سیزده را همه عالم بدر این روز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
سیزدتون بدر.
فکر کنم همه رفتین ۱۳ به در خسته شدین که الان اینجا نیستید
این چند روز تعطیلیه عید این ساعت کلی آدم اینجا بود
خیلی خوب بود
کلی حدیث درباره توبه خوندم ولی هیچکدوم به خوبی این حدیث از پیامبر نبود...
حضرت محمد (ص) : توبه کننده با بی گناه یکسان است.
واقعا عجب خدایی داریم دوستان... اینو ببینید :
هرکه از گناهی که کرده باشد ناراحت باشد خدا او را بیامرزد گرچه استغفار نکند.
یعنی همین که ما ناراحت باشیم خدا بخشیدتمون.. همین خدا میتونست بگه تا جونت در نیومده نمیبخشمت ولی ملاحظه کردین که چی گفته
حالا باز ما میایم نا امید میشیم
سلام ، حرف شما درست.. ولی اگه ناراحتی ما واقعی باشه اتوماتیک وار به سمت جبران میریم
(1399 فروردين 14، 2:45)رهگذر1 نوشته است: [ -> ]درسته رضا جان منم منظورم همین بود
ممنون که نظرتو گفتی ، موفق باشی برادر
ممنونیم برای این حدیث ها و نکات قشنگ
بازم برامون بگید
راه پاکی سخته
آدم وسطش هی میره اینور و اونور
این احادیث و این نکات بمن که خیلی خیلی کمک میکنه
دوستان یه پیشنهاد دارم
این بحث ترید و ... رو می تونید ببرید توی تاپیک
گفت و شنود شغلی .
این جوری یه جایی باقی می مونه که آیندگان هم می تونن ازش استفاده کنن.
صحبتای سوشیانس خیلی خوبن.
من واقعا چون همیشه از بیرون گود نگاه می کردم این صحبت ها برام تازگی داره.
اگر بخواید مدیران می تونن پستا رو انتقال بدن.
اگر پستا رفت اونور منم نظرم رو می گم.
آفت زندگی و روزای خوب من نا امیدیه... اگه تونستم ۱۱۴ روز خوب به دست بیارم به توفیق خدا و این بود که امید داشتم..
چند روزیه افکار به سمتم حمله کردن که تو نمیتونی.. تو اینجوری اونجوری و کلا مغزمو تصرف کردن
مث خوره افتادن به مغزم ول نمیکنن..
مغزم مدام تشریفشو میبره سمت چیزای منفی و میگرده یه چیزی پیدا کنه که نا امیدم کنه.. میدونم این خود خود شیطونه
و الا روزای خوب و بودن با خدا ته ته امیده
امیدوارم مشکل خاصی پیش نیاد..
رفتم توی نت و این متن به چشمم خورد که یکم امیدوارم کرد... :
چگونه ضایع و تباه میشود کسی که خداوند عهده دار اوست؟
و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در پی اوست؟!
پس ما توجه خدارو جلب کنیم و رضایتشو به دست بیاریم دیگه نباید غمی داشته باشیم.. اینو اول به خودم میگم بعد به بقیه..
(1399 فروردين 14، 23:47)رضا خان نوشته است: [ -> ]آفت زندگی و روزای خوب من نا امیدیه... اگه تونستم ۱۱۴ روز خوب به دست بیارم به توفیق خدا و این بود که امید داشتم..
چند روزیه افکار به سمتم حمله کردن که تو نمیتونی.. تو اینجوری اونجوری و کلا مغزمو تصرف کردن
مث خوره افتادن به مغزم ول نمیکنن..
مغزم مدام تشریفشو میبره سمت چیزای منفی و میگرده یه چیزی پیدا کنه که نا امیدم کنه.. میدونم این خود خود شیطونه
و الا روزای خوب و بودن با خدا ته ته امیده
امیدوارم مشکل خاصی پیش نیاد..
رفتم توی نت و این متن به چشمم خورد که یکم امیدوارم کرد... :
چگونه ضایع و تباه میشود کسی که خداوند عهده دار اوست؟
و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در پی اوست؟!
پس ما توجه خدارو جلب کنیم و رضایتشو به دست بیاریم دیگه نباید غمی داشته باشیم.. اینو اول به خودم میگم بعد به بقیه..
رضا جان
این خیلی خوبه که خودتو میشناسی اولین قدم اینه بدونی کجای کاری واسه چی میخوای ترک چه ویژگی هایی داری که خوب خداراشکر به نقاط ضعف خودت اگاهی اما این کافی نیس میدونی توی این مسیر ترک باید خیلی از چیز هامون اصلاح بشه تا ما بتونیم به نهایت پاکی برسیم من خیلیا را دیدم که بعد حتی یکسال پاکی زمین خوردن شاید یکی از دلایل شون این بوده فقط با چیزایی که داشتن رفتن جلو سعی نکردن خودشونا تقویت کنن و ضعف هاشون رو بر طرف کنن
مطمئنم بهترین راه برای شکست هر نقطه ضعفی اینه باهاش رو ب رو بشی اره ممکنه فکرای نامید کننده هم سعی کنن بهت غلبه کنن ولی یه چیزو فراموش نکن باید یه انگیزه واسه خودت پیدا کنی حتما توی زندگیت یه چیزی هست که برات ارزش زیادی داره که میتونی با کنار گذاشتن این عادت بهش برسی
سعی کن هر موقع دیدی افکار ناامید کننده میان سمتت بهشون بفهمونی اونا توی ذهنت جایی ندارن و محکم تر از قبل به هدفت فکر کن و سعی کن قوی تر ادامه بده
یه دونه از این سوسک پلاستیکی ها رو داشتم. اینو با خودم این ور اون ور میبردم یه روز رفته بودم خونه دختر عمم دیدم کف آشپزخونشون سرامیکه یه چاه کوچیک هم داره منم این سوسکه رو گذاشتم بغل چاهه
دختر عمم اومد و اینو دید چنان جیغ زد که برق از کلم پرید یه هو شوهرش اومد گفت چی شد اینم قضیه رو براش تعریف کرد.....
خلاصه کلی التماسش کردم که صندلی ها رو نکنه تو حلقم
منم موافقم
من یه نظر دیگه هم دارم اینکه
ترک اعتیاد به مواد مخدر آسان تر از خ.ا
حداقلش اینه آدم های اطرافت میدونن امکان داره کمکت کنن برای ترک