ز هرجا بي خبر دوش بوديم گرد درس
بيامد خبر كه رامين برما برتافته بس
زجا همچو فيلسوفان به پا خواستم
همي در انديشه جوابِ چرا خواستم
چرا او؟چرا حالا؟چرا با ما چنين؟
مگر جز به او فارسي دان بود چنين؟
كسي چون او لغط ننوشت درست
كنون شعر بر ضد ما،اين درست؟
خبر كرديم انيشتين و فارابي،داروين را
آييد و بينيد اين دسته ي گل،رامين را
او كه روزي پي دانشگه،ناگه و بيگه ببود
كنون ضد ما،پي تخريب هركه دانشمند بود
آري ز تاپيك تحصيلات چون گويى
همانند آن كه تو با سپاهي رو در رويى (
)
زان براي ما تحصيلات نيست فقط:bababozorg:
مرا هست ارزش،علم و دانايي فقط
خواه از سازمان حقوق ملل،كه ياري كنند پس
فرار مغزها نخواهند ملل،رامينِ آنان هست بس!
هاا مارو دست كم نگيير!!
شب از نیمه نگذشته بود و همه چشم به راه فردا
که بیامد خبر از گل سرخ و امید فردا
شعر میسرودن همگی بر ضد رامین
که چرا از تاپیک بد گفتی ؛ بر تو باد نفرین
همه گرد هم از جمله امید فردا ؛ گل سرخ و گل لاله
میگفتن که رامین بود در فکر تخریب تاپیک مطالعه
میگفتن که نَشنو از رامین شیطان صفت و اهریمن
بیا تاپیک ؛ درس بخون و تست بزن ؛ بقیش با من
میگفتن درس بخون ؛ ارشد قبول شو ؛ برو دانشگاه و بشو دانشجو
غافل از اینکه همه اهل دانشگاهیم ؛ ولی کو دانشجو ؟؟؟
میگفتن بیایین تالار مطالعه درس بخونیم بگیریم نمره ی بیست
20 از 12 بیشتره ؟ پس گشتم نبود ..... نگرد نیست
میگفتن اگه نیایی تالار ؛ درس نخونی میوفتی
هر چه بادا باد ... دیگه حس و حال درس یوخدی
امید میگفت همه بچه های تاپیک یه تیمیم که با هم میریم جلو
اینجا شبانه روزیه ؛ درس و مشق اینجا غریبن ؛ تیمتو وردارو برو
رامین
چیه؟ چیزی شده؟
چرا ساکتی؟
دوست داری کتابخونه نباشه
تا جای اون باشه چی؟
شنیدم از کتابخونه ، دلسرد شدی به تازگی
شادی ها تو تقسیم میکنی با شبانه روزی
دیگه که رو شبانه روزی خیلی حساسی
روش داری عقاید خیلی شیک و وسواسی
اینقدر اینجا هستی
که
اگه تاپیکی از کتابخونه آپ بشه ، نشناسی!
گفتم غرور مدیریت رو بزارم زیر پاهام له بشه
برم بیارمش بلکه این پسر کمی سر به راه بشه
تو عین بی استعدادیم
واسه تو هر شعری گفتم
اما ای از درس فراری!
حتی نیومد به چشمت
هر چی امید واست حرف زد
شد نقش بر آب
مدیر سابق
آخه دانشگاه چی کار کرده باهات؟
کاری کردی که بازدید شبانه روزی رفته بالا
بگو بینم کدوم تاپیک روی بورسه الان؟
شبانه روزی هم مثل ما درس یاد میده به تو؟
دوست داره پیشرفت بکنی و تموم کنی اون درساتو؟
مثل کتابخونه ، حاضره بیشتر هم بکنه یکی یکی همه اون اعتباراتو
نگو برعکس، که درس خوندن بی ارزشه
بگو چیکار کرده ؟ که این رفتارت حقشه؟
که درسو نکوهش کردی تو توی همه شعرها
مگه نمیگفتی خاطره داری با هم خوابگاهی هات؟
تو اونا رو فراموش کردی مو به موشو
بیا با درس خوندن هم کمی رو به رو شو
بدون مدیر کتابخونه ، خوبتو میخواد و
پیشرفت تو رو دوست داره ببینه بیشترشو
شعر شاعری رو ول کنید
دیشب ساعت 4 صبح دندون شدید داشتم ... قرصی مسکنی چیزی هم خونه نبود کسی هم نبود همسایه هم نبود
لذا ساعت 4 صبح گفتم برم داروخونه یه اسپری لیدوکائین یا مسکنی چیزی بخرم ... رفتم آژانسی سر خیابون با یه یارو رفتیم که بریم سمت داروخونه ...
من:برو یه داروخونه
یارو:چی شده ؟
من:دندون درد دارم ... قرص میخوام بخرم
یارو:قرص برا چی؟:bababozorg:
من:دردش رو بخوابونه
یارو:من یه بار این طوری شدم یکم تریاک گذاشتم روش کم کم خوب شد :smily man:
من:
:shame:
یارو:بیا بیا جوون یکم بهت میدم بزار رو دندونت خوب میشه ... :smily man:
من:مرسی حاجی درد بهتره
یارو:خلاصه خواستی تعارف نکنی ها :smily man:
من:نه حاجی تعارف چیه ؟
آره خلاصه دیشب یارو میخواست ما رو معتاد کنه زوری
...
