(1394 خرداد 3، 10:23)می توانم نوشته است: [ -> ]یه نکته جالب بگم
بعضی مادرا می رن خواستگاری واسه پسره دیگه حتی ریشش هم سفید شده ! چهل سالشه! شکم در آورده ! حال خودشم نداره حتی !
مادر عزیز مگه پسرت چند سال دیگه عمرمی کنه ؟ زن برا چیشه ؟این چند صباحم بذار ور دل خودت باشه دیگه گلم
تازه دنبال دختر خوشگل و چشم رنگی و خوش تیپ و تحصیل کرده و ... می گردن! اولم خودشون برن باهش بیرون ببیننش بعد برن خونه ش و پسره رو ببرن
خب مادر من دختری با این شرایط مرض نداره که زن پسره شما شه!!!
والا ما نَوَفهمیم این دخترا از جون ما پسرا چی وَخان ؟ موقعی که دانشجوییم میریم خاستگاری میگن بچه است ، دانشگاه که تموم میشه میریم خاستگاری میگن سربازی نرفتی ، سربازی هم که میریم تموم میشه میگن ای بابا کار نداری ، سر کار هم که میریم میگن پس انداز مس انداز چی داری ، خونه مونه داری ، ماشین اینا چی ؟ چند سال که کاری میکنیم خونه ماشین اینا هم میگیریم اینجوری میگن که زن میخای چیکار کنی ، موهات سفید شده ! آقا تکلیف مارو روشن کنین ، ما کی باید بریم خاستگاری حرف و حدیثی توش نباشه؟
سلام
من دوباره اومدم. ولی زودی باید برم.
اومدم یه اتفاق جالب که همین چند دقه پیش افتاد و کلی خندیدم رو براتون بگم و برم.
خب اماده اید؟
بسم الله
با هم اتاقی ها تو اتاق سه نفری نشسته بودیم و هرکدوم پشت میز خودش مشغول خوندن درسا بودیم که یهو در اتاق باز شد و یکی از بچه های سال پایینی(یک سال پایین تر) که از رفقا هم بود طالبی به دست اومد تو . بعد سلام و علیک و همین جوری که طالبی دستش بود برگشت گفت که بچه ها پدر و مادر شما سوغاتی چی آوردن بدین من ببرم (درجریان هستید که دیروزجشن فارغ التحصیلی ما بود و خیلی از بچه ها خانوادشونم اومده بودن) طالبیم که دستش بود نگو از اتاق بغلی غنمیت گرفته بود که ببره اتاقشون با هم اتاقیاش بخورن . اول که اینو گفت سعی کردیم حرفش رو نادیده بگیریم و به کارمون برسیم ولی اصرار که کرد گفتیم طالبی رو بیار همین جا دورهمی بخوریم و صداشم در نیار .اینو که شنید بنده خدا اولش جا خورد.همچنین طالبی رو محکم گرفت تو دستش اما ما دست بردار نبودیم و گفتیم که همینجا باید بخوریمش. خلاصه که اول کلی مقاومت کرد که نه نمیشه میخوام ببرم اتاق با بچه ها بخوریم از این حرفا ولی ما کوتاه نیومدیم . این بنده خدام که دید نه قضیه جدیه ول کن نیستیم طالبیش رو محکم گرفت تو بغل که از اتاق فرار کنه ولی غافل از اینکه تو همین حین یکی از بچه ها در رو از پشت بسته بود. هیچی دیگه این بنده خدا موند و ی طالب تو دستش و یه در قفل شده و سه نفری که دلشون هوس طالبی کرده .بنده خدا خیلی تلاش کرد که طالبیش رو از دست نده ولی خب بخت باهاش یار نبود و طالبی رو سه نفری از چنگش دراوردیم و جلو خودش بریدیم و خوردیم کلی هم خندیدم البته مام نامردی نکردیم و قاچ اول رو دادیم خودش خورد اول نمیخواست بخوره بش گفتم ببین اگه میخوای کتک نخورده و سالم از اتاق بری بیرون بگیر بخور. بنده خدام که دید چاره ای جزخوردن نداره گرفت خورد.بماند که طالبیش مزه هم نداشت. ولی خب کلی خندیدم دور همی.
دوران دانشجویی هم همین چیزاش خوبه دیگه. صمیمیت ها و دور هم بودن ها...
دارم با لب تاب دوستم مینوسیم . کیبوردش افتضاحه کلی حرف داشتم بگم ولی کیبوردش جون به لبم کرد.
