(1392 آبان 29، 10:13)happpygirl نوشته است: [ -> ]
.
.
كــــــــــــــــــــــله پـــــــــــاچــــــــــــــــــه
یعنی آبجی این عکس و آیکون ها من رو یاد یکی از خاطرات جوونیم انداخت...
یه رفیق داشتیم تو همون سالهای راهنمایی یه سیبیل داشت قد هویج، همشم موتور سوار میشد! رفیق شیشمون بود دیگه!
یه چی تو این مایه ها بود :
حالا یه روز دراومد گفت بیا فردا جمعهس بریم کوه و بعد کلپچ بزنیم به رگ!
منم که به عمرم لب به این جور مخلوقات نزده بودم و خلاف بزرگم ساندویچ بندری بود.
گفتم بیخیال بابا من تجربه ی خوردن این چیزا رو نداشتم. میریم میخوریم بعد یه وقت گلاب به روتون...
گفت خیالت نباشه! این کله پاچه هزار قسمت داره! یه قسمتیش رو واست میگیریم که به روحیاتت سازگار باشه! بعد کم کم قدم به قدم گاماس گاماس راهت میندازیم.
روز بعدش پاشدیم رفتم کوه و بعدشم کله پزی، این رفیقمونم نامردی نکرد و چش و مغز سفارش داد.
منم نشستم همهاش رو تا ته خوردم برگشتم گفتم خب دیگه این مرحلهاش آسون بود بریم مرحله بعد! یه چی تو مایه های این حالت :
اونم تقریبا اینجوری بود:
(1392 آبان 29، 12:30)arling نوشته است: [ -> ]اشکال ما آدما اینه ک فکر میکنیم فقط دختراند ک باید از این کارا بکنن....
با اینکه داداش ندارم ولی همیشه چنین صحنه ای ک ی پسر مادرشو بغل میکنه تو ذهنمه.....
اینا لوس کردن نیس اینا ابراز عشقه....
فقط دخدران که از این کارا میکن.
آبجی شما تصور نادرستی از پسرها پیدا کردیدا!!
من باید کلی زور بزنم که یه چیکه احساساتم بریزه بیرون! یعنی گاهی کف بر میشم این دخدرا میرسن به هم هی قربون صدقه هم میرن! یعنی من مخم گیریپاژ میکنه! یعنی چی آخه!
داداش به حرف این آبجی دارلینگ گوش نده!
برو مث مرد وایسا جلو مامان بگو: مادر من در خلوت و تنهایی خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مردونگی نیس اگه یه مرد صداش رو روی مادرش ببره بالا! ما معذرت میخوایم! شما سرور مایید! ببخشید که جوونی و خامی کردیم! شما بزرگواری کنید ببخشید.
(1392 آبان 29، 10:25)سـُـها ^‿^ نوشته است: [ -> ]از اونجایی ک سعی مینماییم ذهنیت نسازیم از گل پسرا میتوانید مطمئن باشید ک این انتخاب برای شما رخ نخواهد داد..:پی
خدایا بابت داده و ندادهات شکر.
(1392 آبان 29، 10:32)می توانم نوشته است: [ -> ]اینجا از دیشب داره یه بند می باره
هیع! هیع! هیع!
انقد کلاس گذاشتین آبجی که اینجا هم هوا بارونی شد... یعنی دم اذان مغرب یک حال و هوایی داشت!!! بدجوری دو نفره بود! یعنی دو نفرش به حالت که آدم با خدای خودش خلوت کنه.
جدی میگم!
(1392 آبان 29، 11:31)ata نوشته است: [ -> ]بدبختی اینه که انقدرم مغرورم که حتی ازش معذرت خواهی هم نمیکنم
روم نمیشه برم بهش بگم ولی بخاطر همه ی اذیتام ازش معذرت میخوام
منم یه دورهای خیلی این جوری بودم با مامان بابام بد رفتار بودم و همش خودمو میزدم. نه که الان خیلی خوشرفتار باشم اما یاد گرفتم ازشون معذرت بخوام. کار سختیه ولی بار اولش سخته. باور بفرما داداش!
