(1393 مهر 13، 10:08)ترلان نوشته است: [ -> ]فامیل هم که کلا کم جمعیتیم
بچه های فامیلم دو سه تاشون مزدوج شدن.
عاخه فامیل عادم اینقد کم جمعیت میشه؟
فامیل ماام که یعنی پر جمعیته یهو همه رفتن خونه بخت
حتی خونمونم سوتو کوره. خوبه باز یه آجی کوچولو داریم گاهی وقتا نق بزنه، بازی کنه، دادو بیداد کنه
دلم برا اون روزا تنگ شده
داداش علیرضا، انشاء الله که مامان حالشون خوب بشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همونطور که گفته شد اگر بخواهیم زمینه های ظهور زمانی - مکانی حضرت را فراهم نماییم ابتدا باید این ظهور در نفس و ذهن و دلمان اتفاق بیفتد.
چه تغییری در افراد باید صورت گیرد تا این ظهور صورت بگیره و جمع یاران و یاوران ظهور محقق گردد؟
وظیفه ما منتظر بودن است،
منتظر واقعی.
وقتی انسان حقیقتا منتظر كسی باشد تمام رفتار و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد. مثلا اگر منتظر مهمانی باشد خانه و وسایلش را مرتب و تمیز میکند، تدارکات آماده میکند، و با لباس مرتب و تمیز و چهره ای شاداب به انتظار مهمان میماند. همینطور یك منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد كه هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه كه این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید.
باید بدونیم که همانطور که ظهور همگانیست و برای کل جامعه رخ میده، همینطور نیز انتظار و آمادگی باید در جامعه و به صورت همگانی باشه نه تنها فرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنابرین ما در نکات آینده به بیان حالات و ویژگی هایی که باعث ظهور در نفس میشود
و در یک فرد منتظر و یاری گر امام (از هر حیث) وجود دارد میپردازیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منتظر باشید...ادامه دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی
(1393 مهر 15، 17:49)اميد فردا نوشته است: [ -> ]چرا هميشه آخرين پست يه صفحه مورد اجحاف(اجهاف،اژهاف،اژحاف..ازينا) قرار ميگيره؟!؟!..
داداش اینی که گفتی یعنی چی؟
معنی مورد عنایت قرار نگرفتن میده؟!
کنکوریا بعضیاشون که کلا غیب میشن بعضیشونم میشن مثل چراغ چشمک زن!
من وقتی میام میگم وای برا چی اومدم نت؟ درسم! میرم درس بخونم میگم ای بابا بریم پیش بچه ها الان میگن کوش این بچه
برادران من واقعا عذر خواهی میکنم که دیر به دیر میام مخصوصا تاپیک ورزش!
دارم خوب درس میخونم....ایشالاه تراز اول قلمچیم اینقدر بالا باشه که باورم نشه...تراز 7000 نداشتم تا حالا
خونوادرو اذیت کردم...وقت خودمو تلف کردم....کلا خیلی خسارت زدم میخوام این دفعه مفید باشم همه کیف کنن
موفق باشید بچه ها
(1393 مهر 16، 16:31)sword.u.a.c نوشته است: [ -> ]سلام
سوالای مربوط به ازدواجو کجا باید پرسید؟
سلام
سوالای مربوط ب کدوم قسمت ازدواجو؟؟
http://www.ktark.com/Forum-%D9%82%D8%AF%...8%A7%D8%AC
تالارش اینجاس..
امروز ب طرز وحشتناکی خسته شدم..
حس مریضی دارم..
حوصله ام زیر خط صفره... اصلا ی وعض داغونی ام...
کاش اسباب گریه جور بشه..
التماس دعا..
در پناه خدا..
یاعلی.
سلام
منم دلم بدجوری گریه میخواد
یا حسین غریب مادر ..تویی ارباب دل ما ..یه گوشه چشم تو بسه برا حل مشکل ما
رادیو چهرازی قسمت 19
ما باسه ی خودمون معقول دیوونه ی بودیم ....
(1393 مهر 16، 18:20)bahar2 نوشته است: [ -> ]کی میشه همه مون زودتر ازدواج کنیم و راحت شیم
انقدر رسم و رسومات مسخره باب شده که سخت شده کلا
یعنی دختره حاضره تا 60 سالگی خونه باباش بمونه ولی حاضر نیست مهریه ش کمتر از دختر خاله ش باشه
کلا تحقیقات نشون داده بزرگترین عامل کم شدن ازدواج در ایران ؛ در آوردن چشم اقوام و خویشاوندانه
یعنی واقعا دختره حاضره تا ابد مجرد بمونه ولی هیچوقت قیمت سرویس طلایی که داماد خریده از قیمت طلای فلانی کمتر نباشه . حالا جنسش هم مهم نیستا ؛ حلب ؛ ملامین ؛ تفلون ؛ روحی ؛ چدن ؛ مفرق ... هر چی بود مهم نیست فقط چیزی که مهمه اینکه قیمتش گرون تر از قیمت بقیه باشه .
