نقل قول: شهریار جان تلاش رو چه جوری میشه بیشتر کرد؟ بگو تا ما هم یاد بگیریم.
نمیدونم
شاید اینکه سعی کنیم در مورد مشکل بیش تر بخونیم و بدونیم.
شاید اینکه قبل از انجام کار ها کمی بیشتر فکر کنیم و یاد عواقبش باشیم.
سعی کنیم اهمیت موضوع رو برای خودمون بالاتر ببریم.
نقل قول: سلااام ، یعنی انقدر سرده انقدر سرده ک نگم دیگه
متاسفانه سیل اومده این طرف ها
اوه اوه. خدا بخیر بگذرونه
مراقب خودتون باشین
نقل قول: این مشکل خیلی هامون هست ک ب نظرم خودسانسوری میکنیم و زیاد از شکست هامون حرف نمیزنیم .
نقل قول: چند وقته اینطوری میشکنید ؟ یعنی چند وقته سریالی شدین ؟ سریالی شدن خیلی سخته ولی رهایی ازش غیر ممکن نیست و با اراده میشه ب پاکی رسید .
مشکل ترکم که از اول سال بیشتر شد. یعنی به جدول هام که نگاه میکردم، میانگین پاکیم خیلی کم بود و از دور ک نگاه میکردی همه جا قرمز بود (قرمز ها: روز هایی که میشکستم)
ولی این اواخر دیگه خیلی خیلی اوضاع بد شد.
سریالی شدن شدید.
سایت های اونوری
فحش هایی که به خودم میدادم، اصلا آرامش نداشتم...
نقل قول: ایا شما فعالیتی در راستای پاکی انجام دادین؟ وقتی ذهن پاک نباشه ،نگاهتون و حفظ نکنید خب شکست و لغزش طبیعی هست .
بله انجام میدادم، ولی رفته رفته با شکست هام، از اون فعالیت ها و کار ها ناامید میشدم.
یعنی احساس میکردم دیگه بدرد نمیخورن. کارایی ندارن.
مثلا کتاب خوندن، پادکست گوش دادن، سخنرانی گوش دادن، قرآن و ... .
اخیرا هم خیلی کم نماز میخونم.
اولش به خاطر این بود که پاک نبودم و اصلا نمیشد خوند.
رفته رفته دیگه به نخوندن عادت کردم.
این اواخر سعی کردم بیرون رفتن و دید و بازدید فامیل رو اضافه کنم به برنامه ام. ولی اینها هم فایده ای نداشتن.
خیلی ترس هام بیشتر شده.
دوست ندارم از منطقه امنم خارج شم.
دوست ندارم چیز های جدید رو امتحان کنم.
۲۱ سالم شده، هنوز گواهینامه نگرفتم. هی واسه امتحانش امروز فردا میکنم.
روم نمیشه به یه نفر بگم وسیله ات رو ۱ روز قرض بده باهاش تمرین کنم(با اینکه میدونم حتما میده)
اصلا نمیدونم چیکار کنم.
مدام با خودم فکر میکنم اگه فلان کار رو کنم، بقیه راجع بهم چه فکری میکنن.
اصلا عزت نفسم کامل داغون شده.
نقل قول: مثلا ورزش خیلی موثره ، مطالعه در این زمینه آگاهی رو بالا میبره و تاثیر زیادی داره ، قطع رابطه با کسانی ک ما رو ب سمت شکست میکشن و دوستی و معاشرت با کسانی ک ما رو ب فعالیت های مفیدی تشویق میکنند ک باعث پیشرفتمون میشه .
نقل قول: ب نظرم نگاه کنید ببینید کجای زندگیتون توقف داشتید؟ کجا باعث شده ک شکست و راه نجات ببینید و هربار تکرارش کنید تا تثبیت بشه و عادت کنید بهش؟
صحبتتون در مورد دوستی و معاشرت یکم منو به فکر فرو برد.
راستش فکر میکنم دوستایی دارم که از نظر پیشرفت و قدم بلند برداشتن و اینا زیاد کمک کننده نیستن. ولی خب خوبی ای که دارن اینه که جزو معدود کسانی هستن که میتونم راحت تر از بقیه (به غیر از کانونی ها) باهاشون صحبت کنم و کمی از دنیا و مصیبت هاش فارغ بشم و یکم بخندم و ...
واسه همین نمیدونم در کل ادامه دوستیم باهاشون خوبه یا نه
نظر شما چیه؟
در مورد موضوعات دیگه بگم که فکر میکنم تنها کار مفیدی که توی این تابستون انجام دادم، تموم کردن دوره کارآموزیم و استخدام تو یه شرکت باشه. امروز هم دومین روز کاریم بود(واسه همین وقت نشد زودتر جواب بدم تو کانون، ببخشید)
فعلا این کار یکم باعث شده که کمتر فکر کنم به شکستن.
ولی طبق سابقه ام، احساس میکنم در نهایت بی فایده میشه و باز برمیگردم به اون دور باطل