(1392 آبان 29، 13:04)می توانم نوشته است: [ -> ]تو امرکا یه تحقیق انجام دادن و از طریق پرسشنامه مامانو رو سین جیم کردن
معلوم شده تو جهان اولم مامانا پسراشونو بیشتر دوست دارن نسبت به دختراشون
:d
(1392 آبان 29، 14:18)همساده نوشته است: [ -> ]یهو وارد میشم
یه شیرژه در حد کاسیاس میرم.خودمو میندازم زیر دست و پاش
بعد شروع میکنم دست و پاشو میبوسم
نمیگم ببخشید و حلالم کن که 3 نشه.... میگم دعام کن مادر مادر خیلی چاکریم و از این حرفها...
یعنی عطا محاله جواب نگیری از این حرکت...شیرژه رو هنرمندانه و با اخلاص بری حله....
:21:
یعنی خودمو تصور کردم به حالت شیرژه به سمت مامانم! یعنی مطمئنم مامانم یه جیییییغ میکشه از آشپزخونه میپره بیرون میگه این بچه از فشار درس و دفاع پروژه و اینا زده به ملاجش!
من فک نمی کنم سایز من مناسب این حرکات باشه... :21:
ولی دستت درد نکنه داداش همساده رسما کف آزمایشگاه داشتم غلت میزدم!
نقل قول: در ابتدا به همگار گرامی،افتخار کانون،قهرمان پاک،پیروز بر میدان دشمنان،تنها پاسخگوی شبانه روزی بنده در عصرهای غربت، دارلیینگ خانوم دروود و خوش آمد عرض میکنممم..
آقا بسی خوش حال شدییم....جاتون بسی خالی میبود
تنکس الات
نقل قول: فقط دخدران که از این کارا میکن.
ای آقاااا
دلتون خوشه ها
نبابا کدوم قربون صدقه؟!؟؟!اون واسه دخترای قدیم بود
والا من ک این روزا چیزی جز حسادت و زیرآب زنی نمیبینم
منم دلم پره ها =((
نقل قول: من باید کلی زور بزنم که یه چیکه احساساتم بریزه بیرون!
پس الکی نیس ک مامانم میگه باید پسر میشدم
نقل قول: انقد کلاس گذاشتین آبجی که اینجا هم هوا بارونی شد... یعنی دم اذان مغرب یک حال و هوایی داشت!!! بدجوری دو نفره بود! یعنی دو نفرش به حالت که آدم با خدای خودش خلوت کنه. جدی میگم!
بله 2 نفره بود بخصوص نیمکتای پارک
امروز واقعا هوا عالي بود،
بعد از بارون ديشب كه حسابي آسمونو تميز كرد، امروز عصر با دوستان رفتيم بيرون.
يه واليبال مشت هم زديم به بدن.
فقط دلم ميخواست بشينم يه گوشه و نفس بكشم،
راستی دوستان یادم رفت بگم
از تمام عزیزانی ک بهم پ.پ دادن و نگرانم شدن تشکر میکنم
و به زودی به همه پ.پ ها پاسخ داده میشود
(1392 آبان 28، 23:37)آرشام نوشته است: [ -> ] (1392 آبان 28، 21:10)سنــا نوشته است: [ -> ]اینم آواتاری که مامان سها برای من انتخاب کردن
بهم میاد؟؟
راستی حالت من منم مثل شما شده آقا آرشام
یعنی چی درست نمیشه؟؟!
یا خدا! این آواتار شما که کیف دانشگاهش هم رو کولشه! یعنی دفاع کرده تموم شده رفته داره میره مدرکش رو آزاد کنه!
جا داره حالا که برادر سردار عزیز یه شعر زیبا اینجا نوشتن منم یک شعر از شعردونی خودم نثار این آواتار شما کنم:
چو دیدی جوانی به گردن درختی انداخته است دست / بدان تزش را دفاع کرده و نمرهاش هست نوزده و شصت!