کلا واقعا دخترا تا مجردن عادی زندگیشونو میکنن ولی همین که بوی خواستگار میاد انتظاراتشون ده برابر میشه
به قول بزرگ مرد کانونی که میگفت :
(1391 شهريور 21، 11:34)آقای فراسی نوشته است: [ -> ]دختره تا دیروز که خونه باباش بود
از شیلنگ حیاط آب میخورد,
الان که ازدواج کرده میگه:
آب معدنی دماوند استاندارد نیست!!
حالا هی به پسرا سخت بگیرین . آخرش میشه این
سلام
بامزه بود...
دوستم داشت میگفت یکی از برنامه های شوهرش اینه ک برن واسه دکتری خارج ..
بهش گفتم چرا؟
گفت آینده سازی..رفاه..و چ وچ..اینجاا بمونن خیلی هم ک در بیارن ماهی یکی دو تومن میشه اما اگه برن و برگردن درآمدشون میشه فلان قدر..تو خارج هم خیلی رفاه دارن و برای درس ارزش قائلن و اینا...
دیدم گزینه هایی ک میگه چقدر برای من مهم نیست!!بهش گفتم مگه چقدر میخوای؟
گفت تو یعنی زن ی قصاب سیکله میشی؟؟
گفتم خب نه..اما دیگه اینطوری هم نگاه نمیکنم..ب اب و آتیش نمیزنم..
گفت خب هر کی باید ب خودش نگاه کنه! (فک کنم فش داد بهم! ک مثلا تو ک توقعت ماهی چند میلیون نیست حتما همیشه سطح پایین زندگی کردی)
ب خودم نگاه کردم..دیدم این ک هر کی باید ب خودش نگاه کنه درسته.. اما باید ب وسعت نظرش نگاه کنه.. ب گلو گاه های مسیر زندگیش.
یکی ب قول رامین قیمیت سرویس مهمه براش..خب این ی گردنه اس تو مسیر زندگی..و باید رد بشه ازش..
یکی هم براش مهم اینه ک تو این روزا چقدر از مسیر بنده بودنش رو طی میکنه..
بعد ب خودم گفتم.. شناخت وظیفه و عمل بهش برای رضای خدا همین بندگیه..
حالا این وظیفه آیا همون رفاه داشتنه حداکثریه.. یا مثلا قناعت؟؟
سخته بندگی!!
هـــــــــــــی...
در پناه خدا..
یاعلی.
ممنون سها خانم از کمکتون
ولی...
چقد بده وقتی که
کلی وقت یه مطلبیو تایپ کردی بدون اینکه قبلا جایی نوشته باشیش و آخرای تایپتم باشه
بعد یه دفعه احساس تشنگی بکنی
تو تاریکی شب پات به سیم لپتابت گیر بکنه
از برق جدا بشه
و لپتاب هم توانایی ذخیره برق نداشته باشه
اونوقته که جای خالی این اعمال احساس میشه
b-(
تروخدا نگید از این توقعات و اینا که سرمو میکوبم به دیوار
یعنی ادم چقد میتونه کوته فکر باشه که بگه مهریه فلان قد سکه میخوام بیشتر از عمه ی مامانم باشه !!
نمیدونم سرویس طلام اینقد باشه سنگین باشه ..
بحث مهریه جداس به نظر من زیادشم توهین به دختره !!!!
کمشم به صلاح دختر نیست خب. طبیعیه..
یه چیز در حد نرمال اوکی هستش.
اما واقعا ماها نه خودمو میگم اصلا ، تو یه مزخرفی گیر کردم که ازشم نمیتونم بیام بیرون
گاهی اوقات میگم مثلا پسری که خونه نداشته باشه مگه حق ازدواج نداره؟؟ دوباره میگم یکی بیاد خاستگاریت خونه نداشته باشه خودت قبول میکنی؟؟ والله میمونم تو جوابش!! اصلا منطقی نیست آدم به خاطر خونه و ماشین و رسما مادیات یه پسر خوبو رد کنه
از طرفی هم ایراد از ما نیست. اینقد الان همه چی رو هواس آدم میترسه مثلا طرف نتونه مسکن بگیره و یه عمری آلاخون بالاخون بشیم
اینا البته مثال خیلی جزیی بود.
