(1402 مرداد 13، 2:13)K_1 نوشته است: [ -> ]آرمین جان تو شماره و ایمیل من رو داری
اگر یک روزی به این نتیجه رسیدی که زاویه دیدی که در بالا گفتی جای کار و تجدید نظر داشت، من رو مطلع کن.
اون روز ان شاء الله شاید تونستیم با هم فکری بکنیم.
مجاهد جان من
زاویه دیدم رو قبلا بهت گفتم. تو هم خوندی و دیدی شنیدی.
اولهای پستم رو بخون. آخرهاش رو بیشتر.
به نظرت ممکنه که پسفردا روزی، جایی انتقاد کنی و در ازای انتقادت، احترام و ارزش و محبتی بیشتر از آنچه که من نثارت کردم دریافت کنی؟
ممکنه در ازای انتقادت، چنین چراغ سبزهایی برای دعوت از تو و بیشتر شنیدن از تو دریافت کنی؟
به نظر من بعیده.
اما اگه چنین شد و شخصی پیدا کردی که این بعید رو ممکن کرد، خواهشی ازت دارم.
از اون شخص بخواه اسم دورههایی که گذرونده، کتابهایی که خونده، اساتیدی که دیده رو بهت بگه. تا من هم بگذرونم و بخونم و ببینم و بتونم شبیهش بشم.
این نهایت لطفی هست که برای تربیت نفس من میتونی انجام بدی.
مجاهد جان
قبلترها هم از زاویه دیدم برات نوشته بودم:
(1398 شهريور 2، 23:42)آرمین نوشته است: [ -> ].
.
.
ممکنه من یه وقتا غصه بخورم و بگم حیف از مرد مجاهد نیست که تو بهترین ها پست بده و ۱۰ جای دیگه ازش استفاده نکنیم؟
کلی علم و دانش داره. کلی حرف خوب که میشه تاپیک تاپیک دسته بندی شون کرد و ده سال آدم ها بیان و بخونن و بهره مند بشن.
میشه مسئولیت یه بخش از کانون رو بهش سپرد و خیالت راحت باشه که کلی کار قشنگ و هدفمند انجام میده. با نظم و ترتیب.
میشه یه گروه ترک رو بهش سپرد و مطمئن باشی حال همه اون گروه ترک با وجودش دگرگون میشه.
.
.
.
چرا نباید ازش استفاده بشه؟
و بهت گفته بودم:
(1398 شهريور 2، 23:42)آرمین نوشته است: [ -> ].
.
.
حالا اسمش رو انتقاد نذاریم که بار سنگینی داشته باشه.
اگه دوست داشتی همفکری کنی و فکر و ایده ای برای بهتر شدن کانون داری چرا مطرح شون نکنی؟
شما می نویسی: «من فکر می کنم به کانون فلان بخش رو اضافه کنیم یا کانون فلان مدل فعالیت کنه بهتره.»
ما هم بررسی می کنیم و در نهایت می نویسم: «قابل انجامه» یا «قابل انجام نیست».
من یا همکاران هر کاری که انجام دادیم به اندازه ای که فکرمون می رسیده انجام دادیم و نه بیشتر.
و
واضحه که ابراز کردن فکرهامون به همدیگه نشونه بی احترامی به همدیگه نیست.
اینکه شما فکرهای بهتری داشته باشی که ما ندونیم اصلا عجیب نیست.
من منتظر بودم اما خبر از یار نیامد....
زاویه دید من کم نبوده لابهلای صحبتهامون.
تو پیامهامون. تو ایمیلهامون. تو پستهایی که ردوبدل کردیم.
اگه به زاویه دید من شک داری، من به زاویه دید خودم مطمئنم.
اگه تو وفادار بودی، این من نبودم که جفا کردم...
بعدها هم که
این پست رو گذاشتی صادقانه بگم از شدت عصبانیت از دستت، یک ماه زمان برد تا تونستم خودم رو آروم کنم و بهش پاسخ بدم.
هرچقدر فکر کردم نتونستم هضم کنم که واقعا ناراحتی عمیق مرد مجاهد که سالیان سال قلبش رو آزار میداد از چی بود؟
ناراحتیش از این بود که چرا به جای یه گروه آقایان، چند گروه داریم؟ اگه یه گروه داشتیم، رفع میشد؟ که الان میبینیم شده 2 گروه.
یا چرا بهعنوان فعالیت تکمیلی، پیامرسان داریم؟ اگه نداشتیم، برطرف میشد؟ که الان دیگه نداریم.
یا چرا بچهها روزهای پاکیشون رو اعلام میکنن؟ خب نکنن راهکار جایگزین چیه؟ همون موقع هم از خودت پرسیدم سازوکار جایگزین چیه؟ که هنوزم گیر کردیم توش.
دلخوری مجاهد از این بود که چرا از اعضای کانون پول دریافت نمیشه؟ اگه من قلک میذاشتم و اعضا پول واریز میکردن، دیگه مشکلی نبود؟ مگه کسی تا حالا در خصوص وضعیت مالی کانون صحبتی کرده بود؟
یا چرا متخصصینی نتونستیم پیدا کنیم که اینجا فعالیت کنن؟ اگه بودن، وجود کانون تحملکردنیتر میشد؟
یا چرا هیئت هفتگی نداریم؟ که خب اتفاقا همون موقع هم بود. دعوتکننده بود فقط شرکتکننده نبود.
من هر چی که میدونستم و بلد بودم رو گفتم.
و باز هم در ادامه نوشتم:
(1400 فروردين 5، 0:03)آرمین نوشته است: [ -> ]مجاهد جان باز هم ممنون از پیشنهادات ارزشمندت.
هر صحبتی در ادامه بود حتما بفرما. حتما شنونده و پاسخگو خواهم بود.
من گوشی برای شنیدن بودم اما گویندهای نبود...
مجاهد جان حتی اگه من آدم صالح و شایستهای برای شنیدن نبودم، ای کاش صدات رو لاقل به دیگر صالحان و شایستگان کانون میرسوندی. اونها بودن و میشنیدن.
خدا پشت و پناهت باشه.
پینوشت 1: همیشه متوجه محبتهات بودم.
مثل این. فکر نکن ندیدم و نفهمیدم. ممنونم.
پینوشت 2: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