چقدر طرف دار داره ماه مهر برعکس من اصلا از مدرسه و درس خوشم نمیاد اول مهر که میشه یه استرس خاصی میگیرم از مهر و پاییز و کتاب و درس و مشق و معلم و مدرسه و خصوصا دبستان متـــنفر متنفرررررررررررررررررررررررررم
شاید باورتون نشه شنبه واسه کاری مجبور شدم یه سر به یه دبستان بزنم با اینکه دبستان خودم نبود حالم خیلی بد شد خیلی ! نصف حرفهای خانم مدیر رو اصلا نشنیدم چی گفت! فقط خدا خدا میکردم زود تر تمومش کنه زود برم بیرون خلاص شم
منم وقتی بچه مدرسه ایی میبینم میگم اخیش از شرش خلاص شدیم!
دوم سوم چهارم دبیرستان از دوران مدرسه واقعا عالین صد بارم تکرار شن کمه ...
منم فقط یک مهر و دوست دارم،چون معلما هیچی درس نمیدن و دوستامو میدیدم بعد کلی وقت
ولی واقعا بعدش عزا میگرفتم...
ولی کلا مدرسه و شیطونیایی که توش میکردیمو دوست دارم
دوست دارم دوباره با دوستام بریم سرکلاس و تو سر و کله هم بزنیم
الان هرکدوم رفتن یه وری،دیگه کم همو میبینیم
این چهارم دبیرستان ی مدرسه ومدیر نمونه ای داشتیم آنقدر مهربون وخوش سخن بود ماشاا... ،باعث شد من از نه ماه 6ماهشو قشنگ غیبت کنم که هیچ هنوزم یه مسیری انتخاب میکنم که چشم به اون مدرسه نخوره که هیچ از کل خاطرات 11سال قبلم بیزار شدم
شناختین همدیگرو؟
اینا خودمونیم دیگه بچه های همین کانون
همه شدن عین هم همرنگ هم
همه خوب وخوشگلن
خیلی زیادترن صمیمی وایسادن مشخص نیست
یه عده ام که اون پشت پشتاان معذبن نیومدن این جلو عکس بندازن
آهاااااااای پشتیا معذبین ناراحتین تازه واردین قدیمین حالا هرچی بیاین اینجا ما هممون قراره همرنگ باشیم باهم باشیم
منو نگاه کنید چه پررو خودمو چسبوندم به بقیه میخوام بشم بنفش کمرنگ بعد میشم آبی مثل بقیه میشیم رنگ آرامش
ناراحتیا وخوشحالیای ما مال همه
اینجا اکیپی نداریم
تک پرم نداریم
هممون باید باهم پرواز کنیم تنهایی نمیتونیم شکار میشیم شکار همون پرنده که تو کتاب زیستا هست
پس لطفا بیاین کنار هم باشیم اوناییم که هنوز تو پیله هاشونن بیان بیرون دیگه بسه میخواییم پاییزمونو بهاری کنیم
....
عکس چقدر خوشگله.
یه سریا بالاتر رسیدن بقیه همین پایین مایینان
این اولین فصل پاییزیه که اصلا احساس غم و افسردگی نکردم. خیلی هم برام عالیه. فکر کنم به خاطر پاک بودنمه.
دلیلش هرچی که هست خدایا شکرت.
تو خالقی و من مخلوق و محتاج تو.
آخی!
امسال پس از سال ها اولین ساله ک دیگه فارغ از درس و مدرسه و کتاب شدم!
نه درسی نه کتابی نه استادی نه معلمی نه شاگردی نه دوستی نه تخته ای نه گچی و این جدید تر ها نه پاور پوینتی!
هیچ فارغ از همه چیز
حس خوبی نیست!
و چ نگاه قشنگی داشت عاشق به عکسه!
کاش جا نمونیم از قافله...
جالب بود برام منم وقتی عکسه رو دیدم همون چیزیرو گفتم که عاشق گفت!
--------
دوستان کسی این کتاب 4 اثر فلورانس رو خونده؟ حس میکنم تقصیر اونه اینطوری دارم اذیت میشم...یا دارم سقوط میکنم یا اینکه دارم به یه سری حقایق
میرسم که خیلی برام تلخه!
