نکه همون سری همه شیرینا رو تو نخوردی برای هیچکسی هیچی نذاشتی
تازه اشم دلتم بخواد من همه جا باشم. نسل من میدونن ای شعار کی بوده
زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا....
تازه الان کشف کردم بیشتر تعداد صفحه در صندلی های داغ 9 صفحه برای خانم سها بوده میخوام با صندلی داغت رکورد بزنیم بشه 12 صفحه.
چه خوب میشه هاااا
(1399 مهر 19، 22:42)مهرخدا نوشته است: [ -> ]نکه همون سری همه شیرینا رو تو نخوردی برای هیچکسی هیچی نذاشتی
تازه اشم دلتم بخواد من همه جا باشم. نسل من میدونن ای شعار کی بوده
زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا....
تازه الان کشف کردم بیشتر تعداد صفحه در صندلی های داغ 9 صفحه برای خانم سها بوده میخوام با صندلی داغت رکورد بزنیم بشه 12 صفحه.
چه خوب میشه هاااا
چرا خانم مهر خدا خودشون رکورد نزنن؟
مدیر انجمنش هم که اینجا هست.
خانم یاقوت سریع برین صندلی داغ ایشون رو راه بندازین که خودشون هم اجازه دادند.
اعتبار منفی نگیرم صلوات
(1399 مهر 19، 22:42)مهرخدا نوشته است: [ -> ]نکه همون سری همه شیرینا رو تو نخوردی برای هیچکسی هیچی نذاشتی
تازه اشم دلتم بخواد من همه جا باشم. نسل من میدونن ای شعار کی بوده
زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا....
تازه الان کشف کردم بیشتر تعداد صفحه در صندلی های داغ 9 صفحه برای خانم سها بوده میخوام با صندلی داغت رکورد بزنیم بشه 12 صفحه.
چه خوب میشه هاااا
من ؟
شیرینی؟
الان کشف کردی؟؟؟
خسته نباشی .
آخرین تاریخ صندلی داغم برا من بود ک سال ۹۷برگزار شده اینم اضافه کن .
البت اگر از صندلی های متعدد مدیر کل صرف نظر کنیم
------------
برای مهری جان هم برنامه ها دارم بذارین هر قدر سوال میفرسته بفرسته
نقل قول: در بسیاری از ما احساس بی لیاقتی، بی ارزشی، تنهایی و ترس وجود داشت. درون ما هیچگاه با چیزهایی که در دیگران می دیدیم جور در نمی آمد. به زودی این احساس در ما بوجود آمد که از پدر و مادر، دوست و رفیق و از خودمان جدا هستیم. به وسیله ی خیالپردازی و استمناء در دنیای دیگری به سر می بردیم. ما خودمان را در عکسها و تصاویر غرق، و خیالاتمان را دنبال می کردیم....
... ما اختیار و قدرتمان را تسلیم به دیگران می کردیم. این باعث بوجود آمدن احساس گناه، تنفر نسبت به خود، پشیمانی، احساس پوچی و درد می شد و ما همیشه به درون خودمان می رفتیم دور از واقعیت، دور از عشق، در درون خود مفقود شده بودیم. عادت ما داشتن یک صمیمیت حقیقی را غیر ممکن کرده بود. ما هیچ اتحاد و یکپارچگی واقعی را با دیگران نمی شناختیم چون به غیر واقعیتها عادت کرده بودیم.
... خیالات واقـعیت را فاسد کرده بود، شهوت عشق را کشته بود... بارها و بارها خودمان را فریب دادیم که دفعه بعد آخرین باری است که این کار را انجام می دهیم. ما در حقیقت داشتیم زندگیمان را می باختیم.
من این متن را خیلی دوست داشتم
خیلی واقعی بود
ولی واقعا اگر تعداد روزهای پاکی بر بالا
مشکلاتی که گفته حل میشه?
کاش کسانی که تعداد روزاشون زیاده بیان بگن
من دیگه بدون وکیلم حرفی نمیزنم
معرفی میکنم آقای وکیلی، وکیل من هستن. ایشون الان گفتن دیگه جایز نیست در ملاعام با شما بحث کنم و بهتر است سوالات خود را دوچندان کرده و حالی اساسی به شما بدهم.
والسلام
بسم رب الشهداء
سلام به همه ی عزیزان
دیشب من از ته دل از خدا خواستم که همه ی چیزایی که برای خدایی و ولایی زندگی کردن لازممه رو بهم بده.
امروز خدا برنامه ی جامع و کامل سعادت مند شدن و حل شدن مشکلاتمونو بهم فرستاد...
بعدشم به دلم افتاد که بیام به شما هم بگم ، شک نداشته باشید این از طرف خداست پس لطفا کمال توجه رو داشته باشید و برنامه رو برای خودتون کپی کنید.
