واقعا از اينكه دوستان مهربونى مثل شما در كنارم دارم اصلا احساس تنهايى نميكنم
اميدوارم هر چى از خدا ميخوايد بهتون بده و هميشه توى زندگيتون شاد باشيد
اين آرزوى قلبيه منه
سلام من بی کار هستم و علاقه زیادی به کامپیوتر و اینترنت دارم و شغل می خوام . از اینترنت چه کسب درآمدی وجود داره .
از بچه ها کسی رمان بدردبخور خونده معرفی کنه...؟؟؟
(1394 شهريور 5، 21:23)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]از بچه ها کسی رمان بدردبخور خونده معرفی کنه...؟؟؟
کتاب های
رضا امیر خانی رو پیشنهاد میکنم
کلا همه کتاب های امیرخانی می ارزه به خوندن
ولی
قیدار اخرین رمانش بسیار زیباس-البته از نظر من. هرکسی یه نظری داره-
جز رضا امیر خانی کتاب های
سید مهدی شجاعی هم قشنگن
فرقی نداره کدوم کتابش رو بخونی. هر کدومش باشه قشنگیه خودش رو داره
و جز اینا رمان
نامیرا هم خوبه
کتاب
من زنده ام نوشته معصومه اباد هم رمان نیست ولی یه خاطره فوق العادس ک حتما باید خونده بشه. مربوط به اسارت چهار بانوی ایرانی در زمان جنگه که خانوم اباد نوشته . و خود ایشون جز همین چهار نفر بوده.
(1394 شهريور 5، 21:23)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]از بچه ها کسی رمان بدردبخور خونده معرفی کنه...؟؟؟
من هم مثل آقای طاهر آقای امیرخانی رو پیشنهاد میدم..
قیدار نوشتارش برای زمان قدیم داش مشتی و لوطی منشی هستش..
ارمیا رو هم پیشنهاد میدم که داستان یه پسر جوونی هستش برای طمان جنگ و رحلت امام...اینم دوستش داشتم من!
من خودم اکثر کتابای آقای امیرخانی رو دارم ولی فعلا
منِ او و
قیدار و
ارمیا رو خوندم!
هنوز
بیوتن و
ناصر ارمنی و
ازبه رو نخوندم...
یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی رو هم پیشنهاد میکنم
من زنده ام معصومه آباد هم جالبه
اینکه یه خاطرات یه بانوی اسیر جنگ تحمیلی رو میخونی جالبه بعضی جاهاش...
وقتی داشتم رمان من او امیرخانی را .میخوندم خیلی دلم می خواست که همسر آینده ام هم اون را خونده باشه!
آخه به جز هری پاتر و سنگ جادو اولین رمانی بود که خوندم!
یه رمان تازگیا خوندم خیلی قشنگ بود
روی ماه خدا را ببوس از مصطفی مستور
۴۰ صفحه ی آخرش واقعا مطلب را رسوند
خیلی قشنگه پیشنهاد می کنم بخونید!
منم ربکا رو گرفتم
یعنی یک صفحه شم نخوندم تا الان
فقط جلدشو نگاه کردم
بجز بوف کور هدایت کلا فکر نکنم رمانی خونده باشم.
من م یه روزایی کتاب می خوندم،
یادش به خیر.
رمان هایی که دوست داشتم:
"جنایت و مکافات" نوشته ی داستایوسکی
"پیرمرد و دریا" نوشته ی همینگوی، ترجمه ی دریا بندری
"وداع با اسلحه" نوشته ی همینگوی، ترجمه ی دریا بندری
"گور به گور" نوشته ی ویلیام فاکنر، ترجمه ی دریا بندری [عنوان انگلیسی کتاب As I Lay Dying]
سفرنامه ی حج "خسی در میقات" نوشته ی جلال آل احمد هم خیلی زیباست.
"خشم و هیاهو" نوشته ی ویلیام فاکنر
این یکی، رمان سختی هست؛ با یک بار خوندن معمولن همه چیز دستگیر آدم نمی شه.
توی این رمان، راوی داستان چند نفرند.
سیر زمان، خطی و رو به جلو نیست. زمان، سیال هست و عقب-جلو می شه.
باید یه بار دیگه بخونم ش.
بخونیدش و خودتون رو به چالش بکشید.
رمان هایی که بدم اومد:
یکی ش همین "بوف کور" نوشته ی هدایت هست.
تا چند روز، فضای تاریکی توی ذهن م بود و ول م نمی کرد.
می گفتم کاش غذا بود؛ یه انگشت می کردم به گلوم و بالاش می آوردم و خلاصـــــ .
یکی هم "سمفونی مردگان" نوشته ی معروفی
هم موضوع داستان کلیشه ای بود: نخبه کشی در جامعه ی ایرانی
و هم نحوه ی ارایه ی اون که می خاد مثل "خشم و هیاهو" ی فاکنر در زمان حرکت کنه با راویان مختلف.
با حال ترین کتابی که خوندم تا حالا " مزرعه حیوانات" هستش.
خیلی باهاش حال کردم. واقعآ این کتاب رو دوست دارم. تصویر واضح و درستی از شکل گیری هر انقلابی رو نشون میده. حقایق رو خیلی جالب و ساده میگه. هرکی نخونده واقعآ باید بخونه.
صفحاتشم زیاد نیست یک هفته ای میشه خوندش.
نمیدانم نوشته است:یکی ش همین "بوف کور" نوشته ی هدایت هست.
تا چند روز، فضای تاریکی توی ذهن م بود و ول م نمی کرد.
می گفتم کاش غذا بود؛ یه انگشت می کردم به گلوم و بالاش می آوردم و خلاصـــــ .
خدا بگم این بوف کور رو از رو زمین برش داره
من نخوندم این کتاب رو ولی از پیامدهای بعد خوندش از زبان دیگران عبرت گرفتم...انگار کن که خونده باشم
خیلی بد و مسخره اس کتابش
امروز یه گناه خیلی بدی مرتکب شدم ، البته از آخرین بار ده روزی گذشته
ولی خیلی وضعیتم خرابه
این پاکیِ ظاهری رو اصلا دوست ندارم و دل چرکینم ازش ، چون هیچ ارزشی نداره
فقط نتیجه ی این روزا به خ.ا منجر نشده والا هیچ ارزش دیگه ای نداره
به نظرتون چه کار کنم ؟