شب به خیر سنا خانوم
(1391 مهر 28، 2:29)یک مشت خاک نوشته است: [ -> ]خوب تا یادم نره اصلیتمو..........!
همه ما یه مشت خاکیم...!
این اسمتون منو بدجور یاد مسافر خانم میندازه
چطور مگه؟
آقا شاهین
ولی آقا الکس از طرفی هم غم انگیزه که خیلیا به این بیماری مبتلان
(1391 مهر 28، 2:36)یک مشت خاک نوشته است: [ -> ]چطور مگه؟
آقا شاهین
خودتون برید تو پرو فایلش میفهمید
یه شعری اونجا دارند که به اسم شما بی تناسب نیست
با آقا شاهین بودم منظورم این بود که واسه چی یاد ایشون میندازه !!!؟؟؟
بله حالا اگه اسمم خیلی سخته میخوایین عوضش کنم؟؟؟
نمیدونم شاید باید مراحل اداریش طی بشه...!
آره همین خوبه
راستی آقا شاهین دقیقا اسم کاربری این مسافر خانم که گفتید چیه؟
نقل قول: ای وای ، سنا خانوم بودین حالا ! کجا با این عجله ؟ صبحانه مهمون پدر بزرگ هستیم ! با نون سنگک ! خاله خانوم هم قراره بیان تازه !
بابابزرگ اگه بفهمه من تا الان بیدارم،با اون عصاش میوفته دنبالم
خوب اگه مامان بزرگ داشتیم الان قصه میگفت برام خوابم می برد
منم هی داغ بابابزرگو تازه میکنم
نقل قول: بله حالا اگه اسمم خیلی سخته میخوایین عوضش کنم؟؟؟
یه مشت خاک جون و ببریم جشن پتووووووووووووو
من هی می خوام برم ، این شیطونه نمیذاره
ایندفه دیگه جدی جدی شب بخیر:-h
پروفایل مسافر خانم رو میگم
آها شناختم این مسافر جان رو
الانم پروفایلشونو خوندم راست میگید
متی که نوشتن خیلی جالب و قشنگه
و البته خیلی شبیه اسم من
آخه غم انگیزه این همه بیماری!!!
ای کاش هیچ وقت کسی به این بلا مبتلا نشه!!!