(1398 بهمن 11، 0:18)atrisa نوشته است: [ -> ]لئا جان نیاز ب معذرت خواهی نیست: )
گفتم ک فقط تعجب بود،همین.
___________
کویین ازت ناراضیم
من پیام هام و میبندم تو میتونی پیام بدی
پست پاک میکنم تو میتونی نقل قول کنی
این مدیر بودن خیلی بی انصافیه ب من عادی
میگم ولی عجب این ماه ضرر کردی از نظر مالی
منم ازت ناراضیم دختر
آخه چرا پست هاتو پاک می کنی
این ماه خیلی پول خرج کردم
و هنوز به نیمه ماه نرسیده صفر شدم
البته همیشه همین جوره
دو سه روز اول خیلی قشنگ و لاکچری پول خرج می کنم و بقیه ماه رو هم فقیرانه سر می کنم
آتریسا جان من هم خیلی وقت ها به خاطر ترس ازقضاوت پست نمی زنم یا وقتی میبینم از پست هام برداشت های درستی نشده خیلی دلم می خواد حذفشون کنم چون حس نارضایتی بهم دست میده
ولی فکر میکنم باید جسارت مقابله با قضاوت ها و حتی نظرات مخالف و برداشت های نادرست رو داشت
پستهات خیلی خوبن من که دوست شون دارم و همیشه هم تا آخر می خونمشون (اینو کسی که میگه که خیلی کم حوصله اس و معمولا پست های طولانی رو سر سری نگاه می کنه
)
میخوام همه اعضا رو به یه چالش دعوت کنم
یه مربع 5*5هستش و اون نقطه سیاه که اصل ماجراست
باید بدون اینکه مداد از صفحه جدا بشه وبدون اینکه به عفب برگردید و فقط خطوط راست بدون خط ضربدری و کج و قوس دارو.... اینا همهی نقطه ها رو پر کنید توی نقطه سیاه هم نمیتونید برید
پ. ن: متاسفانه حتی خودمم جوابش رو نمیدونم
پ. ن :اون وسط یه کم فاصله افتاده بدکشیدم فاصله نداره
پ. ن :هرکی برنده بشه شام مهمون اهوراس
البته به فرض محال که برنده بشه
پ. ن:نمیدونستم این پست رو کجا بزارم برا همین متوسل به شبانه شدم
(1398 بهمن 12، 9:51)atrisa نوشته است: [ -> ]دارم از کنار ی مدرسه ای رد میشم ،فکر کنم شادترین آدم های دنیا الان بچه مدرسه ای ها هستن.برنامه دهه فجرو جشن و فرار از درس
پ ن:میگم چرا این برف شهر های شماها نمیاد؟؟؟
چه دوران خوبی بود مدرسه
تو این روزای اخر سال فقط دغدغه مون این بود یه هفته زودتر مدرسه رو بپیچونیم و نریم
یا یکم که برف میومد کلا شبکه خبر رو دنبال میکردیم ببینیم میگه همه ی مناطق تهران بجز فیروزکوه و دماوند تعطیله یا نه .
یبار تو مدرسه بودیم برف شدیدی گرفت
زنگ تفریح که خورد رفتیم بیرون دیدیم برف نشسته رو درختا
زنگ تفریح تموم شد ناظم گفت بیایید برید سر کلاس هیچکس نرفت
واییستاده بودیم تو حیاط شعار میدادیم برای حغظ شیشه مدرسه تعطیل میشه
یه دفعه ناظم قاطی کرد اومد پشت میکروفون گفت کی جرات داره شیشه رو بشکونه دستش رو بگیره بالا .
ما هم واییستادیم مثل بز همدیگه رو نگاه کردیم کسی دستش رو بالا نبرد .
و اینگونه بود که کودتا بی ثمر موند و رفتیم سر کلاس .
تو دهه ی فجر هم جشن میگرفتن تو مدرسه
بعد به ما گفته بودن یه روزنامه دیواری در مورد دهه ی فجر درست کنین بیارین
منم کلا گیچ ... نمیدونستم دهه ی فجر چیه . فکر میکردم بخاطر ازادسازی خرمشهر جشن میگیرن
حتی تا اواسط راهنمایی هم این دیدگاه رو داشتم تا اینکه متوجه شدم اینا با هم فرق دارن
برای روزنامه دیواری یه مقوای بزرگ برداشتم دور تا دورش رو چسب رنگی چسبوندم و هر چی هم در مورد جنگ ایران و عراق تو کتاب ها نوشته بود رو کپی کردم تو اونجا
مقاله از حسین فهمیده شروع شد و به ازادسازی خرمشهر ختم شد
حالا من گیج ... معلممون چقدر از من گیج تر بود که این روزنامه دیواری رو به عنوان 3 مقاله برتر کلاس در ضمینه ی دهه فجر معرفی کرد و بهم جاییزه کارت 10 آفرین دادن
الان این مدلی قبوله عایا
عدد ها نشان میده که نقاط تو چه زمانی دیده شدن
جایزه میخوام
شماره یک اون نقطه سیاهست؟؟
از اون که خط رد نمیشه
در ضمن 24 نقطه داریم شما21
عدد گذاشتی
عه راست میگین یه ستونش جا افتاد
با بابام دعوام شد یه چیزی بهش گفتم که
میترسم اهش منو بگیره : (
سه روزه بام قهره
منم کلا انگار نه انگار محل نمیزارم
تقصیر خودش بود البته منم چیز وحشتناکی گفتم
ولی بازم تقصیر خودشه به منچه اصلا