بخاطر همین حرفا بمونه برا بعد اگه عمری بود.
لب تاب خودم رو جمع کردم که مثلا درس بخونما
یه دوست دارم خیلی پسر خوبیه
سر کار رفته تازه حقوقشم خدا رو شکر خوبه
بعد تا الان 15 جا رفته خواستگاری بهش جواب رد دادن
خلاصه خیلی واسش ناراحت شدم اومد پیش من درد و دل کرد گفت آخرین جایی که رفته خانواده دختر گفتن قدت کوتاهه بهت دختر نمیدیم میگفت با معرفتا یه بهونه ای دیگه میاوردین مثلا دخترمون میخواد درس بخونه یا شیرینی خورده کسی هستش چرا اینجور اعتماد به نفسمو خرد میکنین...
کلا چه پسرا چه دخترا چه خانواده ها...
بحثم سر گروه خاصی نیست
حال جامعه ایرانی در مقوله خواستگاری و انتخاب همسر و ازدواج به شدت بحرانیه مدتهاست وضعیت قرمز رو رد کردیم...
فرهنگ ازدواج داغون شده...
1بیکاری،2تورم،3دزدی،4اختلاس،5فقر 6 فساد کم بود ازدواج هم به مقوله هایی پیوست که دیگه کاریش نمیشه کرد...
با اجازه از این خوانندهه زمانی:
حالا بازم بشمرم اینا گزینه های روی میز ماست...
....................................................................................................
یعنی میشه من هوشیار نشم و ازدواج کنم؟
هرگززززززززززززززززززززززززززز
داداش به امید خدا من هر چی نگاه کردم به این خاطرت چیزی از صمیمیت ندیدم صهیونیست بازی درآوردن طرف بنده خدا رو خفت کردن طالبیشو خوردن بعد میگن دانشجوییه و همین صفا ها...منم یاد یه خاطره افتادم یه بار تو خوابگاه به بچه ها گفتم گشنمونه بیاین شیر یا خط کنیم بریم یه چیزی بخریم و درست کنیم بقیه قبول نکردن گفتن سیریم.منم با کلی غر غر رفتم سیب زمینی و تخم مرغ خریدم و درست کردم وارد اتاق نشده دیدم یکی داره سفره میندازه یکی نمک میاره یکی آب خوب منم
(ادامه ش حال به هم زنیه) قشنگ یه چهار پنچ تا تف گنده انداختم تو ماهیتابه گفتم بفرمایین در خدمت باشیم. آره دیگه دوران دانشجویی هستش و این دور همی ها
مبارک باشه
انشالله بهتر بشید
امشب دست گل به آب دادم
کی عاقل می شم خدا میدونه
فقط خودش
این همه اتفاق افتاده تو زندگیم اما هنوز غاقل نشدم
ای بابا اینم که شد تقصیر دخترا
:دی
خب اقای نمیدانم که هم اومد. داداش مرحمت میکنی جواب میتوانم خانوم که من نقل و قولشم کردم بدی؟
راستی داداش تقریبا مطمئن بودم از خودمونی(البته باید بگم من از شمام اگه قابل بدونید چون کوچیکترم) بعدامیام پروفایل کلی حرف میزنیم البته اگه قابل بدونید ولی الان دیر وقته
و دیگه اینکه فارغ از قضیه طالبی و خوابگاه یسوال دارم. من زیاد شنیدم که متاهل ها هم گرفتار خ.ا هستن. واقعا دلیلش چیه؟ مگه کسی که متاهل میشه نمیتونه نیازهاش رو از راه درستش برطرف کنه؟ این مساله واقعا ذهنم رو درگیرکرده ... اگه تو جمع کسی متاهل هست خوشحال میشم جواب بده. اگرم اینجا تمایل ندارید جواب بدید تو پروفایلم بگید لطفا
شب بخیر همگی
اقای به امید خدای عزیز
پیروی پیامی که توی پ پ دادید اینجا هم عرض میکنم که سوء تفاهم نشه....
بنده متاهل نیستم:دی
برای همسر ایندم نوشتم اون پیام رو :smily man:
دیگه خل و چل شدیم دیگه...
اما غیر از شوخی داستان داره اسم اوردن از همسر ایندم که مهم هم نیست...
