سلام
بعد از اون سوتی استثنایی داداش آرشام (
برنامه ورزشیمم
اینجا ببینید
) بر آن شدیم که اسممونو از ahm به امیرحسین تغییر بدیم :دی
خلاصه که بدویید بیایید شیرینی
ایشالا شیرینی پاکیمو بدم بهتون
(مرسی از داداش مهدی بابت ایدهی خوبش!!)
مبارکه امیرحسین خان
ولی یکباره دلم تنگ شد اسمتون رو دیدم
آخه قبلا یک امیرحسین داشتیم فکر کردم ایشونه
ولی دیدم شمایید و یادم افتاد ایشون امیرحسین 18 بودند
فال حافظ گرفتنشون حرف نداشت
مبارکتون باشه اسم جدید...
امیرحسین قبلا هم تو کانون داشتیم البته..
تبریک دوباره امیر حسین جان
اسم قبلی شما واقعا سخت بود
(1392 دي 13، 12:13)می توانم نوشته است: [ -> ]ببین سوتی ددن رو اقا ارشام و اقا رامین کنترات برداشتن تو دنبال کار دیگه باش اوکی؟
یکی بیاد منو بندازه تو ماشین رخت شویی رو دور تند!
شیفت صبح رو هم خودم تحویل میگیرم :P
سلام
تا حالا عاشق بودین!؟
بعد با عشقت تنها باشی چ حظی داره.. دیدین؟!؟
منم و کانون...
کلی مطلب نخونده.. کلی کار.. اما حظ میبرم..
خدا عاشقتون کنه..
یاعلی.
(1392 دي 14، 18:32)آرشام نوشته است: [ -> ] (1392 دي 14، 15:41)امیرحسین نوشته است: [ -> ]جنسیت گوگل هم مشخص شد
تکذیب میکنم! من از روی "طرز صحبت کردن" گوگل فهمیدم که پسره!
گمونم با شما کار دارن ساحل خانوم
(داداش، معلوم نیست میره نسیم حیات چی میگه
روایت هست اینجوری ازش استقبال کردن
)
نه نه نه!
به خاطر چیزی که بُلد کرده میگم
حرف شماس
(طرز صحبت کردن)
ساحل:
یک اعتراف بکنم منم فکر کردم ahm آبجیه
اصلا هم دقت نکردم
از روی
طرز نوشته هاش اینطوری فکر کردم
من فک میکنم که جو کانون خیلی شاد نیست؟ یا اینکه واقعا شاد نیست الان؟
(الان دنبال بهانهام جک بیمزه تعریف کنم)
آقا یه روز روزبه یه ماهی تو پاکت دستش بوده داشته با خودش میبرده خونه
بعد تو راه میرسه به رامین.، رامین. بهش میگه داداش این ماهی رو داری کجا میبری؟
روزبه میگه دارم میبیرمش واسه شام.
بعد ماهیه میگه مرسی من شام میل ندارم بیا بریم سینما