آفرین باهم دیگه دوست باشین
من تو بحث نبودم که بدونم دعوا سر چیه ؛ من فکر کردم بحث شیرین ازدواجه با کلی شوخی هایی که همیشه بود
مثل بحث همبازی بودن با دختر همسایه ؛ آخی :x:x:x بنده خدا همیشه هم دروازه بان وایمیستاد
یعنی الان کجاست ؟ :x:x:x
آخه بدبختی اسمش هم یادم نمیاد
ولی باز به هر حال x:x:x
فکر کنم رویا بود
ولی فامیلیشون رو یادمه ها کفایت نمیکنه ؟
اونم چون باباش چهارم ابتدایی معلمم بود یادم مونده ؛ کلی پسر بودیم با یه دختر این بدبخت رو همش میکاشتن دروازه بان ؛ هرسری هم تعداد کم بود میشستیم جلو در خونه بازی های فکری انجام میدادیم ؛ منچ ؛ مارپله ...
بعله ؛ همچین بچه های بااستعدادی بودیم ما :99:
عاما در مورد میزگرد ؛ یبار زمان های دور رفته بودم دیدم همه دارن همدیگه رو میزنن خوشم نیومد اومدم بیرون ؛ اون موقع هم فکر میکنم بحث دختر و پسر بود ؛ فکر کنم اچ اف زهرا دعواش شده بود ؛ یادم نیست
فقط همون موقع رفتم میزگرد خوشم نیومد دیگه نرفتم
آقا این میزگرد که می گن کجاست دقیقا؟
فکر کنم باید طرفای انقلاب یا جمهوری باشه. تو کانون که هر چی نگاه کردم نبود.
...............................................................................................................
آقا ما هم تو سن طفولیت یه عشق و عاشقی ای با بنده خدایی داشتیم. اسمش هم هنوز یادمه. دیگه خلاصه هر شب با هم یه ساعت صحبت می کردیم.
خونمون رو که عوض کردیم ، دیگه ندیدمش. هی...
از همون سه چهار سالگی فکرم خراب بود.
(1394 تير 7، 0:24)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]آقا این میزگرد که می گن کجاست دقیقا؟
فکر کنم باید طرفای انقلاب یا جمهوری باشه. تو کانون که هر چی نگاه کردم نبود.
...............................................................................................................
آقا جای مخوفیه ، برا همین از دید همگان پنهانه
گشتم نبود نگرد نیست
، مثل اینکه خیلی خوشت میاد بری سرتو زیر آب کننا
، هروقت لازم باشه سرتو زیر آب کنن خودشون برات کارت دعوت میفرستن
رفتی بین انقلاب و خیابون جمهوری دنبال میزگرد میگردی؟
رد کردی داداش ؛ میزگرد قبل انقلاب بود
(بحت سیاسی؟ آشوب؟ اغتشاش؟بن؟ اخراج؟ )
البته هنوز هم میزگرد هستا ولی منی که اون زمون رو دیدم به نظرم میزگردای اون دوران یه نمه گرد تر بود
(بحت سیاسی؟ آشوب؟ اغتشاش؟بن؟ اخراج؟ )
اینو بگم تو دلم نمونه ؛ کلا ربطی به بحث نداره ها فقط همینجور یه دفعه یادم اومد ؛ بگم که لال از این کانون نرم
مادر گفت برو ۱ کیلو هویج بخر ؛ رفتم دیدم نوشته ۴۰۰ تومن
اول خیلی تعجب کردم پیش خودم گفتم چه ارزون
به یارو گفتم ۲ کیلو و نیم بکشه ؛ هویج رو کشید از رو ترازو برداشتم ؛ ۲ هزار تومن به یارو دادم
منتظر بودم بقیه پولمو بده
یارو چپ چپ نگاه کرد ؛ گفت ۱۰ تومن میشه
با تعجب گفتم جاااااان؟
برگشت گفت سواد داری؟
گفتم ایهیم
گفت قیمت نوشته روش ؛ گفتم این قیمت به تومنه؟ گفت نه پس به ریاله
در بهت و تعجب بودم از اینکه هویجی که هفته ی پیش خریده بودم کیلو ۸۰۰ تومن در عرض یه هفته شده بود کیلو ۴ هزار تومن که بعد یه لحظه اینورو نگاه کردم دیدم نوشته موز کیلو ۳ تومن
یعنی لامصب هویج از موز گرون تره ؛ مامانم اگه تو سوپ بجای هویج موز میریخت هم به صرفه تر بود هم مقوی تر
هیچی دیگه هویج رو برگردوندم نیم کیلو خریدم
یه لحظه حس بچگیم بهم دست داد ؛ یه سکه ۵ تومنی از زیر فرش پیدا میکردم میبردم مغازه ؛ میگفتم عمو همشو بستنی بدین ؛ بقیه ش هم بدین
نتیجه اخلاقی:
از این داستان این نتیجه رو میگیریم که تاپیک میزگرد تو تالار شاد شاد نیست ؛ اگه من اونجا مدیرم تاحالا ندیدم اونجا باشه !
