امیر حسین 18 شما وقت کردی یه کم تو تالار ادبی اسپم بزن!!!
من باید بشینم امار این امیر حسین18 رو بگیرم ببینم کی آن میشه وقتی اومد برم پشت سرش اسپمای تالار ادبی رو پاک کنم
(1391 آبان 23، 23:45)بارونی.... نوشته است: [ -> ]اینجا چقد شلوغه
چه ساکت شد!!!
بابا شما چرا انقد از من میترسین؟!!
اون از مشاعره اینم از اینجا
سلام بانو بارونی...
حامی سابقم
مشتاق دیدار!کم پیدایی؟ نسیم هم که نیستی؟
سخت مشغول درسی ها!
می دونی آخه ابهت داری واسه همین هروقت میای ،کسی پست نمی زنه
یا بچه ها طفلیا هل میشن
سلام سنا جون...دله منم برات تنگه!
رفتی که رفتیاااااا...
هعــــــــــــــــی.....
دیگه خودت حامی شدی گفتی بارو کیلویی چند؟!!!
ژدن؟!!!
ابهت دارم؟
خوبه ادم اینجوری فک کنه ها!!!گفتم نکنه به قدم و این جور مسائل....هاح؟چی میگه؟!....کی بود؟:s:
(1391 آبان 23، 23:36)پسر پاک نوشته است: [ -> ] (1391 آبان 23، 21:33)mahsa20 نوشته است: [ -> ]سلام
کلا چقدر کانون عوض شده، این وسط منم نمیدونم به کی هیزم تر فروختم که ...............
سلام مهسا خانوم
زیارتتون قبووووول
دیدنی براتون کاپ آوردم.بفرماییدسوغاتی فراموش نشود
واسه من هم دعا کردین؟؟؟
انشاالله که سفر پرباری بوده باشه...
راستی کاشی خریدین؟؟؟
اگه منظورتون از هیزم تر و اینا بسته شدن پیام خصوصیتونه
بدانیدو آگاه باشید که موهبتیست عامه
هدیه ایست بس نیکو که به تک تک اعضا اهدا شده!
به جاش انجمن شبانه روزه تبدیل شده به انجمن پیام خصوصی!!!
راستی بد هم نگفتمااا این نظرمو ایمیل کنم.نه؟!!!
سلام
ممنون اقای پسر پاک
نه وقت نکردم برم دنبال کاشی خریدن
نه منظورم پ.خ نبود اون که برا همس. هیزم من اتیشش داغ تر بود به دلایلی نمیشه بگم دیگه
قضیه ما و مدیران در مورد پ.خ شده قضیه نی نی و مامان و بابا که میگن بد ،جیز
البته نظر من
چون من فکر میکنم ما همه بزرگ شدیم و...........
(مدیران عزیز قبل از اخطار دادن به بنده صبر کنند با دلایل روانشناسی تربیتی دلیل حرفم را میگم)
(1391 آبان 24، 0:13)سنا نوشته است: [ -> ]از ماه دلبـــران دیدارم آرزوست...
تو همیشه الگوی منی گلم
یک دنیا ارادت
ئوووووووچیکتیم آبجی
و
آقای امیر حسین 18 داداش من شوخی کردم!!!چرا پاک کردین پستاتون رو؟:-/
واااااا!!!!!!!!!!!!!
واااااا!!!!!!!!!
بچه ها من واقعا انقد لحنم جدی میزنه؟!!!بابا من مدلم اینجوریه
....
باشه دیگه حرف نمی زنم:11:
اصن میرم دیگه
خدافظ:11:
اخطار که ندادن میگن یه دفعه واسه حرفم بدن
اخه مگه ما بچه ایم که اینجوری میخان بهمون یاد بدن راه درست بریم ؟
مدیران عزیز که خیلی زیبا به من تبریک گفتن وارادت دارن. قربان همگی
(1391 آبان 24، 4:49)dorna_golbarg نوشته است: [ -> ]ساعت 4:45 صبح و ذهن من پر از ناامیدی و فکرهای منفی است .
