(1392 ارديبهشت 30، 12:28)hf.zahra نوشته است: [ -> ]شوخی شوخی از کیمیا خواستم بنم کنه تا بتونم از کانون دل بکنم و کیمیا هم خواهری کرد و این کار رو انجام داد تا من برم سر درسم.
همش 10 دقیقه هم طول نکشید ها
خبرها همچین پخش میشه که...
از 1 ماه رسید به 10 دقیقه
نفر بعدی رو به مدت 1 دقیقه و 10 ثانیه میفرستیم سر درس...
شرکت بیان طراحیش کرده ...
در واقع جستجوهای چندتا موتور رو بهینه میکنه .. مثلا نتایجی که شامل لینک های ربات های تبلیغاتی و ایناس تو گوگل رو حذف میکنه و نشون میده ...
خیلی خوبه ... دوسش دارم
سلام
از آخرین بازدید شما:
0 اطلاعیهی تازه
1 موضوع تازه
1450 ارسال تازه
وجود دارد.
يعني من همشو بايد بخونم؟؟ ميخونم؟؟
فك كنم ده تا بيست درصدش اينجا بوده!!
چ خبرا؟ كي كجا بوده؟ من كجا بودم؟
نگاه كردم ي سري پست ها رو.. ظاهرا بحث بن شدن اينها بوده..چ جالب.. چقدر فرق!
يكي ب زور.. يكي با لطف درخواست بن شدن داد..
يكي قبول كرد..
يكي.....
عجب..
ميبينم ك امتحانات هنوز اثرشو نذاشته.. يا داغين الان؟؟
اين ساعت و شلوغي و ايام امتحان عجيبه ها...
در كل ارادتمندم..
عيد شما مبارك..
ياعلي.
از پشت پرده ها هم خبر دار ميشم..
يك مادر از همه چيز خبر دار ميشود!
(فك كن!)
و
جدي داغي زهرا؟! خب برو سر درست بانو...
بعدا پشيمون نشي..
خسران همينه!
و
بازم عيدتون مبارك...
امام رضا عليه السلام پسرشو خيلي دوست داره... خيلي...
كم نذارين تو تبريك و شاد باش..
ياعلي.
سها خانوم خوش برگشتین
جاتون واقعا خالی بود
تو امتحانا من همیشه واسه 20 میخونم میشم 10
حالا فردا یه امتحان دارم
الان دارم واسه 10 میخونم
خدا به خیر کنه
بچه ها التماس دعا دارم شدید
دعا کنید این از سرم بگذره به خوشی
بقیه رو میتونم یه کاریش بکنم
سلام مامان سهااااا
دلمون تنگ شده بود
مارو تنها نذارید گناه داریم
نقل قول: ميبينم ك امتحانات هنوز اثرشو نذاشته.. يا داغين الان؟؟
اين ساعت و شلوغي و ايام امتحان عجيبه ها...
قبل امتحان کانون و انجمن شبانه روزی خلووووته
موقع امتحان آدم هوس هرکاری به سرش میزنه .من جمله کانون
پر بازدید کننده ترین شب ها همین چند شب اخیر بودن
از بس کانون شلوغ شده که کانون هی منو میندازه بیرون
ده بار باید تلاش کنم تا برگردم.عجبا!!!
عید همگی مبارک
سها خانم خوش اومدین
اون غیبتتون صغری ست دیگه؟
کبری نباشه ک....
سيلام،
سها خانوم شما كه نبودين همه سوئ تغذيه گرفتن،
سومالي پيش بكس كانون لنگ مينداخت،
خوش اومدين
----------------------------
تازه از باشگاه برگشتم،
يواش يواش اومدم توو كه كسي بيدار نشه، يهو ميبينم مامانم ميگه درو قفل كردي؟
واقعا هيشكي مادر نميشه، تا نصفه شب بيدار بمونه كه بچش بياد خونه.
حالا تازه اينش جالبه كه خداوند از همه مهربون تره، حتي از مادرها.
و امشب سكوت حكم فرماست.
آيا از درس نخواندن خود رنج ميبريد؟
آيا از استرس خوابتان نمي برد؟
نگران نباشيد، ترمهاي بعد هميشه وجود خواهند داشت.
این (( فکر کن )) مادر تالار یه کمی شبیه صحبت جمشید.........
((فکرکن!!!!!!))
بعد از چهار روز سایت برام باز شد ....
جا داره از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات تشکر ویژه ای بکنم ...