فکر کنم تالار گفت و شنود باشه اونجا رو بگرد
آورین بچه ها....برین میز گرد اونجا بحث های خوب خوب راه بندازین.....
مثلا چرا این میز...گرده؟.....چرا میز بیضی نه؟....در کل بحث های جدید بکنیم که هر دم مارو به سمت پیشرفت سوق بده....
سلام
آقا گفتم میزگرد نگفتم زندان گوانتامو ک ...!
آقای وجدان شما ی میزگرد دیگه رفتین..اینی ک بچه ها میگن ی جای دیگه اس.. اسما ادرسشو داد..
ضمن این ک من گفتم اگه میخواین نتیجه بگیرین..ک ظاهرا نمیخواین.. ب من چ اصلا..
________
آقای درخشنده تبریک میگم بالاخره آواتار عوض کردید..
ان شاء الله خیره.
________
آقای ب امید خدا.. میگم مادر یهو مشقاتونو نگین بچه ها بنویسن آآآآ..
برای خودتون بده چون چیزی ک باید ب دست بیارین رو نمیارین و خدای نکرده لطمه میبینین..
ان شاء الله موفق باشین..
________
آقا مهدی من ک گفتم نمیدونم.. برداشت آزاد بود..:d
________
ام 12 جانم.. خوش آمد میگم بهت..
آما عزیزم انجمن و درد دل دو تا جای مختلفه...
اونجا درد دل میکنیم اینجا حال و احوال..
پستاتونو منتقل میکنم..
_______
همین دیگه.. دلم برای خیلی از بچه های کانون تنگ شده..
خدا عاقبتمونو ختم بخیر کنه..
در پناه خدا..
یاعلی.
سلام من خوبم.
گفتم شاید کسی دلش برای من تنگ شده باشه سلام کنم دلش باز شه
مرسی باران خانم
خدا خیرت بده
هویج کیلویی 4000 تومن. :smily man:
..............................................................................
یادتونه گفته بودم می خوام در مورد زندگی و اینا فکر کنم؟ یه پیشنهاد دارم واستون. هیچوقت اینکار رو انجام ندید.
همین طور دارید زندگیتون رو می کنید دیگه ، چه کاریه؟
بچه ها روش خودکشی جدید کسی سراغ نداره؟
سلام بچه ها من کارم تو داشنگاه گیر کرده
کسی میتونه جواب سوالم رو بده ؟ خلاصه میگم
من رفتم مدرک ارشدم رو بگیرم گفتن مدرک کارشناسی که دادی موقت هست رفتم اصل کارشناسی رو بگیرم گفتن باید اصل کاردانی رو بیاری
حالا کاردانی من تو سراسری بوده سال 87 رفتم 90 تموم شده روزانه - میگه لغو تعهد خدمت و ... باید بیاری
الان باید برای لغو تعهد خدمت چیکار کنم ؟ میخواستم برم شهرستان مدرکم رو بگیرم دیدم این پیچ و خم داره اول بپرسم کاراشو انجام بدم بعد برم
{ کارت پایان خدمت هم دارم }
(1394 تير 6، 23:36)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]سلام M12
کجا دختر
خبری ازت نیست
ما که خوبی
شما چطوری
خوش میگذره
منم آمدم تو 390 روزه ها
عزم و ارداه رو جذب کن بریم بالا
سلام اقا مهدی خیلی خیلی خوشحال شدم تو این روزا که همش اتفاقای بد پشت سر هم داشتم واقعا خبرای خوب خیلی احتیاج دارم ... امیدوارم یه کله برید ماهانه
یکم درگیرم وقت نمیکنم بیام سراغ نت .... سعی میکنم بیام یه سر بزنم
اره باید یه بسم الله حسابی بگیم بریم تو مسابقه ماهانه هااااا
(1394 تير 7، 16:15)No WonDerLand نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها من کارم تو داشنگاه گیر کرده
کسی میتونه جواب سوالم رو بده ؟ خلاصه میگم
من رفتم مدرک ارشدم رو بگیرم گفتن مدرک کارشناسی که دادی موقت هست رفتم اصل کارشناسی رو بگیرم گفتن باید اصل کاردانی رو بیاری
حالا کاردانی من تو سراسری بوده سال 87 رفتم 90 تموم شده روزانه - میگه لغو تعهد خدمت و ... باید بیاری
الان باید برای لغو تعهد خدمت چیکار کنم ؟ میخواستم برم شهرستان مدرکم رو بگیرم دیدم این پیچ و خم داره اول بپرسم کاراشو انجام بدم بعد برم
{ کارت پایان خدمت هم دارم }
فکر کنم این یعنی باید به ازای درس خوندن در روزانه یه جا کار یانجام میدادید
البته من شنیدم با پول هم میشه تعهد خدمت رو لغو کرد.
(1394 تير 7، 18:43)گلبرگ نوشته است: [ -> ] حــ ـق الناس به خاطر ســـ ــرچ کلمـــات ناجــور
بچه ها اگر اینطوری باشه که هممون بدبختیم به خاطر گناه های گذشته
چون حق الناس که با ببخشید گفتن حل نمیشه
پس چطوری باید از سرمون برش داریم و جبران کنیم به نظرتون؟؟؟