1 کیلوی دیگه هم کم کردم!!! دارم فکر میکنم ورزش رو باید ببوسم بذارم کنار!
نمیدونم با منطق تصمیم بگیرم یا با احساسم....
توی کتاب 4 اثر یه جورایی تشویق میکنه که با احساس تر باشیم ولی من حس میکنم خیلی اینطوری
ضربه میخورم...
از طرفی هم میگه نباید ترسید چون ما خدارو داریم...
یه سلاااااااااااااام پر انرژژژژژژژژژژی به همگییییییییییی
با اینکه در حال لود شدنم ولی دلم نیومد این انرژیم رو به شماها هم انتقال ندم. امیدوارم همه بخونن حرفامو. کانونیای عزیزم که این روزا دلشون گرفته, این روزا با دانشگاه مشغولن, یا منتظر یک مهرند, اونایی که هوای پاییز اذیتشون میکنه, اونایی که غصه دارن, اونایی که سخت در تلاشند,و همه و همه
بابا بی خیال غصه بی خیال بی رنگی های روز ها
این روزها نیز میگذرند. بابا چیه همش نگرانین؟ چی مهم تر از این که سالمی؟ نفس میکشی؟ طلوع خورشید رو میبینی؟ هوای گاه ابری و گاه افتابی این روزا رو میبینی؟ سرما میخوری؟ میخوای ترک کنی؟ میخوای زندگی کنی؟ همین تلاشت برای زندگی برای بهتر بودن برای پیشرفت قشنگ نیست؟ بابا بی خیال غصه ها
یادت باشه همیشه همه چی دست تو نیس پس غصه شون رو نخور ولی خیلی چیزا هس که دست توئه
ولی نباید خسته شیااااا
(( تو این دنیا هیچی باقی نمیمونه)) پس فقط اگه یکم عمیق به این جمله فکر کنین میبینین که زندگی چه قشنگه
من اگه همش به این فکر کنم که. قبلا سالم بودم و این طوری بود و اون طوری, اگه به این فک کنم که کاش ... فوت نمیشد واز دستش نمیدادم این جوری بود, اگه به این فکر کنم که اگه کار پیدا میکردم این جوری بود, اگه فکر کنم که کاش همه چی مث قبل بود هیچ وقت نمیتونم خوب شم. (اینایی که گفتم درمورد خودم بودااا حالا شما خودتون اون چیزایی که باقی نمونده و تغییر کرده براتون رو میتونین جایگزین کنین)باید به این فکر کرد که بعد این باید چی کار کرد
درسته گاهی ادم انرژیش تموم میشه ولی باید یاد بگیرین که دکتر خودتون باشید
خب اگه حرفام خوب بود به کسایی که نخوندن بگین بخونناااااا ااگه هم بد بود بگید حذف کنم
خوبه که همتون هستین
(1394 شهريور 30، 20:28)درخشنده نوشته است: [ -> ]دوستان کسی این کتاب 4 اثر فلورانس رو خونده؟ حس میکنم تقصیر اونه اینطوری دارم اذیت میشم...یا دارم سقوط میکنم یا اینکه دارم به یه سری حقایق
میرسم که خیلی برام تلخه!
1 کیلوی دیگه هم کم کردم!!! دارم فکر میکنم ورزش رو باید ببوسم بذارم کنار!
نمیدونم با منطق تصمیم بگیرم یا با احساسم.... توی کتاب 4 اثر یه جورایی تشویق میکنه که با احساس تر باشیم ولی من حس میکنم خیلی اینطوری
ضربه میخورم...
از طرفی هم میگه نباید ترسید چون ما خدارو داریم...
میشه بگید کجای کتاب گفته با احساستر باشیم؟
من اون کتابو خوندم
نکنه خوب نخوندمش
(1394 شهريور 31، 6:45)MeHreKhODaa نوشته است: [ -> ]میشه بگید کجای کتاب گفته با احساستر باشیم؟
من اون کتابو خوندم
نکنه خوب نخوندمش
ایشون گفتن از ذهن استدلالی پیروی نکنید...ذهن استدلالی منطقی رفتار میکنه...ازونطرف هی گفته با شهود پیش برید... اینا همش خلاف منطقن
منطق و احساس باهم جور در نمیان خیلی وقتا....