جناب مدیر
بنده واقعا متاسفم که ادبیاتم به گونه ای هستش که شما کنایه و تیکه برداشت می کنید اما راستش رو بخواهی مدل حرف زدن من اینجوریه و بلد نیستم جور دیگه ای حرف بزنم و اگه حرف زدن من موجب سوء برداشت بشه،از طرف شما یا بقیه دوستان،من واقعا باید عرض کنم متاسفم و کاری بیش از این جمله از دستم بر نمیاد.
اما راجع به پست فوق که فکر می کنید کنایه آمیز هستش،هر جاش که احساس می کنید کنایه داره،ایهام داره،استعاره داره،بفرمایید تا بیش تر توضیح بدم و کمک کنم براتون شفاف بشه و سوء تفاهم برطرف.
نقل قول: اما ما بین بد و بدتر انتخاب دیگری نداریم.
از نظر بنده،بدی وجود ندارد که بدتری باشد،البته شما احتمالا آن روی کانون(پشت پرده) را میبینید که من از اظهار نظر در این باره به دلیل بی اطلاعی خودداری می کنم.(پیش تر در این باره نوشتم،از مجاری رسمی هم که احتمالا نقل قول هایش باشد،انتقاد کردم،بگذریم.)
با این حال به قوانین کانون احترام میزارم.
نقل قول: طنز شما با توجه به همزمانی با پست ها و اتفاقات دیگر برای ما جالب نبود و باعث ناراحتی مدیریت شد
باز هم متاسفم که طنز بنده به کامتان تلخ بوده،در این رابطه هم به نظرم برداشت شما موجب تلخ شدن طنز بنده شده که آن هم فقط می توانم بگویم متاسفم.
نقل قول: من مطمئنم اگه به جای شاین ، یکی از کاربرای دسته ی خاص اول این حرف رو میزد اوضاع ۱۸۰ درجه به اون طرف میچرخید ...
در این حد که خود شما به جای اینکه اینطور واکنش نشون بدی ، ۱۰ ص کل تاپیک رو میبردی جلو ... که نصفشون پست های اینجوری بود :
شهریار جان من برای شما توضیح دادم که چرا همچین پیامی دادم،
کاربر دسته اول و دومی در کار نیست، اگر آرمین هم همچین پیام هایی ارسال می کرد همین طور پاسخ می دادم.
نقل قول: من اصلا اصلا الان با این جوابم قصد هیچ توهینی نه به شخص خانم رضوانه و نه به آرمین عزیزم دارم .
این حرفی ک میزنم هیچ ربطی ب این دو شخص عزیز و زحمتکش نداره .
فقط میخوام جواب شما رو بدم عاشق جان ...
شما وقتی خانم لوتوس یهو غیبش زد ، کاری انجام دادی ؟
وقتی چکاوک دلش گرفته بود و یه دوره طولانی اینجا نبود چی ؟
محمدصادق چطور ؟
آهو خانم که یه مدت ناراحت بودن ؟
حالا بماند بقیه ی اسامی ک بعضیا رو حضور ذهن ندارم و بعضیا رو از عمد نمیگم ...
ولی ببین
میدونی اگه یک نفر از این افراد بخاطر ناراحتیشون به شکست میرسیدن چی میشد ؟
اگه وسوسه داشتن و به خاطر دل گرفتنگیشون ، نمیتونستن بیان کانون چی میشد؟
آخه چرا فقط یه عده خاص رو میبینین و بهشون توجه میکنین ؟
چرا بعضیا وقتی میان کانون باید احساس کنن که اضافی ان ؟
شهریار عزیز
بار ها شده که بنده با کاربری در کانون دچار چالش شدم،
و طرف بسیار من را ناراحت کرد خودش هم ناراحت شد.
آخر کار شخصا از بعضی از دوستان مدیریت تقاضا کردم که بروید دلجویی کنید.
چرا؟ چون پاکی اشخاص برای بنده مهم است.
من باید تک تک و جزء به جزء توضیح بدهم که در مدیریت چه خبره؟
اما گاهی بعضی از دوستان با وجود دلجویی و تقاضا تصمیم می گیرند که کانون نباشند،
یا نمی توانند خودشون رو با قوانین کانون وقف بدن،
در این جا ما هیچ کاری نمی تونیم بکنیم.
