مشارکت به سبک آقای همساده
بعد از انجام عمل خودارضایی معمولا خیلی ناراحت هستیم.
اگر بعد از یک مدت طولانی این اتفاق افتاده باشه، از این ناراحت هستیم
که
دارایی مون (تعداد زیادی روز پاک) رو به باد داده ایم.
اگر هم این شکست بعد از یک سری شکست های متوالی بوده باشه،
از
بی ارادگی خودمون ناراحت هستیم.
این ناراحتی معمولا نتیجه اش می شه خودخوری و افزایش ناراحتی.
که بعد از همه ی این ها آدم خودش رو درون یک سیاه چاله گرفتار می بینه که راه فرار از اون نداره.
بعضی مواقع این ناراحتی در شکل های بدترش تبدیل می شه به
خشم فروخفته.
بد و بیراهی که بعد از شکست به خودمون می گیم، به خاطر این خشمه.
تصمیم های احساسی ای هم که بعد از شکست می گیریم، به همین دلیله.
(برای همینه می گن دقیقا بعد از شکست هیچ تصمیم بلند مدتی نگیر، بذار ۱۲ ساعت بگذره تا آروم شی، بعد تصمیم بگیر)
این خشم در شکل شدید ترش تبدیل می شه به خودزنی و ..
این چیزا رو بارها شنیدین، اما می خوام یه نکته ی خیلی ظریف رو اینجا بهش اشاره کنم.
یک مسئله ای در دین داریم، به اسم گناه و توبه.
چون خودارضایی گناهه، وقتی انجامش می دیم حرف خدا رو گوش نمی دیم و در نتیجه باید پیشمان بشیم.
و این پشیمونی با ناراحتی همراهه و این ناراحتی هم اثراتی که گفتیم رو به دنبال داره.
وقتی روانشناس ها با این مسئله مواجه می شن، میان چشم رو درست کنن ابرو رو کور می کنن.
میان می گن: شما اصلا فرض کن خودارضایی گناه نیست،
اصلا فایده هم داره برای بدن، برو راحت انجامش بده، دچار مشکلات بعدی هم نمی شی.
من یه استدلال ساده می آرم.
ما آدم های زیادی رو داریم (توی کانون هم داریم) که نماز نمی خونن،
اما وقتی خودارضایی می کنن اون ناراحتی و عذاب وجدان سراغشون می آد.
اگر واقعا گناه بودن خودارضایی اون ها رو اذیت می کنه؟
چطور می شه که از نماز نخوندن (که به مراتب بدتره) این قدر عذاب وجدان نمی گیرن؟
این تحلیل روانشناس ها درست نیست.
این حرف رو اون کسی می زنه که نه دین رو شناخته، نه گناه رو، نه خودارضایی رو.
خود گناه به این علت گناه شده که ظلمه، حالا این ظلم می تونه به خود باشه یا دیگری.
یعنی اگر هیچ دینی هم نمی بود، هیچ پیامبری هم نمی اومد،
انسان با انجام عمل خودارضایی ناراحت می شد و اون اثراتش (ناراحتی و خشم) هم به دنبالش می اومد.
من این استدلال رو قبلا هم توی کانون آورده بودم، اما نکته ی جدیدم چیه؟
نکته اینه:
تحلیل درست اینه، ما خودارضایی می کنیم، از دست خودمون ناراحت می شیم بعدش خشمگین می شیم،
دنبال یه پتکی می گردیم که بزنیم توی سر خودمون، خودمون رو تحقیر کنیم،
این وقته که می آییم دین رو دستمایه خودمون می کنیم.
«دیدی گناه کردی؟ دیدی حرف خدا رو گوش ندادی؟بی اراده، بدبخت، می سوزی، می ری جهنم»
چرا فکر می کنید شیطان (یا نفسی) که شما رو
فریب داده و خودارضایی کرده اید، بعد از خودارضایی شما رو ول می کنه؟
بعد از خودارضایی، این بار تلاش می کنه شما رو
ناامید کنه، حتی شده با ابزار دین.
اتفاقا برعکس چیزی که بعضی از روانشناس ها می گن درسته،
دین (اگر درست شناخته بشه) نه تنها علت ناراحتی بعد از گناه نیست،
بلکه تنها عاملی هست که می تونه ما رو بعد از خودارضایی نجات بده.
ما خودارضایی کرده ایم، به خود ظلم کردیم، ناراحتیم، هیچ راه فراری نداریم، مثل کسی که زده و دست خودش رو قطع کرده،
این جا خدا می آد و می گه: «
من جبران می کنم»
تو فقط به سمت من برگرد (توبه یعنی بازگشت) از من بخواه که این کار رو انجام بدم.
و تصمیم بگیر که دیگه برنگردی به سمت گناه
و آروم شو ...
نقل قول: بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیاده روی کردید!
از رحمت خدا نومید نشوید،
یقیناً خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است؛
و به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم [فرمان ها و احکام] او شوید،
پیش از آنکه شما را عذاب آید آن گاه یاری نشوید.
البته از اون طرف عده ای هم هستن که توبه رو می کنن دستمایه.
یعنی از اون طرف گناه می کنن، بعد از توبه استفاده می کنن تا خیالشون راحت شه.
بدون این که تصمیم به بازگشت داشته باشن، بدون این که تصمیم بگیرن که تغییر کنن.
گناه می کنن، بعد دعای کمیل می خونن که آروم شن.
(این واقعا کار می کنه ها! یعنی ادعیه و مناجات آدم رو بعد از گناه آروم می کنه)
این کار اگر بدون تصمیم جدی برای ترک باشه فایده ای نباشه.
ولی اگر تصمیم جدی بود برای ترک، تلاش هم بود، اگر لغزشی رخ داد آدم باز می ره توبه می کنه.
طولانی شد، ولی این جای تمام پستایی که این چند روزه زده نشده و شبانه روزی خالی مونده