نقل قول: حدس شما چیه؟
یکی از همسایه ها در دفاع از حقوق خانم ها برخواست و از اونها دفاع کرد؟
درست مثل من؟
شما هم ازش تشکر کردین
و یا مثلا به من اعتبار می دین؟
(1399 آبان 17، 14:23)شادن نوشته است: [ -> ]یه مستاجر جدید اومده توی واحد طبقه بالای ما .. خیلی شلوغ و پرسروصدا بودن
وقت و بی وقت صدای بلندددد تی وی بهمراه جیغ و داد ..تمومم نمیشد
شب و نصف شبم نداشتن مثلا ۳ صبح بیدار میشدی تا همچنان محفلشون گرمه .. راه میرن بلندبلند حرف میزنن ...
مجتمع ما ۴طبقه اس همسایه ها همدیگه رو حداقل به اسم میشناسن سلام علیک داریم .. اینا اما معلوم نبود خانوادهان مجردن کیان..
ی روز دوتا خانم بودن و ی اقا ی روز میدیدی ادمای عجیب غریب میان میرن
.
.
.
تااااا اینکه دیشب همسایه ها شاکی شدن از صدای بلند آهنگشون تو نیمه شب...
حدس شما چیه؟
تجربه ی چنین چیزی رو داشتیم قبلا. بدترین حالتی بود که تو عمرم تا اون موقع ندیده بودم!
نصف شب میومدن میرفتن.
تیپای عجیب و غریب! یه شب بود که پمپ اب روشن مونده بود و منم کلید همه ی واحدارو داشتم گفتم حتما اب رو باز گذاشتن!
خونه نبودن و رفتم داخل دیدم بساط مواد اون وسط پخشه .
شیر اب حموم جفتش تا اخر بازه و رفتن! میخواستن ساختمونو داغون کنن !
نمیشه بگم چکار میکردن !
اینجا خیلی معمول نیس که همسایه ها برن تذکر بدن مردم خودشون رعایت میکنن دیگه فکر کنید چی به سر همسایه ها اومده بود ک رفته بودن دم در
اما مسئله سروصدا نبود که سروصداشون قابل تحمل بود..
مسئله این بود که ...بحله ..خونه فساد بود
تا حالا از نزدیک ندیده بودم کنجکاو بودم برم ببینمشون قبل رفتن توسط اطرافیان به زور منع شدم
همسایه بغلی شون ی اقای نوازنده خیلی محترمه گاهی سنتور میزنه پنجره اتاقشم باز میذاره ما هم لذت میبریم ایشون فهمیده بودن اینا اهل برنامه ان ..مستاجره هم ی وکیل حدودا 45 ایناس
(1399 آبان 17، 16:53)رامین نوشته است: [ -> ]خداییش چجوری دلتون اومد این بچه رو همینجوری ول کنین تو جامعه؟ چرا براش آستین بالا نزدین؟
چرا هیچکس صدای مظلومیت این پسر رو نشنید؟
چرا گل ریزونی چیزی نذاشتین یه پولی جمع شه منم برم خونه بخت؟
چرا هیچکس نمیاد منو بگیره؟
کانون چرا اینقدر مشکل ازدواج داره؟!
یکی میخواد ازدواج کنه ولی نمیتونه
یکی هم نیمه گمشده اش رو پیدا نمیکنه
یکی هم میتونه ولی نمیخواد ازدواج کنه
یکی هم ازدواج میکنه ولی دیگه کانون نمیاد
به نظر وقتشه یه تاپیک راهنمایی ازدواج با عنوان "ازدواج پاکان" بزنیم و خودم مدیریتش کنم
حالا این وسط یکی مثل حضرت خودم پیدا میشه به همه راهنمایی میده همه رو هم میفرسته خونه بخت ولی خودش تو بحر سینگلی خودش داره غرق میشه
پیر خرابات منم
(1399 آبان 17، 16:54)شادن نوشته است: [ -> ]اینجا خیلی معمول نیس که همسایه ها برن تذکر بدن مردم خودشون رعایت میکنن دیگه فکر کنید چی به سر همسایه ها اومده بود ک رفته بودن دم در
اما مسئله سروصدا نبود که سروصداشون قابل تحمل بود..
مسئله این بود که ...بحله ..خونه فساد بود
تا حالا از نزدیک ندیده بودم کنجکاو بودم برم ببینمشون قبل رفتن توسط اطرافیان به زور منع شدم
همسایه بغلی شون ی اقای نوازنده خیلی محترمه گاهی سنتور میزنه پنجره اتاقشم باز میذاره ما هم لذت میبریم ایشون فهمیده بودن اینا اهل برنامه ان ..مستاجره هم ی وکیل حدودا 45 ایناس
اها همون. کلمه ی مناسب براش پیدا نکردم.
هنوزم دقیقا یادمه با چه صحنه ایی رو به رو شدم.
احساس شرمندگی و....
برام سوال پیش اومده بود چی شده که اینطوری شدن....
نقل قول: آقا من عاشق شخصیتت شدم خیلی خوبی تو
به مبارکی و میمنت خاستگارتونم پیدا شدن اقارامین..اینم از نیمه گمشده..
نفر بعدی بپره اول صف
دوستان میگم کسی از آقا روزبه خبر داره؟
در این وضع اقتصادی از کسب و کارشون چه خبر؟
کارشون به اورژانس نکشه
(1399 آبان 17، 23:26)فرید نوشته است: [ -> ]
فریییید؟
چقدر دلم برات تنگ شده بود پسر
چقدر خوب شد اومدی شبانه روزی
کسی به فرید ما دست نزنه
خانم شادن؟
میخوایید صندلی داغ رو دوباره راه بندازیم؟