سها حرف قشنگی زد
سخته بنـــــــــــدگی!
سلام به همگی
آره واقعا سخته اعتماد کردن به جوون ها و این که با این کرایه خونه های داغون و خرج های شروع زندگی برای زوج های جوان خیلی سخته ..من دو تا از دوستام ازدواج کردن و مهریه های داغون انداختن این دو تا مرد یکیشون 524 تا انداخته یکیشون هم 324 تا یکی دیگه از بچه ها هم که دوسال پیش تقریبا ازدواج کرد هزار و خورده ی انداخته این بنده خدای آخری بچه ی گنبد بود تو دانشگاه دل به دختر تهرانی میده و هر دو هم دوره مون هستن ..بعد از عروسیشون که با بچه ها رفته بودیم خونشون من یادم بود پسر که دوست نزدیک به ما بود قبلا به من گفته بود مهریه عند الاستطاعه هستش این رو گفتم یه هویی این خانم دست به کمرشون زدن و گفتن نه !!! کی گفته ؟ عند المطالبه هستش ! به قدری سریع واکنش نشون داد و سریع دست به کمرش زد انگار مثلا من یه حرف خیلی بد زده باشم یه فحش داده باشم ...باید بودید و میدید این صحنه رو.
میدونین میخوام چی بگم ..میخوام بگم الان متاسفانه تواین خراب نشده ارزشها عوض شدند ..همین پسر 324 تایی که عروسیش چند وقته دیگه است میگه تو ساقدوشم باش ولی باید کت و شلوار سیاه داشته باشی تو عکس ها قشنگ بیافتند و به کت و شلوار من هم بیاد !!!! اصن فکر نکنید که این اتفاقها برای بالاشهر هستش ها این بنده خدا خونشون شاه عبدالعظیم هستش ..قصد توهین ندارم ولی فرض با کلاس بودن به محل زندگی رو حذف کنید این مثل این که یه درد مشترک شده ... یا این 534 تایی انگشتر نشونش رو کلی گرون با کلی برلیان خریده بود ...
من دلم میگیره این چیزها رو میبنم ..من واقعا دلم میگیره ..نه این که بترسم از خرج کردن ها نه ..آدم کار میکنه آدم قرض میگیره ..آدم به خاطر این دل زنشو رو شاد کنه حاضره هر کاری بکنه ولی چرا باید فرهنگ ساده زیستن رو این طوری با لگد از مراسم ها مون از خونه هامون بندازیم بیرون ؟؟؟ بعضی وقتها به خودم میگم یا ابولفضل اینا این طوری مراسم گرفتن وای به حال من ...پس کی آدم پس انداز کنه پولش رو خونه بگیره ..پس کی آدم پس انداز کنه پولش رو ایده هاش رو اجرایی کنه (منظورم شرکت زدن و اشتغالزایی و اینهاست.)
دلم سادگی میخواد ..الان همین رسومات دست و پا گیر باعث شدن جوون ها از ازدواج بترسن ..ازدواج نکنن ، رضایت ندن
واقعا بندگی سخته ...الان یه جوری شده لندکروز سوار به پراید سوار فخر میفروشه ..پراید سوار به دوچرخه سوار ..دوچرخه سوار به پیاده ..این به قهقرا رفتن جامعه رو داریم میبنیم همه مون ..این سکوت رو هم کنارش داریم میبنیم ..
میدونید بعد از این که از این قبیل صحنه ها میبینم بعضی وقتها به خودم میگم: من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر... نمیدونم شاید من خیلی فاز آرمانی دارم یا زندگی تو آرمان شهر ..خدا واقعا کمکمون کنه
ا
للهم عجل لولیک الفرج
ُسلام آلبوم محسن چاووشی خیلی زیباست
حتما تهیه کنید
از
بیپ تونز بخرید یه مقداری ارزونتر هم هست
(1393 مهر 16، 22:22)رامین. نوشته است: [ -> ] (1393 مهر 16، 18:20)bahar2 نوشته است: [ -> ]کی میشه همه مون زودتر ازدواج کنیم و راحت شیم
انقدر رسم و رسومات مسخره باب شده که سخت شده کلا
یعنی دختره حاضره تا 60 سالگی خونه باباش بمونه ولی حاضر نیست مهریه ش کمتر از دختر خاله ش باشه
کلا تحقیقات نشون داده بزرگترین عامل کم شدن ازدواج در ایران ؛ در آوردن چشم اقوام و خویشاوندانه
یعنی واقعا دختره حاضره تا ابد مجرد بمونه ولی هیچوقت قیمت سرویس طلایی که داماد خریده از قیمت طلای فلانی کمتر نباشه . حالا جنسش هم مهم نیستا ؛ حلب ؛ ملامین ؛ تفلون ؛ روحی ؛ چدن ؛ مفرق ... هر چی بود مهم نیست فقط چیزی که مهمه اینکه قیمتش گرون تر از قیمت بقیه باشه .
