1402 مهر 26، 21:01
(1402 مهر 25، 18:24)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]سلام به همگی
اوضاع چطوره؟
سلام سرباز عزیز
دقیقا اوضاع چی چطوره؟
اگه منظورت اوضاع کانونه، من که مشتاقانه منتظرم شنبه 6 آبان فرا برسه و فصل جدید فعالیتهای کانون شروع بشه. روزها برای من به کندی میگذره و این انتظار برای من سخت شده. اما بالاخره میگذره. این همه گذشت، این 10 روز هم طی میشه.
اگه منظورت اوضاع جسمیه، من دیشب تا صبح 10 بار بیدار شدم. وقتایی که این طور میشم دیگه میدونم یه ویروسی وارد بدنم شده. در طول خواب، همش خارش گوش و حلق و بینی داشتم. صبح که بیدار شدم اول از همه یه ستیریزین خوردم. از اول هفته، یکی یکی همکارهام مریض شدن و هر کدوم ناقل به دیگری. در نهایت به من هم رسید. خدا رو شکر برخلاف خیلی روزهای گذشته، به خاطر این ویروس از دردهام کم شده. اما خب بیانرژی شدم و فقط دوست دارم شب بشه و بخوابم. امیدوارم مثل دیشب هی بیدار نشم.
اگه منظورت اوضاع روحیه، نه خوب نه بد. اما روحم به یه خلوت جانانه نیاز داره. برعکس این روزهای شلوغ. پر از ارتباط.
اگه منظورت اوضاع ذهنیه، باید بگم دیگه رد داده. این قدر به هزار جا و هزار چیز فکر میکنه.
اوضاع خودت چطوره؟
درس و زندگی و حال و احوالت؟
پی نوشت: امروز من برای اولین بار در عمرم به یه کافی شاپ رفتم و قهوه خوردم. دوستم گفت کجا بریم؟ رستوران؟ کافی شاپ؟ پارک؟ گفتم یه جایی باشه که دود و دم نداشته باشه، بقیهاش با خودت. انتخاب اون، کافی شاپ بود. از منو، قهوه ترک انتخاب کرد. انتخاب من هم همون شد.
آقا، این قهوه ترک چقدر تلخ بود. آخه چرا باید آدم 58 تومن بده و یه چیز تلخ بخوره؟ این همه چیز خوشمزه. با 50 تومن میشه یه مینیپیتزا سفارش داد. 8 تومن هم ارزونتره. اگه اون شیرینی کنارش نبود، قطعاً از پسش برنمیاومدم. یه آب گازدار هم در کنارش آوردن که دوستم گفت برای دوبل کردن تاثیرات قهوه هست. اون رو هم سر کشیدم. گفت امشب رو تا صبح بیداری. من به خواب امشبم نیاز داشتم. فردا هم 8 صبح یه کلاس 6 ساعته دارم. اگه یه روزی قرار بر این شد برای دفعه دوم، کافی شاپ رو تجربه کنم، حتما ازشون میپرسم کدوم تلخ نیست و یه قهوه شیرین سفارش میدم. ما همیشه تو خونه شیرقهوه همراه با شکر خوردیم. تو منوی کافی شاپ چنین چیزی ندیدم. ولی حتما یه معادلی داره که من نمیدونم اون چیه.