برادر عزیزم، من این بی انصافی شما رو پای بی اطلاعی شما می ذارم.
بیا فرض کن فردی تخلفی انجام داده،
و من تذکر دادم، بعدش برم دلجویی کنم؟ اصلا معنا داره این؟
با این حال من با مدیری صحبت می کنم و خواهش می کنم که برود و با طرف گرم بگیرد که اگر فرد از من ناراحت است کانون بماند.
نقل قول: آخه چرا فقط یه عده خاص رو میبینین و بهشون توجه میکنین ؟
چرا بعضیا وقتی میان کانون باید احساس کنن که اضافی ان ؟
اگر واقعا بعضی از افراد این احساس رو دارند، من شخصا عذرخواهی می کنم.
هدف هیچ وقت این نبوده،
اگر ما کسی رو بیشتر از کس دیگه تحویل گرفتیم، قطعا از دستمون در رفته،
اگر برای جشن فردی یک گل فرستادیم، برای جشن دیگری ۱۰ گل، دلیلش این بوده که در جشن دومی وقت بیشتری داشتیم،
بنده در گروه خودم تلاش کردم که به عنوان حامی، همه رو به یک چشم ببینم، با این حال اگر بعضی رو بیشتر از بعضی تحویل گرفتم، حلالیت می طلبم.
خب خب بریم پست بعدی : )
صدای اعتراضات فراوان بود ، منم گوشم اشکال داره ولی شنیدم .
شنیدم مدیران بی سروصدا بازنشسته شدن
بی سروصدا بازنشستگی میشه مگه ؟ بله میشه ولی میتونستیم چیکار کنیم ؟ خودمون آستین بزنیم بالا . خرجش دوتا پست و عکس بود . مدیر و معاون و عادی هم نداره .
میرم سراغ پر افتخارترین ، بهترین ، خاص ترین مدیر نارنجی بازنشسته ک البت الان رنگشون پریده شبیه مریض ها شدن
هیییی دونیا دیدی این رنگ ها ب کسی وفا نمیکنه ؟؟؟؟
ی زمانی مکتبی داشتن ، توظرفشویی پا میشستن ، جورابشون همیشه بو میداد (هنوزم شاد شاد ی بخشیش بو جوراب میده )
بازنشستگی رسمی جناب رامین با یک نقطه و رفیق سابق و گرمابه و گلستان مدیر کل جناب آرمین بدون نقطه رو اعلام کنم ..
خب جناب رامین با یک نقطه ،رییس مکتب رامینیسم ، سردسته تمام خلاف های کانونی ، مدیر دفاع شخصی کاربرهای مظلوم طی حرکتی بازنشسته شدن .
ایشون ۲۰ ساله وارد کانون شدن ،۲۹ ساله هستن و هنوز همراه ما هستن .نمیدونم دیگه کی میخوان برن زندی تشکیل بدن دو نقطه بشن
ماهم ی شام دعوت کنن بعد کلاس بذاریم نریم
اقای رامین با ی نقطه مرسی از زحمات شما در شاد شاد شاد
شما جزو بهترین خاطره تعریف کن ها هستین
جزو بهترین سدسته خلاف های کانونی
جزو صاحب بهترین غلط های املایی
مرسی ک هستین
سلامت باشین همیشه
اینم شیرینی مخصوص جشن : همه ی دونه بردارن .
آقای منتظر حواسم هست ها یدونه بردارین
پ ن : مدیران بعدی هم در پست های مخصوص توسط بنده اعلام میشن
بریم پست سوم
بله جناب رامین با ی نقطه کلاس گذاشتن و سپاسی مرحمت فرمودندی
بریم سراغ بازنشسته ی بعدی : )
سراغ جان جانان شادن بانو
خیلی عشقه این دوست .
بانوی آرامش کانون ، آخه من چقدر دوسش دارم .
البت ایشون اعلام شدن تو تاپیک اخبار ، یک نگاهی مرحمت کنید بندازین میبینین
شادن بانو مدیر تاپیک مذهبی بودن ، بعد تو قسمت ترک کانون خیلی زحمت کشیدن .