(1394 خرداد 3، 17:06)به امید خدا. نوشته است: [ -> ] (1394 خرداد 3، 14:53)می توانم نوشته است: [ -> ]Hseچی بید؟
چه با کلاس
خب من ترجیح میدم بذارم آقای نمیدانم اول نظرش رو راجع به نیروهای Hse بگه بعد اگه نیاز بود منم توضیح میدم. قطعا اقای نمیدانم که با مته حفاری اینا سرو کار داره میدونه Hse چی هست.
آقا برید کنار که من و "به امید خدا" قوم و خویش در اومدیم
Health, Safety & Environment بهداشت، ایمنی و محیط زیست
کلن توی هر محیط صنعتی و کارگاهی باید این سه مقوله رعایت بشه.
مهندسای HSE مسول این موارد هستند.
مثلن توی یک محیط صنعتی انجام هر کار تعمیراتی نیاز به مجوز داره که HSE اون رو صادر می کنه.
اونا باید انجام اون کار رو از هر لحاظ برآورد کنند: محل انجام کار رو بررسی کنند،
برا اون کار از چه تجهیزات ایمنی باید اسنفاده بشه،
خطرات احتمالی رو تعیین کنند و راه های مقابله با اون و ...
گاهی حتی هنگام کارهای گرم مثل جوشکاری اینا، یا جاهایی که احتمال نشت گاز وجود داره؛
نفرات ایمنی باید حضور مستمر داشته باشند.
یکی دیگه از کارهای دوستان،
انجام مانورهای ایمنی و مقابله با آتش هست.
ما دریا یه مانور Abandon Drill هم داریم، یعنی مانور ترک
یعنی محل کارمون دیگه ایمن نیست و باید سوار قایق های نجات بشیم و بپریم تو آب و بزنیم به چاک.
خدا اوون روز رو نیاره ان شاء الله
همین پراکنده ها رو من می دونستم،
خود "به امید خدا" می تونه بیشتر و مبسوط توضیح بده.
اقا مام رشته مون با کلاسه
Ce
خیلی خفنه
:دی
البته اون e ی رشته ی به امید خدا برا خودش نه برای engineering ش
با این حساب
شما
c
هستید
ما هم
e
چه بی کلاس!
آقا من میخوام برم رشته هایی که چیزای گنده داره
نه، آخه
اون جوری هم میشم
p که!
سلام
نمیدانم چی میگی داداش؟
زیر دیپلم صحبت کن ما هم سواتمون برسه...
تنها چیزی که من فهمیدم... اینه که یه وسیله هست که شبیه کاکتوسه... و تو حفاری ها هم کاربرد داره...
فکر کن با این هوش و ذکاوتی که من دارم می خوام جای دولتی هم استخدام شم...
دو هفته پیش تو پارک داشتم با داداشم بدمینتون بازی می کردم... یکی اومد گفت بیا یه دست بازی کنیم... منم گفتم باشه...
شروع کردیم... اما این قدر بد بازی کردم جلوش... که تو همون دقایق اول پشیمون شد طرف... در اومد گفت برو شطرنجتو بازی کن... بدمینتون می خوای چی کار؟
هی می خوام ورزشکار شم... همش میزنن تو ذوقم... خب آقا فرصت بدین به جوونا پیشرفت کنن... شما هم یه روزی مث ما بودین دیگه...
اونم از ورزش شنا که همش مربی تحقیرم می کرد...
سیستم آموزشی از نوع تخریب شخصیت!
و
داداش مجاهد اون E خیلی هم لازمه... اصلا C بدون E معنی نداره... من به خاطر E بود که رشته کامپیوتر رو انتخاب کردم...
واژه ی مقدس مهندس رو بسیار دوست میدارم...
لایک
برای. آقا آرمین
حالتون چطوره بهترید؟
به نظر من ورزش یه چیز ذاتیه باید باهش کنار بیاید مثلا تو شنا باید با آب کنار بیاید و توش احساس ارامش کنین
من دارم شبیه توپ می شم
تالار ورزش هم تق و لقه نمیان گوش ادمو بگیرن ببرن بگن کجایی بد تیپ؟
سلام
زنده باشین می توانم خانم...
سردردها رفع شده صد هزار مرتبه شکر...
اندکی سنگینی سر هست و بی خوابی های شبانه...
اونم درست میشه ان شالله...
آره...
آدم باید تو آب راحت باشه...
تا وقتی حس کنی داری غرق میشی... هیچی یاد نمیگیری...
یکم اعتماد به نفس می خواد که یکی مثل من نداره...
تاپیک ورزشی رو هم باید درست کرد...
خودمون باید دست به کار شیم...
تنبلی ممنوع! (از جمله خودم)
ارادت...