سسسسسسسلام
خوبید؟
صبح بخیر
بستنی خوری راه انداختید
سها خانوم میشه متن شعرشو برام بفرستید شاید بتونم پیدا کنم
..............
یا علی
سلام
ديديد گفتم
خوب شد زياد خوشحال نشدم
وگرنه حسابي بيشتر از الان ميخورد تو ذوقم
خوب شنيدم هوس بستني شكلاتي كرديد هاااااااااااااااااا
كيا هوس كرده بودند؟؟؟
زرااااااااااااااااااا پاشو ببينم كلي كار ريخته رو سرمون نشستي زل زدي به اون عكس كه چي؟؟؟
پاشو جاروبرقي رو بگير دستت و همه جا رو جارو كن
مصدرااااااااااااااااااااااااا(همااااااااااااا) پاشو و تي رو بگير دستت و همه سنگها و كاشي ها حتي اونا كه زير فرشند حسابي تي ميكشي و برق مي ندازي.زود باش يك عالمه كار داريم
مسافر كوووووووووچوووووووووولو بدو يك دستمال بگير دستت و تموم ميزا و آينه ها و بوووووووووووووفه ها رو برق مي ندازي
نيام ببينم گرد و غباري جايي نشسته هاااااااااااا
طاااااااااااااااااااااااهااااااااااااااااااااااااااا
حالا بستني ميگيري آره
پول بهت ندادم كه بري اينطوري ولخرجي كني
ديگه از پول تو جيبي خبري نيست
پاشو روزنامه و شيشه پاكن بردار و همه شيشه ها رو برق مي ندازي
اومدم شيشه ها رو ببينم، فكر كنم پنجره ها بازه هاااااااااااا!!!!!!
خوب كي هوس بستني كرده بود؟؟
بگيد خجالت نكشيد ها
بدويذ اونجا وانستيد من رو نگاه كنيد
كلي كار داريم
راه پله ها و فرش ها و لوسترا و حموم و دستشويي ها مونده هااااااا
زووووووووووووووووووود باشييييييييييييييد
خبرای خوب دارم براتون امین امروز میاد کانون :WIN:
توضیحات تکمیلی رو خودش میاد میگه
(1390 اسفند 18، 10:23)ساحل نوشته است: [ -> ]حالا بستني ميگيري آره
پول بهت ندادم كه بري اينطوري ولخرجي كني
ديگه از پول تو جيبي خبري نيست
اخه چرا
خوب ساحل خانم بچه خسته اند انقدر کار کردند
یه شب از جیب خودم بستنی بهشون دادم که خستگیشون در بره خو
از پول ها قلکم بود که بستنی برشون خریدم الانم هیچی پول ندارم لباس عید بخرم
باید به مامان سها بگم باسم لباس عید بخره
(1390 اسفند 18، 10:23)ساحل نوشته است: [ -> ]بدويذ اونجا وانستيد من رو نگاه كنيد
كلي كار داريم
راه پله ها و فرش ها و لوسترا و حموم و دستشويي ها مونده هااااااا
زووووووووووووووووووود باشييييييييييييييد
خوب بقیه کوجان (مامان سها میگه)
میتوانم خانم ، همارها خانم ،دایی ناصر ،ابجی الون ،اقا احسان و علیرضا
کار بهشون بگین نزارین بیکار بشیننن نشستن نگاهمون می کنن
نقل قول: خبرای خوب دارم براتون امین امروز میاد کانون
به به ساحل خانم نیروی کمکی امد ببینین چه کاری میتونین بهشون بدین
تا فرصت تازه است نون رو بچسبونین
احسان و عليرضا دارند فرشا رو ميشورند
شما كار خودت رو كردي
پنجره ها رو برق انداختي
همين ديگه
پول نداريم
كلي وسيله لازم داشتيم بايد ميخريديم
بماند اينكه شيريني و ميوه و آجيل عيد هم مونده
سهم پول عيدت رو به جاي اينكه لباس بخري رفتي بستني خريدي
مامان سها شما رو به من سپرده
ببينم چه كار ميكنيد خوشحالش كنيد
تازه چون بستني خورديد ازتون كار كشيدم
بعد ميگي واسه رفع خستگي بود!!!!!!!!!
پاشو پنجره ها رو تميز كن
كلي پنجره داريم هااااا
سسسسسسسسسسسسسسلام
امین جان خوش گلدین
امیدوارم که زود تموم بشه چشم به هم زدن
جات خالی بود
خوشحالیم که اینجایی
وایییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام امین خاااااااااااااااااااان
چقدر دلم باسه این نوشته های کششششششششششششششش دارد تنگ شده بود
مخصوصا اااااااااااااااااااااااااااااااااااا هااااااااااااااااااااااااااااااااااش
خوش گذشته بهت
لاغر شدی یا چاق
معلومه دیگه اقای طاها حتما الان آقای امین چاق شدن !!! خو لاغر شدن دیگه
عیب نداره آقای امین عوضش وقتتون هدر نرفته و می دونین نصف راهو رفتین . همین که ادم کار خودشو قبول داشته باشه عالیه
ما یه شعری می خوندیم بچه بودیم به افتخار شما می ذارمش اینجا - البته همش یادم نیست -
غذای هر شب ما آب گوشت و آش و عدسه
اگه خوب هم بزنی توش پر موش و مگسه
بخورم ؟ نخورم ؟ گشنه می مونم !
قدر آش ننه مو حالا می دونم
و ...
درست توصیف کردن ؟ شعرش زبان حال سربازاس
(1390 اسفند 18، 14:31)می توانم نوشته است: [ -> ]
غذای هر شب ما آب گوشت و آش و عدسه
اگه خوب هم بزنی توش پر موش و مگسه
بخورم ؟ نخورم ؟ گشنه می مونم !
قدر آش ننه مو حالا می دونم
و ...
شعرش زبان حال سربازاس
قشنگ بود
فقط این شعر راستکی که نیست که
خوب نوبت ما هم میشه بریم سربازی خو