.
سلام دوستان
ببخشین میون بحثتون من یه پیام بازرگانی پخش کنم،
قابل توجه دوستداران و علاقمندان شعر و تفاُل:
مطابق معمول امشب هم با برنامه ی "در محضر حافظ ..." در خدمتتون خواهیم بود.
فعلاً توجه شما را به ادامه ی دوستان! جلب می کنم
با تشکر
(1392 آذر 22، 17:30)Homa_a نوشته است: [ -> ] (1392 آذر 22، 16:22)be yade hagh نوشته است: [ -> ]یه 5 دقیقه حرف زدن به نظرم ارزش به دست آوردن این موضوع رو داره
والا خانواده من که به راحتی اجازه نمیدن حتی 1 دقیقه صحبت کنم ! چه برسه به اینکه مساله فقط ناراحت نشدن طرف باشه!
یعنی ما میخوایم رد کنیم ولی چون طرف ناراحت نشه بریم حرف بزنیم؟!!
حالا اگه دختره نتونست از پس پسره بربیادو 5 دقیقه ای تمومش کنه چی؟!
یعنی ارزش دختر انقدر پایینه؟؟!
سلام،
نميگم كه حتما بايد حرف زده بشه،
اگه نشه هم مهم نيست،
ولي با حرف زدن در مورد امري مقدس، ارزش دختر نه كم ميشه نه زياد، بلكه تجربش بيشتر ميشه كه بتونه انتخابي درست تر داشته باشه، و در مورد خواستگاراي بعديش موفق تر باشه.
-------
يادمه اون اواخر كه ديگه روابطمون تيره و تار شد، حتي از قبل ترش، ايشون خواستگار راه ميداد، و جالب اينكه باهاشونم حرف ميزد، البته يه بهونه اي جور ميكرد كه ردشون كنه،
چه روزاي مزخرفي داشتم من، چقدر خودمو واسه يه همچين آدمي كوچيك كردم.
اصلا به نظرتون قدیم قدیما بهتر نبود که کلا حرف نزده میرفتن خونه بخت
دیگه این سو تفاهما نبود
دارلینگ جان زیادی زیادی سخت میگیری ابجی
نقل قول: يادمه اون اواخر كه ديگه روابطمون تيره و تار شد، حتي از قبل ترش، ايشون خواستگار راه ميداد، و جالب اينكه باهاشونم حرف ميزد، البته يه بهونه اي جور ميكرد كه ردشون كنه،
چه روزاي مزخرفي داشتم من، چقدر خودمو واسه يه همچين آدمي كوچيك كردم.
ببخشیدا ولی بعضیا واقعا لیاقت ی کیس خوب و ی عشق پاکو ندارن.......
ی دختر اینطوری،ی دخترم مثل من......
دقیقا بخاطرش چن تا خواستگارو رد کردم حتی راشونم ندادم!حتی اومدن به خونمونم خیانت میدونستم....
نه بخاطر اینکه عاشقش باشم نه عشق نبود ی دوست داشتن الکی بود
ولی بخاطر خوبیاش نمیخواستم..............
وقتی فهمیدم اون هم دروغ گفته و هم خیانت کرده .........
چقدر من احمق بودم.................
(1392 آذر 22، 17:30)Homa_a نوشته است: [ -> ] (1392 آذر 22، 16:22)be yade hagh نوشته است: [ -> ]یه 5 دقیقه حرف زدن به نظرم ارزش به دست آوردن این موضوع رو داره
یعنی ارزش دختر انقدر پایینه؟؟!
عزیزم آخه اصلا اینجا بحث ارزش نیست! قطعا دختر انقدر ارزشش زیاد هست که افراد با خانواده هاشون به صورت کاملا رسمی میان برای خواستگاری منزل اون دختر خانم... با اینکه شاید اصلا هیچ شناختی هم وجود نداشته باشه و اصلا اولین بار باشه برای دیدن هم
خودمونیم ولی با چه چیزایی واقعا ارزش رو میسنجین
اگه ارزش یه دختر به خاطر 5 دقیقه صحبت با یکی که به صورت رسمی با خانوادش اومدن زیر سوال بره که دیگه هیچی واقعا!!!!
حرف من اینه که ارزش دیگران رو پایین نیاریم
به خدا اون خانواده و پسرشون هم خیلی ارزشمند هستن حداقل از نظر خودشون اگه از نظر مثلا خانواده دختر نباشن! به خدا همون قدر که خانواده ها برای دختراشون زحمت کشیدن برای پسراشونم زحمت کشیدن...
من میگم این طوری نباشه که فقط خودمون رو ببینیم...
