(1396 اسفند 12، 22:22)می توانم نوشته است: [ -> ]خب ادم طبیعی قاعدتا به ازدواج فکر می کنه چه اشکالی داره فکر کنم؟
خب لباس عروس پوشیده دختره دیگه
نه
رویای پنهان اون عکس ازدواج کردن نیست ؛ کل نکته ی عکس به اون قلبه است که رو سینه دختره است
یکم با دقت به قلبه نگاه کنین
شبیه چیه؟
درست حدس زدین شبیه زرده ی تخم مرغ
پس نتیجه میگیریم که رویای پنهان توی این عکس اینه که دوست دارن تخم مرغ ارزون بشه
این نتیجه پس از تحقیقات گسترده به دست اومد ... اگه باز سوالی بود در خدمتم
پی نوشت 1 : از رنگ و لعاب زرده ی تخم مرغ مشخصه که از تخم مرغ داخلی توی این عکس استفاده شده ؛ نه از تخم مرغ وارداتی .
مرسی حمایت از مرغ ملی ....
پی نوشت 2 : ان شاالله روزی دخترامون عروس و پسرامون داماد بشن . بیام شام عروسیتون رو بخورم ؛ ان شاءالله همتون خوشبخت بشین اصلا شامش رو من میدم . یه دیگ بزرگ املت میزنم با تخم مرغ ملی
پی نوشت 3 : خانوم شقایق ؛ شخصا نه به روح اعتقاد دارم نه به عمه . راحت باشین
یه بزرگی میگفت
دل آدمی رو شاد کردن ثواب داره
خوبه شمام ثواب کنید
با حضورتون در جشن پاکی دوستان ستاره اییتون
سلام علیکم
ایها الناس چه فکری کردید برا روز مادر؟؟
ابالفضل من اصن یادم نبووود. کِیه؟
سلام. لطفا بیاین جشن پاکی دوستانتون
یک جدول زمانبندی یک هفته ای از ۶صبح الی ۱۲ شب با فاصله های زمانی نیم ساعت با اکسل درست کردم و فعالیتهامو توش یادداشت میکنم تا ببینم تو یک هفته چطور از زمانم استفاده میکنم و تایم هایی که خالی میمونه رو اینطوری مجاب میشم پر کنم،حدود ۴۰-۵۰ هفته برای کنکور این کارو کردم،انشالله از این به بعد هم میکنم تا بیشترین استفاده رو از زمان ببرم،
این طوری بهتر قدر زمان دونسته میشه،غافل کنم میشه ۳۵ سالم اون موقع هرچی الان کاشتم موقع برداشته،اون موقع است که اگر الان خوب تلاش کنم زندگی راحت خواهم داشت و کاسه چه کنم دستم نمیگیرم،
پس این پست یادگاری می مونه تا سال بعد انشالله ببینم نتیجه به کجا میرسه.
سلام
ی سوال :چگونه اخلاق تند خود را اصلاح کنیم؟
فکر میکنم اینجوریم
چه جالب اقای دریفت
افرین به شما
زینبی جان راهکاری یافتی ب منم بگو
راهکار یافتم خاله
هرکی گفت خلاقت تنده قبول نکن بزن تو
دهنش اینجوری نسلشون منقرض میشه دیگه کسی نمیگه بداخلاقی
(1396 اسفند 16، 14:42)drift نوشته است: [ -> ]یک جدول زمانبندی یک هفته ای از ۶صبح الی ۱۲ شب با فاصله های زمانی نیم ساعت با اکسل درست کردم و فعالیتهامو توش یادداشت میکنم تا ببینم تو یک هفته چطور از زمانم استفاده میکنم و تایم هایی که خالی میمونه رو اینطوری مجاب میشم پر کنم،حدود ۴۰-۵۰ هفته برای کنکور این کارو کردم،انشالله از این به بعد هم میکنم تا بیشترین استفاده رو از زمان ببرم،
این طوری بهتر قدر زمان دونسته میشه،غافل کنم میشه ۳۵ سالم اون موقع هرچی الان کاشتم موقع برداشته،اون موقع است که اگر الان خوب تلاش کنم زندگی راحت خواهم داشت و کاسه چه کنم دستم نمیگیرم،
پس این پست یادگاری می مونه تا سال بعد انشالله ببینم نتیجه به کجا میرسه.