خواهش میکنم! اصلا قابل شما رو نداشت! متشکرم! شرمندهام نکنید!
شما همون ورزش کنید بهتره ها
آواتار خودتون که نشون میده دارید میرید به جنگ دفاع
آقا حالا که اومدید تالار ورزشی رو راه بندازید دیگه
نمیبینید همه اضافه وزن پیدا کردن
من که هنوز ورزش میکنم
و میبینم که چقدر پست زدین بچه ها
فقط من پست های می توانم رو ندیدم چرا؟؟
نقل قول هاش بود فقط!!
دارلینگ چقد کلاس میذاری!
یکی از فانتزیام این بود که چند روز بزارم برم
بعد انقدر بهم پ پ بدن که بیام اینجا بگم
به زودی به پ پ ها جواب داده خواهد شد!
هعی
ضمن ابراز خرسندی از دمیدن روحی تازه در انجمن شبانه روزی یه سوال برام پیش اومده
خانوم ایکس وای زد گرل کی هستن که هنو نیومده جای می توانم خانوم رو غصب کردن؟
آقای فراسی عزیز
اره یه پست منم ناپدید شده،شک نکن زیر سره علیرضاست
جدیدا شنیدم پستامونو میبره بازار سیاه به قیمت گزافی میفروشه
سها خانوم واقعا برام سواله اگه بخواید ذهنیت بسازید، من چی میشم...احتمالا هل بووی
سلام
خوبید؟
ببخشید
من سه تا سوال ریاضی داشتم اونم ریاضی عمومی ها
آسونه ها!
ولی من یادم رفته؟
کسی هست کمکم کنه حلش کنم؟
حیثیتیه
متشکرم
درود!
پَ کوجاست عمو مجطبی؟
سلام خانوم سوالاتتونو بگین ماشاا... تو کانون وفور مهندس و دکتر و فاضل و عالم داریم....
سلام
متشکرم
سوال اول:
در یک دانشگاه 70 درصد دانشجویان درس فیزیک، 75 درصد درس آمار، 80 درصد درس مبانی کامپیوتر و 85 درصد درس زبان را گذرانده اند.حداقل چند درصد از دانشجویان هر چهار درس را گذرانیده اند؟
سوال 2:
فرض کنید تعداد مسافران اتوبوس اول 3.5 برابر مسافران اتوبوس دوم باشد. در یک ایستگاه نصف مسافرهای اتوبوس دوم سوار اتوبوس اول می شوند. اگر حداکثر ظرفیت هر یک از اتوبوس ها 40 نفر باشد، چه نسبتی از تمام مسافران دو اتوبوس در اتوبوس دوم هستند؟
سوال 3:
دوازده باتری داریم که سه عدد از آنها خراب است.اگر 3 باتری از بین 12 باتری انتخاب کنیم احتمال اینکه هر سه خراب باشند چقدر است؟
نقل قول: سوال 2:
فرض کنید تعداد مسافران اتوبوس اول 3.5 برابر مسافران اتوبوس دوم باشد. در یک ایستگاه نصف مسافرهای اتوبوس دوم سوار اتوبوس اول می شوند. اگر حداکثر ظرفیت هر یک از اتوبوس ها 40 نفر باشد، چه نسبتی از تمام مسافران دو اتوبوس در اتوبوس دوم هستند؟
اگه اوتوبوس اول 35 نفر توش باشن و اتوبوس دوم 10 نفر
نصف اتوبوس دوم برن تو اتوبوس اول اتوبوس اول 40 نفر میمونه و اتوبوس دوم 5 نفر
جمع دو ماشین میشه 45 نفر
4/45 ام = 1/9
یک نهم کل دوتا اتوبوس تو اتوبوس دومن
آقا من اعتراض دارم
چرا واسه هر کی پیام میزارم غیب میشه
تا خالا سه نفر غیب شدند
سلام آقا علیرضا
ممنونم درسته!
ولی اینجوری قبول نیست ها
خوب حداقل بگو چطوری به سی پنج و ده رسیدی