سلام
داداش حسین شمام جز بچه های گل و قدیمی کانون هستی
منتهی ذهن من یاری نکرد اسم بقیه بچه ها رو بگم برای همین آخر جمله (......) گذاشتم
آقای شوهر هم خوبه
میتوانم جان خوشحالم که میبینم سرحال و تووووووووووووپی
ممنونم سها جون
سلام دوستان
لطف میکنید بیایید تاپیک مشکل از ما کمکم کنید
متشکرم
سلام منم درخواست ساحل خانم رو دارم
ممنون میشم
سلام
خوبین؟
شبتون بخیر باشه
له له ایما ازین خسته کوفته ها
به به چه خبره اینجا
حسین 653 و حمید گوگولی و محب و نوه میتوانم و نوه ترک خانوم وساحل بانو ..
نوه ترک خانوم خوبین؟ مگه شما قدیم ندمیا مارو یاد کنین :d
زندگی بر وفق مراد هست؟
نوه میتوانم خانوم خوش برگشتین
این یعنی چی؟
رفتم چهل روز دیگه بیام چیه؟
سها خانوم کسی رفته و ما خبر نداریم؟
(1393 آذر 25، 20:40)Mojтaba ρiloт نوشته است: [ -> ]دکمه ریست رو فشار دهید
اینجوری خود مخاطبا شوهر میکنن میرن
:d
الان منم شوهر کردم گرمم حالیم نیست؟
نمیشد منو زن بدی؟
راهی برای زن دادن مخاطب ها نیست؟
مجتبی جان
داداش
احیانا ببین من بین مخاطبات نیستم ؟
شمارمو داشتی فکر کنم ... ولی خب به هر حال ....
یادداشت کن : 09191111111
نقل قول:
علیرضا چونه نزن تو این شرایطی که تو داری همین شوهر کردن هم زیادیته
باز منو بخوان زن بدن یه چیزی
مجتبی جان
داداش
احیانا ببین من بین مخاطبات نیستم ؟
شمارمو داشتی فکر کنم ... ولی خب به هر حال ....
یادداشت کن : 09191111111
اقا مگه من چمه؟ بکدامین گناه؟
خوب میشم خب
http://www.ktark.com/Thread-%D9%85%D8%B4...#pid339587
اینجا داشتم میگفتم از اینده میترسم از چیزی که باید باهاش مقابله کنم
تو کانون چرخی زدم اینا به چشمم خورد
نقل قول: (نگران فردا نباش،خدا از قبل آنجاست)
نقل قول: هیچ وقت نگران فردایت نباش ... خدای دیروز و امروزت فردا هم هست
ما اولین بار است که تجربه ی بندگی داریم ... اما اون قرن هاست که خداست .
چقدر خدا موج میزند در کانون
و چ حرف ها میزند با ادمی
دوستان شب بخیر I-)
ان شالله همگی شوور برین و ما رو هم دعا کنین که شوور بریم و ما برای شما که شوور رفتین دعا کنیم که بچه تون هم شوور بره و بچه تون هم برای ما دعا کنه که ماهایی که شوور رفتیم بچه هامون هم شوور کنن I-)
علی و رامین دکمه ریست فقط شوهر میده
شوهر میخوایید ؟ بخوایید ، اونایی که شوهر کردن میگن چیز خوبیه
.
.
.
.
داشتم دنبال یه دوبیتی میگشتم ، حالمو خوش کنه ، رسیدم به این ، چه زیباست ...
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟
من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت
در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟
می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...!!!
شعر : محمد سلمانی
سلاااااااااااااااااااااام دووووستان
اگر میخواین توی فرهنگسازی برای جامعمون سهیم باشید
و یه کار خیر انجام بدید
این سایت رو یه نگاهی بندازین
فعالیت هاشون رو خوب بخونین
نیمه گمشده نیست که....
نیمه گور به گور شدس...نیست اصن !
نکبت
کجایی پس?
اون قدیما از شبانه روزی به جا بخاری استفاده میکردند
نقش گرمکن کانونو داشت
یاد اون روزا افتادم...شیرین بود
ان شا الله که هرکی هرجا هست حال روح و جسم خودشو اطرافیانش خوب خوب باشه
سلام
صبح بخیر
نه اقا من شوهر نمیخوام
مجتبی جان اگه فقط ریست کردن شوهر میده گوشی منم ریست داره ها
مجتبی عاشق شدیا این غزل کیه؟
استین بزنم برات بالا؟
حسین اقدام به گشتن کردی میگی نیست؟
هست خیلی هم فراوونه به مادرت بگو دو سوت برات 60 تا گزینه ردیف میکنن
فقط جرات میخواد جلو رفتن و پا پیش گذاشتن
حسام جان تو این 24 ساعتی که نبودم 130 و خورده ای پست زده شده
این یعنی بقیه بخش های کانون هم فعال شده و نقطه پرگار از شبانه روزی برداشته شده
اگه پوریا زنده یاد کانون بود روحش شاد میشد
موهاش سفید شد تو کانو نبس که گفت نو اسپم
به سلامتی موسمون ترکید راست کلیکش خراب بود که هیچ اسکرولش هم همین الان به ملکوت اعلا پیوست
سلام
هوس کردم یه پست بذارم
چند روز پیش باماشین داشتن واسه زوار امام حسین که برمیگردن .
درحد توان مواد غذایی جمع میکردن یهودلم پرکشید واسه ضریح شش گوشه
اخه ماهمسایه مهران هستیم