سلام سلام به همه
خوش به حال کربلایی عاشق و کربلایی ها ..
سلام خانم می توانم .. در تهران هم فقط باغ کتاب رو میشناسم که چنین شرایطی رو به طور مناسب فراهم کنه .. این چیزی که میفرمایین، نیازش رو منم حس کردم ..
راستی .. ما سفر نرفتیم فعلا .. کلا اونطور که ذهنم یاری میکنه، از عید فطر به این طرف یادم نمیاد سفری رفته باشم ..
نقل قول: در رابطه با صحبت آتریسا و جوابی که خانم سها دادند
واقعیت همونی بود که ایشون گفتند
حالا وقتی همه ی هم دوره ای ها و هم گروهی های تو که یه شناخت نسبی از هم دیگه پیدا کردید یکی یکی قرارو بر این میذارن که برند یا فعالیت و حضورشون رو کمرنگ کنند برای تو هم انگیزه ای نمی مونه
میشی مثل یه غریبه توی جمع
سلام خانم کویین .. امیدوارم امروز حال و هوای بهتری داشته باشین
بله .. درسته .. و البته در عین حال، کاملا هم درست نیست
..
بنده هم تا حدی درک میکنم صحبتتون رو .. راه حلم به شخصه، براش اینه که اولا، خودم رو قاطی کنم تا جایی که بلدم .. برای همین، مثلا الان احساس شناخت نسبی و قرابتم با بچه های جدیدتر، بیشتر از بچه های قدیمی عزیز و محترمیه که ممکنه هر سال یه بار بیان و سری بزنن و بعد زیاد نمونن .. خب، چه حس مشترکی میتونم باهاشون داشته باشم ..
اتفاقا یه چیزی که از کانون برام جالبه، اینه که آدماش عوض میشن، ولی سنتاش تا حد خوبی پابرجاست یا تکامل پیدا میکنه ..
یه راه حل ذهنیم چه اینجا چه تو دانشگاه و .. اینه که یه جایی در درونم بذارم برای اینکه بپذیرم تو این عالم، غریب و تنهام .. کسی قول نداده به دادم برسه .. جز خدام .. جز امامم .. پس اگرم وقتی تنها شدم، کارم رو بکنم ..
ببخشید طولانی شد ..
رامین جان ممنون از اشتراک یافته هات با ما ..
نکات جالبی بود ..
اون فیلم هم جالب بود ..
من هفت سالیه که یه مشکل خوابی دارم که همون هم روند مبارزه ام با اون عادت زشت رو با اختلال مواجه کرده .. این روزا جدیتم رو برای مبارزه باهاش بیشتر کردم ..
با خودم گفتم شاید همچین آزار و اذیتهایی هم درصدی از کارهای جن ها باشه ..
میخوام بگم یعنی اینجوری نباشه شاید که صفر و صدی باشه .. یا عادی یا جن زده مطلق ..
شاید یه جایی یه وقتی یه روزنه ای برای نفوذ جن در یه مساله خاصی باز کردم .. (که واقعا درباره این مساله خوابم هم، خودم در شروعش مقصر بودم ..)
حالا باید تلاش کنم ببندمش ..
اخیرا یه بار که با حال ناراحت و شکسته دل از خواب بلند شدم (وقتی اون اتفاق افتاده بود) .. فقط میگفتم لعنت به دل سیاه شیطون .. عجب مردم آزاره ..
یعنی میگم همونطور که رامین اشاره کرد میشه کلی تر نگاهش کرد ..
هر وسوسه پنهانی .. هر کار خطا و گناه ناشی از توهمی، ای بسا داره از ناحیه ابلیس و بچه هاش آب میخوره .. اونام جنن دیگه ..
راستی رامین جان .. کتاب آن سوی مرگ هم باید برات جالب باشه .. تجربه نزدیک به مرگ سه نفره .. نفر دوم در کتاب، بعد از برگشتنش، دچار ارتباط با جن میشه و ..