اصلا واقعا متوجه نشدم که ارزش دختر انقدر پایینه یعنی چی که نوشتی الان واقعا
وقتی یه خانواده به عنوان خواستگار با پدر و مادر و...میان منزل شما و حالا مثلا بعد از اینکه صحبتای کوتاهی شد و از شما درخواست کردن که اگر اجازه میدید یه چند کلمه ای صحبت کنین... بعد شما به خاطر اینکه مهمان هم هستن که شده جواب رد برای 5 دقیقه صحبت کردن ندید! این باعث میشه ارزش دختر بیاد پایین؟ :p قابل درک نیست راستش برای من حداقل
ضمن اینکه حالا کلی دارم میگما اصلا منظورم با تو نیست عزیز دلم :p
(من همش میگم منظورم با هیچ کس نیست
) وقتی شما با یه دقیقه دیدن ظاهر طرف مقابل (البته اگه خانواده محترمی باشن که هستن حتما دیگه! ) در این حد تصمیم میگیری راجعبش که وقتی به صورت خانوادگی به عنوان مهمان که واقعا میدونین دیگه ارزش مهمان رو هم توی خونه آدم
اومدن حتی این فرصت رو ندی که 5 دقیقه صحبت کنی و ببینی اصلا چی توی ذهن طرف مقابل هست...اهدافش چیه و به کجا می خواد برسه توی زندگیش و سمت و سوش توی زندگی چیه... واقعا این فکر می کنم یه مقدار حتی باعث میشه خانواده دختر زیر سوال برن... (یا حتی پسر اگه این کارو کنن
) که انقدر ظاهر بین هستن
البته بازم بگم منظورم کسی نیستا کلی دارم نظرمو میگم... به نظرم این شکلی حتی بیشتر آدم ارزشش پایین میاد اگه اصلا قراره ارزش کسی پایین بیاد این طوری که میگین...
بچه ها بیکار نشینید
بیاید ی اسم دختر بهم بگید
گاهی شاخ در میارم از اینکه چقدر ارزشهای آدمهای این دنیا با هم فرق میکنه.
یعنی گاهی میام کانون میبینم دغدغهی بعضی بچهها چیه و بعد بین دور و بریای خودم رو میبینم اصلا نمی دونم چی بگم.
تو کانون یکی پیدا میشه چادر واسش معیار رد و قبوله یکی هم از دوستام هست که... نگم بهتره.
(میتونم واکنشتون رو حدس بزنم که با اینا دوست نشو و فلان و فلان! آقا اینا دوستهای قلبی من نیستن ولی یه موقع هست باید با یه کسایی رابطه داشته باشی. و در ضمن ترجیح میدم که دیگران رو راحت قضاوت نکنم دیدم کسایی رو که چون آب نبوده قواصهای خوبی نبودن. به آب که رسیدن نشون دادن چی کاره هستن. پس چون همه توی یه شرایط زندگی نکردیم و بزرگ نشدیم بهتره همدیگه رو قضاوت نکنیم.)
(1392 آذر 22، 18:38)undefined نوشته است: [ -> ]حالا من که خوبم مادرم میگن کلا هرکسی نباید پاشو بذاره توی خونه آدم
کلی مراحل صعب! طی میشه تا از فیلتر مامان بابای من بگذرن!
خب این که واقعا درسته... به نظرم اتفاقا مادرت کاملا درست میگن...
:p
دقیقا خب هر کسی واقعا نباید به خونه آدم بیاد در این مورد... مادر منم مثلا هر کسی که تماس میگیره اگه کاملا کاملا مطمئن نشن که اون ها می تونن مناسب باشن خب همون پای تلفن جواب منفی میدن و خب برای پسرشون آرزوی خوشبختی می کنن..
فقط وقتی اجازه میدن که بیان منزلمون اصلا که این اطمینان رو پیدا کنن حالا یا از طریق معرف یا... چه در خصوص اخلاق و چه شرایط دیگه که مد نظرشون هست... قبلش هم به من میگن کل شرایط رو و مشورت می کنیم با هم که اصلا بیان یا نه...
ولی من وقتی رو میگم که خب اجازه داده شده که بیان و الان توی منزل شمان
من فقط حرفم اینه که به غیر از خودمون به دیگران هم فکر کنیم...
همین... و اینکه این رو بدونیم که این فقط ما نیستیم..حالا به نوعی ما دخترا... که احساسی داریم و کلا از لحاظ احساسی حق فقط با ما نیست...
اینکه همون چیزی که انتظار داریم در مورد خودمون اتفاق بیوفته در مورد دیگران هم خودمون به همون شکل رفتار کنیم و انتظار یک طرفه نباشه
حالا اگه نخواستین وقتی خانوادشون خواستن اجازه بگیرن که 5 دقیقه حرف برنینم نزنین
ولی کلا میگم که فقط به خودمون فکر نکنیم...
همین...
اسم دختر؟
منيژه، فرخ لقا، انيس الملوك، تاج الملوك،
سارينا، آزيتا، ...شاسخين، سامباندورانت ( درست نوشتم؟)، سوسانو، سانفرانسيسكو،
ميگم راستي،
خانوماي محترم، كلا خواستگار مياد كه شما رو حرف زدن يا نزدن باهاش بحث ميكنين؟؟؟
پسرا پرچم بالااااااااس؟؟؟؟؟؟؟؟