مرسی اقا علی رضا یکم خیالمون راحت شد
ان شالله عمل ها خوب پیش میره و مادر زود سلامتیشونو بدست میارن
ــــــــــــــــــ
اقا رامین خوش بحالتون
من از دو طرف نه مامان بزرگی در قید حیات دارم نه پدر بزرگ
عیدا که میشه اینقد دلم میگیره
همه میرن خونه ی مامان بزرگاشون
فامیل هم که کلا کم جمعیتیم
بچه های فامیلم دو سه تاشون مزدوج شدن.
عاخه فامیل عادم اینقد کم جمعیت میشه؟
سلام
عیـــــــــــــــــــــــــــدتون مباااااااااااااااارک
آقا علیرضا ان شاء الله به حق این روز عزیز خدا مادرتون رو شفا بده و همه چیز ختم بخیر بشه
سلام
عيد تون مبارك
آقا عليرضا ان شالله. بزودي زود مادر گراميتون بهتر بشند بحق اين ايام عزيز
هيچي بهتر از سلامتي نيست
علیرضا ان شاءالله عمل خوب و راحتی باشه و زودتر حال مادرت خوب شه .
چه سکوتیه تو کانون
هیشکی نیست ... گوگل حداقل تو چیزی بگو
حوصله ندارم فردا برم سر کلاس . کلا یه کلاس دارم از ساعت 10 تا 12 کامل گند زده به یه روزم
دلمان هوای کانونی شلوغ دارد ... خیلی شلوغ . با یه دل سبر اسپم ... در حدی که مقامات بالا بیان سایلنتمون کنن
دلم هوای علیرضا رو داره ...
دلم هوای گذشته ها داره ... خیلی قبل تر از این .
دلم هوای سفر داره . یه سفر ساده . خیلی خیلی ساده . مثل بچگیم . یه خاور داشتیم که بابام و دو تا از عموهام باهاش کار میکردن . هر چند وقت یبار همگی جمع میشدیم پشت خاور میرفتیم کوهی جایی . خیلی خوب بود . الان هم خیلی کمتره ولی هست اما اصلا خوشم نمیاد . با چند تا ماشین راه بیوفتیم بریم کوه و بیابون . زندگی ساده خیلی خوب بود . کاش بازم همون ماشین بود چادرش رو مینداختیم ؛ تا خرخره پر میشیدم پشت ماشین و میرفتیم بیرون
کلا یجوریم
حالم ته نشین شده
سلام
منم همینطور...
الان گوگل هم نیس!!
7 کاربر فعال در 3 دقیقهی گذشته (1 عضو، 0 نفر از آنها پنهان، و 6 مهمان).
سـُـها ^‿^
یا من غیر عادی ام.. یا بقیه!
امروز یکی از دوستام ازم پرسید کانون بازده هم داره؟
قاطی کردم..
یاد تمام طرح های نیمه کاره اش افتادم..
یاد تمام اعتراض ها و پیشنهاد ها افتادم ک رها شد..
یاد خیلی چیزا افتادم....
نمیدونم....
خدا بزرگه..
(اینو ب تعصی از امیرالمومنین میگم..وقتی غم داری بگو الله اکبر و وقتی شادی هم بگو الله اکبر)*
در پناه خدا..
یاعلی.
____________
* نقل مضمون حدیث بود.
جدی جدی گوگل نیست
گووووووووووووووووووگل
نرووووووووووو
مارو تنها نذار
از وقتی اومدیم کانون و چشم باز کردیم تورو دیدیم
الان چطور میتونیم دوریتو تحمل کنیم ؟
با من این کارو نکن
با منی که تا دو سه روز اول تا حمید توجیهم نکرده بود فکر میکردم تو هم مثل بقیه عضو کانونی
چطور دلت میاد اینطور تنهام بذاری و بری ؟
نرووووووووووووووووووو
سلام
یعنی منم برم همینطوری گریه میکنین شما؟!؟
خوش ب حال گوگل...:d
یاعلی.
سلام دوستان
کسی اینجا کنکور تجربی داده یا قراره بده ؟
سلام
صبح زیبای پاییزیتون بخیر باشه
ممنونم از ترلان خانوم سنا خانوم ساحل خانوم داداش رامین و مابقی دوستان بابت دعای خیرشون
امروز صبح بردیم ازمایش گرفتن ی دکتر امروز ببریم و یکی فردا تا مشخص بشه نتیجه نهایی
راستش دیروز خیلی پر بودم لبریز شده بودم خواستم خودمو بیام خالی کنم زنگ زدن مجبور شدیم بریم گویا قسمت به این نیست
پس ما هم چیزی نمیگیم
دیشب دوباره لبریز بودنه امپر چسبونده بود بالا
اما خب چیزی که بهم دلداری داد این بود
معنی جل رو نمیدونم چیه اما کلیاتش اروممون کرد
و همچنین این:
نقل قول: دلم هوای علیرضا رو داره ...
