اینکه جالب اینه دیشب داشتم به خوابی که دوسال پیش دیدم فکر میکردم, تو خواب یه نفر بهم گفت اگه تو اون حال و وضعیت بمیری چی؟؟
امشب کوه بودیم...با رفیقم...
خیلی ستاره ها قشنگ بودن..شهاب دیدیم...فقط با نور ماه کیلومتر ها دور از شهر میرفتیم ..البته با دوچرخه...
عکسی که با گوشیم گرفتم شد این:
تاریکی 10 شب توی جایی که یه لامپ هم نیست خب مشخصه عکس بهتر از این تحویل نمیده...
اینکه اسمون روشنه به خاطر تنظیم گوشی و جمع اوری نورشه اینطوری شده.
خیلی لذت بخشه اینکار...
پخش شدن توی کوهاا و ارامشش....
خداروشکر که اینکارا به دادمون میرسن....
رروزگاری کوه رو خیلی دوست داشتم
لعنت به کسایی که میان و با وجودشون همه چیز رو از ادم میگیرن
چقد دلچسبه اقا درخشنده سکوت و ارامشش قشنگ مشخصه کاش ما دخترا هم میتونستیم بریم ددر و کیف کنیم ..بچه بودیم زیاد کوه میرفتیم من دوس دارم ی کلبه داشته باشم تو کوه اونم تو زمستوووووووون سرماااااااااااا بعد سیب زمینی زغالی درست کنیم بعد غروب و اون تاریکی اول شب رو بشینیم تماشا کنیم و نیمه شب اتیش درست کنیم بشینیم تا خوووووده صبح
و اما بریم سر اصل مطلب
اغا من ی مشکلی دارم واقعا نمیدونم چطور باهاش کنار بیام چطور حلش کنم
من تو برخورد با برخی مشکلات بجای اینکه جنگنده تر شم تو همون اولین قدم به توانایی های خودم شک میکنم و جا میزنم
نمونش همین امشب
مقالمو بعد کلی دنگ و فنگ فرستادم ی ژورنال انگلیسی خیلی معتبر امشب جواب داوریش اومد پذیرش شده ولی ریوایز خورده
ینی مووووووووو رو از ماست کشیدن بیرون دس رو ی سری چیزا گذاشتن که هیچکدوم از اساتید من تا بحال بهم نگفته بودن (البته حقم دارن چون نرسیدن درس درمون این تز ما رو بخونن)
هیچی دیگه پیشاپیش ما گرخیدیم
نمیدونم این چ بساطیه من دارم ک اینقد زود وا میدم ..این اعتماد بنفس داشتنش عجب نعمتیه
برم بخوابم ک فردا سر کار چرت خواهم زد
(1396 شهريور 5، 12:11)rezvaneh نوشته است: [ -> ]این پستو جناب rezaky در تاپیک بیست روزه گذاشته بودن,بنظرم عااالی بود,گفتم اینجا بذارم همه ببینن
و اینکه جالب اینه دیشب داشتم به خوابی که دوسال پیش دیدم فکر میکردم, تو خواب یه نفر بهم گفت اگه تو اون حال و وضعیت بمیری چی؟؟
خیلی جالب بود. واقعا جالبه که آدم توی یه مسیری که میوفته، نشونه ها خودشون رو به آدم نشون میدن. منم خیلی اتفاقی و بدون اطلاع از اینکه شما همچین خوابی دیده بودین قبلا، اون رو نوشتم.
چ پرچم قشنگی زدن سر در کانون
کارکیه تشکر کنم ازش بسیار؟؟؟
(1396 شهريور 6، 21:03)chika نوشته است: [ -> ]چ پرچم قشنگی زدن سر در کانون
کارکیه تشکر کنم ازش بسیار؟؟؟
قریب به یقین کار سها خانم هست.
خدا خیرشون بده.
حقوق خیلی کم کارگری را با اون همه سختی به مدیریت و هماهنگ کننده شرکتی که داخلش هستم و سر و کله زدن با انسان های مادی گرا را ترجیح میدم .
از پول متنفرم . تو این چند روز عاشق پول و قدرت بودم ولی دیگه برام ارزش ندارن
نمیدونم چه کنم ؟؟؟؟
طاهر هستم یک عصبانی
از محل کار و با اینترنت 5 گیگ سه تومنِ ایرانسل اومدم اینجا
یک گزارش 100 صفحه ای دادن دستم گفتن بیا اینو بخون نظرات کارشناسی ات !! رو در موردش بگو!
برداشتم مطالعه اش کنم از بس این گزارش چیپ، بی ارزش و بی اهمیت و سطحی نوشته شده اعصابم خرد شد
گفتم بیام اینجا یه سلامی به دوستان بکنم بلکه حرص و جوشم بخوابه
کانون برا ما شده قرص مسکن
احوال تون چطوریاس؟
دیگه نمیبینم خانم چیکا هرروز بیاد بهمون صبح بخیر بگه
هر چند دیگه ظهر شده ولی اونایی که تازه از خواب پا شدین صبح تون بخیرررر
اونایی هم که مثل من!! از کله صبح بیدارن ظهرتون بخیرررر خدا قوت خسته نباشید
چه برا خودم نوشابه هم باز میکنم!