تو اي كه گويى ز درس و دانشگاه،شو بهوش
تو كز سوداي نمره و ارشد دم ميزني،باش گوش
اميدي كه اكنون بيني روبروت،من
همان كز بشد تحصيلات را سرپرست،باز من (!
)
نپرسيدي كو كجاست؟كنكورش چه شد؟
اجراي برنامه و كارنامه ي بيستش چه شد؟
فدا كردم عمر بدين سال سه
شدم رياضي يازده و كنكور..هِه (
)
مرا عشقِ زيست همي برداشت بس
نى پيِ نمره و كنكور،مرا پس علم بس
حال اين من با اين وضع و حال
كه هست،گر نباشم جزء چل دم آخر،زار حال
چو بيني چند غلط نيمه شب در شعر ما
مشو خوش،وقت هست تنگ،نيست تقصير ما
آمدندم تا كه گويم با تو وضع خود و علم
تا كه شايد دور ز اسپم،راه آيى،تحصيل وعلم
بشنو از من،داداش من
علم و دانايي
گاه كنكور
گاه نمره
گاه ارشد
نيست اينها
..هست زيبا،هست زيبا
نقل قول: بشنو از من،داداش من
علم و دانايي
گاه كنكور
گاه نمره
گاه ارشد
نيست اينها..هست زيبا،هست زيبا
یعنی این پیام اخلاقی آخر برنامت تو مجرای تنفسیم
ولی خوبه ها ؛ تا دو روز دیگه هم ادامه بدم که نرید این تاپیک ؛ استعداد های نو در زمینه شعر و ادبیات پارسی پدیدار خواهند شد
آقا اصلا این دو شعر آخری منو کن فیکن کرد ؛ من دیگه برم درس بخونم
نتیجه گیری : بچه ها تاپیک تحصیلات خوبه ؛ بجای استفاده از شبانه روزی از تالار مطالعه استفاده کنید
ولی امید چقدر سنگین شعر میگی ؛ ترجمه کردنش یکم سخته
نقل قول: برادرم اومده میگه هر دفعه که من میام اون سایته که بالاش خورشید داره ( کانون) رو میبری
فقط خدا رو شکر هنوز اسمشو کامل ندیده
برای کانون از گوگل کروم استفاده کنید . چون خیلی راحت میشه اطلاعات رو کلا پاک کرد .
وقتی کسی اومد تو بدون اینکه با موس کاری داشته باشید و بخواد تابلو بشه شیفت + کنترل + دلیت رو بزنید .
نقل قول: قرصی مسکنی چیزی هم خونه نبود کسی هم نبود همسایه هم نبود
انقدر بچه ها شعر گفتن این تیکه اول رو که خوندم فکر کردم داری شعر نو میگی . بعد که رفتم خط پایین دیدم نه بابا کلا داری وضع حال میگی
یکی دو باری هم برای من پیش اومده ؛ ولی خودمون نخواییم کسی نمیتونه کاری کنه
چه شد بحث درس خسته ات کرده است
نشاید که چشمان او عاشقت کرده است
که چشمان یاران اهو صفت دلرباست
پیاپی ز جام میش نوش کردن رواست
منم چون تو از درس ومشق خسته ام
به امید یک روز خوش بنشسته ام
ولی روز خوش نیاید ز بی همتان
بباید تلاشی برای رسیدن به آن
امید است که عزمم شود جزم باز
برای رسیدن به اهداف زیبا و یار
نقل قول: داداش یه مرد 50 ساله آخه چه زدنی ؟
اینا کلا تابلو ان تو محل همه شون شیره ان ... ولی اینکه تریاک تعارف کنن جا خوردم
خدا جوونا رو از این گرفتاری ها دور کنه ... [img]images/smilies/l.gif[/img]
خب ببین همین کارارو کردیم که پررو شدن! خیلی راحت تعارف کرده شما هم خیلی راحت بزن تو دهنش!
اگه بهشون چیزی نگی براشون عادی میشه به همه تعارف میکنن.خداییش اگه اون به کس دیگه تعارف کنه ممکنه طرف قبول کنه و معتاد بشه.
به همین راحتی...
(1393 فروردين 14، 11:58)درخشنده نوشته است: [ -> ]نقل قول: داداش یه مرد 50 ساله آخه چه زدنی ؟
اینا کلا تابلو ان تو محل همه شون شیره ان ... ولی اینکه تریاک تعارف کنن جا خوردم
خدا جوونا رو از این گرفتاری ها دور کنه ... [img]images/smilies/l.gif[/img]
خب ببین همین کارارو کردیم که پررو شدن! خیلی راحت تعارف کرده شما هم خیلی راحت بزن تو دهنش!
اگه بهشون چیزی نگی براشون عادی میشه به همه تعارف میکنن.خداییش اگه اون به کس دیگه تعارف کنه ممکنه طرف قبول کنه و معتاد بشه.
به همین راحتی...
اینقدر حالا خشن نباش
اگر قرار بود با زدن درست بشه احتمالا باباش میتونست درستش کنه