مستجاب الدعوه ای ها
سها خانوم خدا بزرگه
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
این جمله هم از خودم بود
روزتون بخیر باشه
نقل قول: کسی اینجا کنکور تجربی داده یا قراره بده ؟
سلاام دادااشش
هسستتت درر بستتت..
البته ما سه نفريم كه يكيمون حسابي داره واسه پزشكي تهران ميخونه كه نيست و جاشون خاليه،يكيمونم سرش شلوغه،گه گداري هست؛منم كه در خدمت شما،روزي رب ساعت بيست مين
بله داداش درخشنده هم شركت كرده و هم ميخواد مجدد شركت كنه
نقل قول: یعنی منم برم همینطوری گریه میکنین شما؟!؟
!
شك داريد شما؟!؟
اقا یه جور بد جور عصبانی و ناراحتم
ینی من هر روز خدا یه جور بساط دارم با این اقایون راننده تاکسی
مخصوصا تو مسیر دانشگاه
انصراف میدم عصن.
نه نه اصرار نکنید
امروز تاکسی سوار شدم. یه پسر بچه..البته نوجوان بگم بهتره سوار تاکسی بود بیچاره بجای اینکه مثلا بگه فلکه ی دوم فلان جا پیاده میشه ، فقط اسم مسیرو گفته و درست هم گفته بود. راننده باید ازش میپرسید که کجای اون خیابون میره.نپرسیده بود و مسیرو رد کرده بود
حالا راننده داد بیداد راه انداخته بود که چرا نگفتی حالا من باید با ماشین خالی برگردم و... اصلا یه وضعی. داد میزد واقعا تو ماشین.من داشتم از ترس میمردم.اینقد که بهش گفتم ایرادی نداره پیاده ش کنید دوباره ماشین میگیره. از اونجام که کوچیک بود با خودم گفتم کرایه شم میدم فقط از ماشین پیاده شه.خیلی گناه داشت اخه.بیچاره هیچیم نمیگفت هر چیم اون بد حرف میزد..راننده گفت نه میرسونمش.هیچی دیگه وقتی پیاده شدم صدقه انداختم بلایی سر پسره نیاره تا برسوندش. :(
اصلا مردم عصبین.. میگفت نه میرسونمش ولی تا دو ساعت نمیتونم کار کنم دیگه اصلا حرفای چرت و پرت
حالا این یه موردش بود.
یا مثلا از من کرایه زیاد میگیره میگم اقا کرایه اینقده ها میگه من فقط به خاطر شما این مسیرو اومدم
خب به من چه میخواستی نیای
مگه دربست گرفتم عایا
یا بازم کرایه زیاد میگیره میگم اقا انقده کرایه.میگه بنزین شده لیتری انقد
میگم خب مگه باید من پول بزنین شما رو بدم؟؟عاخه 5 مین راه پول سه لیترو داری از من میگیری
اینا گوشه ی خعلی ریزی از ماجراهای من بود
ان شالله براتون پیش نیاد واقعا
منم چند روز پیش دربست گرفته بودم...آخرش که رسیدم ، دو برابر پول همون مسیر که آژانس میگیره رو بهش دادم
وقتی پیاده شدم منتظر بودم بقیه پولمو بده
دیدم گاز داد رفت.
با خودم گفتم با اون چندرغاز پول نه من گدا میشم، نه تو پولدار میشی
ولی خب
همون ماشین داغونی که زیر پاته ، نشون دهنده ی شخصیت داغون و ذهن نابودت هم هست!
حقته با این طرز فکر به جایی نرسی...
چرا هميشه آخرين پست يه صفحه مورد اجحاف(اجهاف،اژهاف،اژحاف..ازينا) قرار ميگيره؟!؟!..
سلام
صبح شما بخیر باشه
دماغا هم امیدوارم چاق باشه
ترلان خانوم منم ی ایستگاه تاکسی هست یعنی نشده ی بار من ازونجا رد نشم بین راننده ها دعوا نشه
پریروز و دیروز واقعا روزای خیلی سختی بودن از همه نظر له له شدما
اما خب امروز روز دیگه ای هست
خوبی شبانه روزی بودن زندگی اینه که روز دیگه میتونه روز بهتری باشه
مادرمون رو از امروز میبریم بستری کنیم بنده خدا خودش خبر نداره نمیدونم چجوری بهش بگم
دعایمان بفرمایین
راستی نبود خانوم میتوانم خیلی تو چشم هست کجا رفتن؟
قبلا کسی میرفت کمپین راه مینداختن
خانوم میتوانم اگه این پست رو میبینین لطفا برگردین جاتون خالی میباشد
من فکر میکردم میتوانم سرش شلوغه که نیست...
انشالله که برگرده خودش..
منم دیروز دااااااااعون شدم ها داغون...
ولی به قول آقا علیرضا امروز روز دیگه ای هست ......
امروز به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد ..