1394 تير 20، 7:19
نقل قول: آدرسو حذف کردم . میترسم یکم ! :|
نه ناراحت نشدم . جدی آدرس دادم که بیایی ببینی
من خودم بودم اگه چیزی خیلی برام عجیب بود و شهر خودم بود میرفتم
ادرس رو خوندی اگه بهت نزدیکه واقعا بیا ببین . انسان های جالبی ان !
واقعا خب عجیب هم هست . سوژه در حد ماه عسله ! ولی جدی روش نمیشه بره پیشه زنش .
پسره واقعا داغون شده . شکست عشقی هم خورده بود این چند وقته :| عاشق دختر تهرانیه شده بود ، دختره کلی ازش کنده بود الان هم ولش کرده
الان تنها امیدش از کار کردن اینه چند وقت دیگه بره شهرشون زن بگیره . خیلی هم دوستاش بهش میگن برو پیش زنت ولی قبول نمیکنه .
من خودم احساس میکنم گندی زده که روش نمیشه برگرده ! نمیدومم
ولی خودش جهنم ، دختری که نامزدشه نمیدونم میخواد چیکار کنه . دیگه نمیتونه هم با کسی دیگه ازدواج کنه
اره داداش خوب شد حذفش کردی فردا داستان نشه....
اتفاقا امروز ازونجا رد میشم ولی کاریشون ندارم...به من مربوط نیست
منم میگم این یه کاری کرده که روش نمیشه...چطوریه روش میشه بره یه زن دیگه بگیره!
دخترای تهران خیلی مراقبن نمیذارن کسی اذیت کنه...بیشتر اذیت میکنن! تازه با پسرا برابر شدن!
من دوستای افغانی زیاد داشتم ولی این مدلی نبوده ازدواجشون.هرکدوم از مناطقشون رسم و رسوم خودشونو دارن. یکیشون هراتی بود یه چیزایی
میگفت از ازدواجاشون نمیتونم اینجا بنویسم! (بی ادبیه)
همیشه باهاشون خوب رفتار میکردم ولی انگار بعضیاشون رفتارایی از ما ایرانیا دیدن که ازمون متنفرن!!! قبلا یکیشونو بردیم با خودمون تمرین
چنتا شهر دور شده بودیم نمیدونم چرا همش میخواست باهاش برم جایی که تنها بشیم! منم از قصد برای اینکه بفهمم چی میخواد به بچه ها گفتم یه
تیکه رو باهم برن منو اون هم دوتایی از یه جای دیگه بهشون میرسیم...
بعد که رسیدیم یه جایی شبیه یه سوله ی خراب شده بود دیدم وایساد.... پیاده شدم دیدم یه آجر اومد سمتم! جا خالی دادم ولی کشید به شونم.
هیکل من یکم کوچیکه و بهم میخوره لوس باشم!
دیدم فحش ناجور میده میگه ایرانیه فلان شده فلانت میکنم ...
منم شاخ دراوردم این چه کاریه ...یکم وایسادم دیدم بحث جدیه میخواد انگار منو بکشه! نخواستم بزنمش چون تقریبا دوستم حساب میشد
سوار شدم در برم دیدم ول کن نیست افتاده دنبالم یه تنه ی محکم زدم بهش پرت شد تو کانال قشنگ داغون شد.....تا یه هفته نیومد مدرسه! وقتی
هم اومد شل و پل اومده بود!
ناراحتم از کار خودم ولی اگه اون آجر میخورد تو صورتم معلوم نبود الان اینجا بودم یا نه!
ازون موقع به بعد دیگه سمتشون نمیرم.....همینایی که میگی اگه برم پیششون یهو دیدی فرغون اجر رو با بالابر دادن بالا حواله کردن سمتمون!
والا!
نقل قول: با این طرز فکر گرد خم بودن جلوی خدا نتیجش همینه که یه مشت روشن فکر بی همه چیز ما رو به ........تشبیه میکنن
نریمان اینا مارو به چی تشبیه میکنن؟