سلام
من از بچگی تو این محلمون بودم ؛ همه دوستام که الان هم باهاشونم از بچگی با هم بودیم ؛ ما خیلی زیاد بودیم ... همه هم اکثرا با هم فامیلیم . خیلی جمعیت زیادی تو یه محله ایم
همه تو یه منطقه بودیم با دوستام بودم تا الان از 5 سال بزرگتر از خودم تا چند سال کوچیک تر از خودم . خیلیاشون آدم حسابی شدن ؛ چند نفر که دیگه الان تو این محل نیستن به جاهایی رسیدن ؛ دو نفر الان دارن تو لیگ برتر بازی میکنن و سال به سال یبار میبینمشون
یه نفر دکتر شده و خیلی کم دیده میشه
چندتاشون کار درست حسابی دارن و چند نفر کارگاه زدن و به جایی رسیدن و خیلی کم دیده میشن
چندتا مثل من کلا هیچی نشدن
دو تا از بچه محلا که از قضا از اقوام هم هستن کیف گاپ شدن ! بچگیام از بهترین دوستام بود . چند وقت پیش بهش میگم تو که وضع مالیتون انقدر خوبه برای چی اینکارو میکنی ؟ میگه تفریح ندارم !
دو سه تا از دوستان گازوییل دزد شدن و یه مواد فروش و چند تا هم معتاد و عملی هم تحویل این جامعه دادیم .
حالا من با همه ی این آدما رفت و آمد دارم . خب از بچگی میشناختمشون . رفت و آمد هم زیاده . مسلما بیشتر رفت و امد هم با این آخریاس . اون درست و حسابیا رو فقط باید یه عروسی چیزی بشه بتونم ببینم وگرنه انقدر سرشون شلوغه که نیستن.
حالا انقدر من با این جماعت گشتم همسایه پایینی مون زنگ زده بهم میگه مهمون دارم طرف اهل دوده ؛ میتونی برام یکم تریاک جور کنی ؟
الان من چند ساعت دارم به این فکر میکنم واقعا منو چی تصور میکنن
خوبه فامیل هم هستیم هر روز میان خونمون و میریم خونشون
این که فامیل دیوار به دیواره و هرروز میبینتم اینجور در موردم فکر میکنه بقیه چی فکر میکنن
اقا صفه قبل پست بنده رو هم بخونین ج بدین اگه میتونین
مخسی
(1394 شهريور 27، 21:45)Alone WarrioR نوشته است: [ -> ]راستیاتش منم فکرم داغونه الان دوباره هفت روز پاک بودم ولی داره وسوسه هه برمیگرده و این منم که باید ادامه بدم دوباره
واقعا کارای بزرگی توی ذهنم هست واقعا خوب و البته متفاوت باهم که هم تلاش میطلبه هم نظم و وقت گذاشتن ولی هی امروز فردا میشه نمیدونم چیکار کنم
انرژی دارم ولی درست مصرف نمیشه
راستش یه همپا یه همکاری چیزی میخوام یکی ک باش حرف بزنم یه ادم تازه بتونم باهاش قرار مدار بزارم بش کارامو بگم اونم کاراشو بگه
اینکه تنها باشم کارامو تنها انجام بدم هیچ مشکلی ندارم ولی قضیه اونجایی میلنگه که من در قید و بند برنامم نیستم با اینکه برنامه هام و هدفام هیچ مشکلی ندارن تنها مشکل خودمم ، فکر خودم و اینکه متصل به جایی یا کسی نیستم که بخوام کار تحویل بدم
نمیدونم چیکا کنم
سلام,
اگه کارای درسی منظورته میتونی توی تایپیک شاگرد زرنگ
(اینجا) همینجا اعلام وضعیت کنی و با دوستان دیگه همراه بشی
برای سایر کارا هم توی تاپیکهای برنامهریزی
(اینجا), یه همچین چیزایی داریم فکر کنم , زیاد آشنا نیستم از
سنا خانم میتونی کمک بخوای
ان شاءالله که سربلند باشی
امروز رفتم برای ثبت نام دانشگاه...کلی اتوبوس و مترو باید سوار بشم تا برسم.حدود 3 ساعت طول میکشه تا برسم!
یعنی با دوچرخه هم برم
همینقدر طول میکشه!
خوب بود خوشجیل بود... کارکناش هم خیلی مهربون بودن...روحیه اکثرشون مث خودم بود...پرستاری رو دوس میداریم
ولی خیلی خب داغون شدم...چون ساعت 5 صبح راه افتادم! 4 بعد از ظهر ناهار خوردم و 8 رسیدم خونه!
اول مهر هم مثلا جشن دارن برامون!
سلام بچه ها.دانشگاه ما که گفتن از 22شهریور بیاید. حتی میگن اون هفته تشکیلم شده.فردا باید برم ببینم چه خبره.کی حال کلاس رفتن داره آخه
پس منو چی میگید یه هفته است دارم میرم دانشگاه. کلاسام شنبه هفته قبل شروع شدن.
من کلا رو هوام ...
یه از سه شنبه یا از هفته دیگه باید برم
(1394 شهريور 28، 19:09)درخشنده نوشته است: [ -> ]امروز رفتم برای ثبت نام دانشگاه...کلی اتوبوس و مترو باید سوار بشم تا برسم.حدود 3 ساعت طول میکشه تا برسم! یعنی با دوچرخه هم برم
همینقدر طول میکشه!
خوب بود خوشجیل بود... کارکناش هم خیلی مهربون بودن...روحیه اکثرشون مث خودم بود...پرستاری رو دوس میداریم
ولی خیلی خب داغون شدم...چون ساعت 5 صبح راه افتادم! 4 بعد از ظهر ناهار خوردم و 8 رسیدم خونه!
اول مهر هم مثلا جشن دارن برامون!
تبریــــــــکات فراوون آقای پیرستار درخشنده
من منتطرم شما برید دانشگاه بیام ازتون تند تند سوالات پزشکی بپرسم...
خاصه این چند وقته که یه مشکلی پیش اومده و دکتر لازمم که ازشون سوال کنم (فکر میکنم آقای به امید خدا باشن) که دیر به دیر میان
خلاصه که خیلی شاد گشتیم از این اتفاق میمون و مبارک که جناب درخشنده پرستار بعد از این هستن
(1394 شهريور 28، 19:11)آفتابگردون نوشته است: [ -> ]نکنه از اول مهر میرین سر کلاسا
چه اشکالی داره اول مهر بری دانشگاه!!!!
من خودم همیشه اول مهر میرم خیلی هم خوش میگذره...والا..
به خاطر حذف و اضافه و این صوبتا!!!
منتهی دیگه 14 فروردین رو نمیرم و ایضأ روز بعد از عاشورا رو...