مشکل اینجاست که وقتی این افکار رو دارم برای انجام «اونی که نباید اسمشو برد» وسوسه می شم .
(فعلاً اتفاقی نیفتاده)
سلام درنا خانوم خوبید؟
همه چی نرماله؟ لطفا با خبر خوش بیاید
نقل قول: اخطار که ندادن میگن یه دفعه واسه حرفم بدن
اخه مگه ما بچه ایم که اینجوری میخان بهمون یاد بدن راه درست بریم ؟
مدیران عزیز که خیلی زیبا به من تبریک گفتن وارادت دارن. قربان همگی
مهسا خانوم خیلی خوش برگشتید
ان شاء الله مکه قسمتتون بشه (اگه رفتید دوباره)
لطفا اخبار رو بخونید
http://www.ktark.com/showthread.php?tid=...#pid211378
اگه خوندید پس باید اینجاشو هم خونده باشید
نقل قول: از همه میخوام که به چیزایی که نوشتم فکر کنن. و اگه راهی به ذهنشون میرسه به ایمیل رسمی سایت به آدرس
ktark@ktark.com
info@ktark.com
بفرستن. تاکید میکنم که ایمیل بفرستن و نه اینکه مثلا روی دیوار خیابونهای شهرشون شعار بنویسن (یا هرجای دیگه یا کارای دیگه) چون اینجوری هیچ نتیجه ای به دست نمیاد.
ما همیشه از نظرات دیگران استقبال میکنیم. این نظرات با مدیرای دیگه هم در میون گذاشته میشه. مطمئن باشید شخصیت همه برای من و دوستان دیگه م با ارزشه. البته اگه موضوعی که مطرح کردین انتخاب نشد نباید بریزین توی خیابونا که تقلب شده و حرف حق همون چیزیه که من میگم حتی اگه ناحق بگم.
در ضمن فراموش نشه که اسم این سایت چیه و برای چه کاری ساخته شده. هر کاری جای خودش رو داره. اگه کسی مثلا دنبال برگزاری اردوی سیاحتی دختر پسری برای آشنایی با آثار باستانیه میتونه به سایت مناسب این کار رجوع کنه. اگه کسی میخواد با افراد مختلفی دوست بشه و باهم برن کوه میتونه سایت مناسب این کار رو پیدا کنه. برای دوست یابی هم سایت های خیلی زیادی هست. اما کانون ما برای یه هدف خاص و موضوعات مرتبط با اون طراحی شده که عضویت یا اتمام عضویت در اون هم برای همه انسان های فارسی زبان رایگانه و در حقیقت وقف عامه برای اهداف خیرخواهانه مشخص.
(1391 آبان 23، 23:11)omide_rahayi نوشته است: [ -> ]خدايا پس كي اين محدوديت پيام رو بر ميدارند بابا
مي خوام يه كم تبليغ كنم
كسي نيست به داده ما برسه
بابا قصدمون خيره
امید رهایی عزیز بهت حق میدم
تا غروب ترتیبی رو میدم که جایی برای تبلیغات مشخص شه
راستی به یاد حق خانوم خدارو شکر که چیز خاصی نبود اون ضربه ان شاء الله که همیشه سالم سلامت باشید
یا علی
مهسا خانوم بد خواه مدخوا دارید بگید ها
(1391 آبان 24، 13:31)همای رحمت نوشته است: [ -> ]بارون....
هورا....ح
تگــــــرگ
آدم میترسه
تازه یه ساعت دیگه هم باید برم دانشگاه
خدایا.. زنده برسیم
سلام زارا بانو.
يك بار تو تهران تو تگرگ گير كردم. يادش بخير...
خدا كنه خسارت نداشته باشه. ب خصوص ب سياه درخت هاي شهريار.