جدي عرض كردم
من از خونه بابا برو نيستم
ميتي جون نترس دختر باش راحت باش حداقل نميخواد خرج يه مشت ادمو بدي
عاقا من كه راضيم دخترم
خدارو شكر
(1392 ارديبهشت 14، 23:56)lucky boy نوشته است: [ -> ]داماد سرخونه رو خوب اومدین
حس عجیبیه
عاقا من هم بم زن ميدادن هم خونه حس عجيبي بم دس ميداد خو
فقط اكه حقوقم ميدادن ممنون ميشدم
عاقا اهواز كه هواش عالي شده
كولر رو هم ميزنم عالي تر ميشه
2-3روز يه بند بارون بود حال كرديم بسي
دیگه اون بستگی داره پدر زن چقدر دخترش رو دوس داشته باشه :21:
[/quote]
بله داماد عزيز يه وقت رو دل نفرمايند
همون بهتر كه مجبور نيستم زوجه اختيار كنم
عاقا بفرما بعد ميتي خانم ميفرمايند كوجيكترا بدبخت ترن
داداشم منو اين همه صدا كرده بيا بيا
عرض كردم بفرما
فرمودند ميخام بخوابم اين أدامس منو ببر
بعضیا چ خدشونو تحویل می گیرن
کادو تولدشونم پیشاپیش تعیین می کنن! b-(b-(
8-}
يه بار با عاقاتون تشريف نميارين خونمون خو
یه مشت جون ی وقت مجبور می شن شام بدن
شیرنی هم پیشکش
همون دسته گلتو بهم بدی دیگه راضی می شم ازت ترک خانوم
اخ فرمودين تولد
بنده خودمو واسه تولد اينو اون ميكشم كادو ميخرم و====
اما هيجكي منو دوس نداله حتي يادشون نبود
خانواده رو ميفرمايم
دوستان رو كه نه
واسا واسا ندي به ميتي اول بكوبون تو سر من بعد بش بده ميفرمايند اثر داره
شايد فرجي شد
شام ؟
من عرض كردم شام؟حرف تو دهن من ننداز ميتي جان!