ایشون یک استاد نمونه ، یک آشپز حرفه ای غذاهای جنوبی ، یک عدد دوست صبور هستن .
شادن بانوی عزیزم ، مرسی از زحماتت ، خدا شمارو برای خانوادتون و ما حفظ کنه .
انشالله خوشبخت بشی عزیز دلم
البت ایشون رفتن غیبت ، انشالله سلامت باشن : )
اینم از میوه مخصوص بازنشستگی ایشون :
صرفا جهت اطلاع موز گرونه هااااا
خب اگر درست حساب کرده باشم ، اعلام بازنشستگی مدیران ب صورت جامع ، کامل و دقیق صورت گرفت دیگه کسی گله کنه من باز منفی میدم : )
ختم پست ها .
پ ن : مواظب خوبیاتون و احترام و دلتون و سلامتیتون باشین : )
مواظب جدید هاهم باشین ،آخر سالی اوقات خودتون و بقیه رو تلخ نکنید : )
کانون مهم تر از همه چ هست .
اولویتمون کانون و پیشرفتش باشه
سلااااااااااااااام
شنیدم یه مدیر نارنجی اومده اینجا گفتم یه بنفش هم تو صحنه باشه بهتره
خب خب خب
پرندگان مهاجر خبر آوردن که مکتب مقدس رامینیسم در حال حاضر نیازمند مدیره
همچنین گفتن که مدیر نارنجی دیروز_سورمه ای امروز!
فرمودن که:
در واپسین لحظات عمرم،اح اح اح (به سختی نفس میکشن و صدای سرفه شون داره میاد
) این وصیت را از من داشته باشید تا گمراه نشوید
پس از من تنها کسی که مدیر مکتب میشود یک مدیر بنفش است چرا که در اساطیر آماده که بنفش نامی خواهد آمد که مکتب را کن فیکون میکند اح اح اح!
#الفاتحه
پس نبرد قدرت نداریم
همه برن کنار
من اومدم
نقل قول:
چرا با روح و روان من بازی میکنید؟
من قلبم ضعیفه
نمی تحمله!
انگورو ببین
عه خوب نشد
آقا یه چیزی بگم بخندیم
من اوایل که اومدم اولین دوستم آقا آرمین بود
دیگه اینقدر هوای منو داشت میخواستم بهش بگم به نشانه دوستی و رفاقت رنگ منم سبز کنه اسمامون ست باشه
خداییش خوب شد نگفتم
الآن که نگاه میکنم دلم میخواد زمین باز شه من ببلعه
دقت کردین کل دعواها از پستی شروع شد که مربوط به بازنشستگی من بود؟
فقط منتظر بودین یه اتفاقی بیوفته کل اسرار دل رو هویدا کنین
بعد از 8 سال بازنشسته شدم ؛ الان باید بیایین ازم بپرسین تو این 8 سال دستاوردت چی بود؟ منم بگم دستاورد من این بود که تو این 8 سال قیمت کبریت رو تو همه تاپیک ها ثابت نگه داشتم
اون موقع که تازه مدیر شده بودم دلار 2600 تومن بود
بنزین 700 تومن بود
تراکتور نائب قهرمان بود
شهریار اول ابتدایی رو میخوند
همه این روزا گذشتن ؛ خیلی وقتا تو کانون دعواهای اینچنینی شکل میگرفت .
اگر پوریا باشه فقط پوریا یادشه . اون شبی رو که تو شبانه روزی دعوا شد ؛ بخاطر پاک کردن سبزی !
چقدر زود گذشت .. و ای کاش همون دوستان بودن از تک تکشون بابت اون شب ها معذرت خواهی میکردم .
همه این روزها میگذرن و خاطره میشن . روزی میاد که جوری دلتون برای دوستای قدیمی تنگ میشه که وقتی میرین پروفایلشون ناخداگاه گریه تون میگیره و ارزو میکنین که ای کاش فقط یک دقیقه ی دیگه آنلاین میشدن و میتونستین باهاشون صحبت کنین
روزی میاد که ارزو میکنین کاش برمیگشت عقب ؛ به همین امشب ؛ بجای دعوا و گلایه کلی عشق و محبت به هم میدادین
تا کنار هم هستین قدر همدیگه رو بدونین