این برنامه برای هرکسی مناسبه و هییییییچ بهونه ای رو نمیپذیره و کاملا کاربردیه و برای هممون کاملا مناسبه
در ضمن ؛ خدا این برنامه رو از توی قرآن بهم نشون داد به این صورت که در قرآنو باز کردم و دیدم برنامه ای بهتر از این واسمون نمیشه
برنامه ی سعادت مند شدن و حل مشکلات کانونی ها :
ای کانونی ، نماز بخوان و کار نیک انجام بده تا همه ی مشکلاتت حل بشه.
ای کانونی ، نماز بخوان و زکات بده و از خدا کمک بخواه، زیرا خدا سرپرست و یار توست و خوب سرپرست و نیکو یاری دهنده ایست.
ای کانونی از گفتار و کردار بیهوده و بی فایده دوری کن.
ای کانونی ، از آلودگی های جنسی و خود ارضایی دوری کن ، زیرا اگر دوری نکنی ، به حدود خداوند ، تجاوز کردی!
ای کانونی ، نسبت به القائات شیطان ، بی توجه باش
و به بخشش و داد رسانی خدا ، امید کامل داشته باش و گذشته را رها کن.
خدایا همه ی حرفات درست ولی ما از کجا بفهمم اگه این کارارو کنیم ، سعادت مند میشیم و همه چی درست میشه؟؟؟
ای کانونی ، قطعا کسانی که این کار هارا انجام دادند ، بر موانع راه سعادت پیروز شدند و همه ی مشکلات آن ها حل شد ، این تضمینی از سوی پروردگار توست و خدا هرگز جز راست نمیگوید!
☆☆☆☆☆☆☆☆
خیلی خب دوستانی که خواهان سعادت هستید ، باید کم کم خودمونو با این برنامه وفق بدیم
پ ن1: باید کم کم با برنامه وفق بدیم خودمونو و نخوایم یهو همشو کامل انجام بدیم ، و چیزایی که در دسترسمون نیست ، مثلا واسه من زکات رو میتونم در آینده که در دسترسم بود انجام بدم.
پ ن 2 : همه ی مشکلات و ترسات و نا امیدیات ، با همین برنامه قابل حل شدنه ، اگه شک داری دوباره خط آخر برنامه رو بخون!
پ ن 3 : اونجایی که گفته شده کار نیک انجام بدیم منظور این نیست که بریم بیمارستان و مسجد تاسیس کنیم ، همین نماز و تلاش برای دوری از گناه ، از فوق العاده ترین کارهای نیک هستش.
پ ن 4 : این برنامه برای همه ی کانونی ها با هر نوع تیپ شخصیتی ، کاملا مناسبه لذا هیچ شکی نداشته باشید.
التماس دعا ، در پناه حق باشید.
مگه کسی هست پیرو آرمینیسم نباشه
آرمین همرو خریده
هم مقامات عالیه داره هم از سکه های خزانه ی کانون برای خریدن افراد استفاده میکنه
خلاصه خیلی آب زیرِ کاهه
(1399 مهر 20، 3:30)*دختر پاک* نوشته است: [ -> ]
من این متن را خیلی دوست داشتم
خیلی واقعی بود
ولی واقعا اگر تعداد روزهای پاکی بر بالا
مشکلاتی که گفته حل میشه?
کاش کسانی که تعداد روزاشون زیاده بیان بگن
مسیر خیلی روشنه خیلی خیلی روشن
همه ما بهبود پیدا میکنیم
نقطه ضعفمون تبدیل به نقطه قوتمون میشه
...ما فهميديم كه مي توانيم متوقف شويم، اينكه به گرسنه غذا ندهيم ما را نمي كشد و اينكه در واقع رابطۀ جنسي اختياريست! اميدی برای آزاد بودن وجود داشت و ما شروع به احساس زنده بودن كرديم. به ادامه دادن تشویق شديم. هر چه بیشتر و بیشتر از فکر کردن دائم به رابطه جنسی و خودمان دور شدیم، در عوض به خدا و دیگران فکر کردیم....
زماني كه با عيبهاي خود روبرو شدیم، خواهان تغییر شدیم... ما برای اولین بار شروع کردیم که با خودمان و دیگران راحت باشیم. بدون اینکه از مسکن قبلي استفاده كنيم. همۀ كساني را كه به ما خسارت زده بودند بخشیدیم و بدون اينكه به كسي آسيبي برسانيم شروع به درست كردن اشتباهاتمان كرديم و با هر بار اصلاح كردن خود، بار ترسناك گناه از روي دوشهايمان پايين آمد. تا اينكه توانستيم سر خود را بلند كنيم و با چشمان خود به دنيا نگاه كنيم و آزاد بايستيم. ما شروع به يك تمرين مثبت هوشیارانه كرديم، با عشق ارتباطمان را با دیگران بهتر کردیم. ما ياد گرفتيم چيزهايي را كه به ديگران كمك ميكند به آنها بدهيم و هر اندازه كه بدهيم پس مي گيريم. ما چیزی یافته ایم که برای آن هیچ جانشینی وجود نداشته است. ما يك ارتباط واقعي ساختيم. ما به خانه برگشتیم.