کلا واقعا دخترا تا مجردن عادی زندگیشونو میکنن ولی همین که بوی خواستگار میاد انتظاراتشون ده برابر میشه
به قول بزرگ مرد کانونی که میگفت :
(1391 شهريور 21، 11:34)آقای فراسی نوشته است: [ -> ]دختره تا دیروز که خونه باباش بود
از شیلنگ حیاط آب میخورد,
الان که ازدواج کرده میگه:
آب معدنی دماوند استاندارد نیست!!
حالا هی به پسرا سخت بگیرین . آخرش میشه این
از دست تو رامین
به نظر من مهریه رو نمی شه جزو خرجهای دامادی حساب کرد! احه قرار نیست که بدین فرداش که
. فقط باید منطقی و معقول باشه. دختری که مهریه غیر معقول بخواد رو کلا بذارین کنار
ولی کلا نمی شه جزو خرجهای دامادی حساب کنید!
در مورد سرویس طلا و اینا هم، ببینید کلا اگه انتخابتون درست باشه مشکلی نمی خورید. کسی که این چیزا براش مهمه رو خوب مجبورتون نمی کنن که انتخاب کنید
این نشد یکی دیگه دیگه
. کلا بحث یه بار خرید سرویس و این چیزا نیست به نظرم، حالا اصلا گیرم وام هم گرفتین اون یه بار رو خریدین! به نظرم بحث طرز فکری هست که پشت این مسائل خوابیده. از اون طرز فکره باید ترسید! نه از قیمت خود سرویس طلا (البته از قیمته هم بترسید ها
))
دختر خانوم های عزیز هم توجه بفرمایید از شوهرتون چیزای عجیب غریب توقع نداشته باشید. شوهر شما وسیله ای نیست برای زسیدن به ارزوهاتون (مالی منظورمه!) اگه قبل از ازدواج اون ور شاه عبدالعظیم نرفتین دلیل نداره بعد از ازدواچ بگین من فقط سفر خارجی می ام. توقع نداشته باشید که شوهرتون همین اول زندگی خونه داشته باشه! اخه از کجا ادم بیاره؟ این طرز فکرا از کجا می اد تو جامعه من موندم
یادمه قدیما در دوران مجردی مثلا به مامانم می گفتم من اگه یه روزی حتی خونه هم داشته باشم (فرض محال دیگه
) برم خواستگاری نمی گم دارم
چون به نظرم اگه صرفا یه نفر بخواد ادم رو به خاطر داشتن یا نداشتن خونه رد کنه بهتره که صد در صد رد کنه.
به نظر من یه چیز خیلی خیلی مهمه. هم برای دختر هم برای پسر. شرایط طرف مقابل رو ول کنید، هیچ وقت شما نمی تونید یه کسی رو پیدا کنید که شرایطش ایده ال باشه، چیزی که براتون باید در قدم اول مهم باشه اخلاقیاته. همیشه دنبال ایده ال ها باشید تو این بخش ولی برای شرایط دیگه خیلی سخت نگیزید. کسی که اخلاقش خوب باشه، همه چی داره، با همه ی شرایط هم میشه کنار اومد به نظرم.
به نظر من باید خط قرمزاتون رو روی اخلاقای طرفتون بذارید. به خط قزمزاتون پایبند باشید حتما حتما.
(1393 مهر 17، 22:10)آقای فراسی نوشته است: [ -> ]به نظر من مهریه رو نمی شه جزو خرجهای دامادی حساب کرد! احه قرار نیست که بدین فرداش که . فقط باید منطقی و معقول باشه. دختری که مهریه غیر معقول بخواد رو کلا بذارین کنار ولی کلا نمی شه جزو خرجهای دامادی حساب کنید!
سلام
ممنون داداش بخاطر راهنماییهاتون
حالا میشه بگین این مهریه معقول یعنی دقیقا چند سکه؟
شما تا چند سکه رو معقول میدونید
دوستان دیگه هم اگه میشه جواب بدن
سلام
خیلی وقته کانون نیومدم
کو یه آمار بدین ببینم کی دوماد شده کی عروس شده کی مدیر شده کی بازنشسته شده کی شهید شده