منم یه همچین کاری رو شروع میکنم از حالا
الف - فکر کنم این صفحه چون خیلی رُنده مراد می ده
ب - برنامه ریزی برای روز مادر چطور شد ؟ کاش آقا آرمین برای کسایی مثل من که ایده ای ندارن می گفتن قراره چی کارا کنن مام الهام بگیریم .
ج - امروز همه تصورم به هم ریخت ! چرا با ناخن سه تار می زنن ؟ قشنگ داشتم قیمت می کردم و صداشو چک می کردم که فهمیدم ناخونام ممکنه درگیر بشن ! اونی که تو آپارات آموزش تنظیم ناخن رو می داد دستاش خیلی داغون شده بود ! یعنی سه تار این بلا رو سرش آورده ؟؟؟ عایا ؟
د - چند روزه همه ش دارم رویا پردازی می کنم
ه - درس امروز : هر کی گفت اخلاقت خرابه یه دونه بزنین در گوشش .
ماهم یه پست بزاریم شاید مراد داد
این اخرای سال چقد هیجان و بالا پایین زندگی زیاد شده... کلا این سال فراز و نشیب زیادی داشت...
ولی اخرش خوبه....
کلا هرچقد که بیشتر زندگی پیچ و تاب بخوره دل ادم اشوب تر میشه ولی خیلی ارزشش از ساکن بودن بیشتر...
باید زندگی کنیم و بریم جلو هرجور که هستیم....
اگه ضربه خوردیم یا نخوردیم...
اگه خسته اییم یا پر انرژی...
اگه شادیم یا افسرده...
اگه پولداریم یا بی پول!
یادمه یه زمانی میدیدم هرکی که رکورد ترکش زیاد شده ازدواج میکنه.اصلا همون مارو به این اعتقاد رسونده که
اگه ترک کنی خدا واقعا یه کاری میکنه که ازدواج کنی....
با همین اعتقاد اومدم جلو و دو سال هم رد شد....
موقعیت ازدواج هم اومده ولی یه چیزی که دیگه نمیذاره کاری کنیم ترسه...
دیشب هم داشت توی صدای افریقا در مورد هزینه هاش صحبت میکرد....
منم اگه امداد های بابام نبود هیچی نداشتم
خلاصه که گیر افتادم...
با طرف 3 ساله همکلاسی بودم.... احتمال قبول کردنش هم هست
(اعتماد به نفسیه که یه نفر بهم داده!)
الان 1 ساله تقریبا هی میگم چند ماه دیگه...این امروز فردا کردن خطرناک هم هست...همه میدونن دیگه منظورم چیه...
الان من با سن کم (24) و وضعیت مالی ضعیف (خودمو بتکونم 90 تومن!) و حقوق پرستاری که بعد از طرح تازه بهم میدن! چکار کنم؟!
ببخشید که دیدم همش مالیه....پسرا میدونن چه استرسی میده این بی پولی!
سلام درخشنده جان عقاید متفاته،
بنظر من اگر پول داری برو جلو وگرنه جلو نرو،وقتی یک مرد پول نداشته باشه تو حجامعه هیچی نیست،حالا بیا با ایمان باش،حالا بیا بگو من خوش قلبم و ... تو زندگی فکر کن نه پدری هست نه مادری و نه هیچ کس دیگه،خودتی و خودت اگر اون موقع حس کردی گلیم خودتو میتونی از آب بکشی بیرون اون موقع وقتشه.
همین امروز اگر بدون اتکا به پدر مادر درآمدت به حدی هست که هزینه های خودت و کس دیگه رو بدی و هزینه های زندگی مشترک رو بدی و پس اندازی هم باقی بمونه ،بعدش باید فکر کنی از لحاظ بلوغ فکری به اون حد لازم رسیدی یا نه،
بعدش با چشم باز و با تحقیق خیلی خیلی خیلی زیاد برو جلو.
تحقیق تحقیق تحقیق
مرسی دریفت جان....
کاملا حرفات درسته ولی خب چند نفر اینطورین؟
منم که در طول طرحم 1800 میگیرم... خیلی کمه با توجه به دلار 5 تومنی...ازونطرف هم کار طراحیمو دارم که اگه بگیره یکم کمکم میکنه... توی بورس هم هستم ولی
فعلا ناشیم!
کلا وضعیت رو هوایی دارم....
اول زندگی 90-100 تومن کمه ولی خب خانوم باید لطف کنن قانع باشن...
با این پول به زور میشه خونه خرید ....
از طرفی هم میترسم زمانی که به ثبات مالی میرسم که دیگه طرفم نباشه!