نقل قول: تقریبا تا 14 15 نمره نوشته بودم
بعدش یهو کیمیا خانوم اومدن بهم تقلب برسونن اومدن روبروی صندلی من تقلب میرسوندن و گفتم بسه دیگه من که دنبال 20 نیستم
عجب
شما احتمالا به اندازه کافی حسابتون رو پر نکرده بودین.....فکر کنم 10 تومن کم واریز کرده بودی...دیگه تا 18 نمره میشد رسوند شما رو:smily man:.اونم با کلی پارتی بازی:smily man:
تا حالا کسی فکر کرده بابابزرگ چطوری در تاپیک 504 ، به درس 42 رسید و همه رو زد کنار؟!:smily man::smily man:
من اون موقع میگفتم دوپینگی میکنه ، چیزی میزنه :smily man:
کسی باور نمیکرد :we:
چجور دوپینگیه که خودشون هنوز نتونستن تموم کنن
خب من پولم کجا بود؟
شما پولدارین..سرکار میرین...مدرک میخرین:smily man:
( قابل توجه بعضی خلبان ها که سر کار میرن!)
به مدیرها حقوق نمیدن ...خرجمونو از کجا بیاریم؟:smily man:مجبوریم از امکانات مدیریتی استفاده کنیم.:smily man:
اینایی که پست هاشونو توی تاپیک هفته به هفته میزارم..فکر میکنی پس چجوری پستشون انتخاب شده!؟:smily man:
اسرار پشت پرده زیاده:smily man:
(1393 فروردين 24، 20:41)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]چجور دوپینگیه که خودشون هنوز نتونستن تموم کنن
سلام
وا؟!؟
آقا علیرضا منظور آقا مجتبی و کیمیا شما بودین ک ب صورت جهشی 504 رو تمام کردین!
بعد شما میگین ک خودشون هنوز نتونستن تمام کنن؟!؟:OHH:
در پناه خدا..
یاعلی.:GOL:
.
(1393 فروردين 19، 22:55)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]اها پس مشخص شد منظورت از خزان سربازیه
خیر ...
بگذریم ...
(1393 فروردين 19، 22:55)Alireza 68 نوشته است: [ -> ] هم الون من هم هادی هم هما ای خانوم دارن به جرگه متاهلین میپیوندن
.
یعنی علیرضا یه تصویری الان اومده تو ذهنم، فک کن: همه رفته ن خودم و خودت موندیم، بعد دوتاییمون فک کن حدوداً سی چهل سالمون شده، با یه من ریش و سیبیل دم غروب نشستیم توی یه پارک روی یه نیمکت، چشمامون قرمز شده، زیر چشامون گود شده، بعد فک کن از نامردی روزگار روم به دیوار رفتیم معتاد شدیم، یکی یه سیگار دستمونه، هی یه پُک به سیگار میزنیم هی به هم نیگا می کنیم بعد با یه مکث معنی دار میگیم : عجــــــب ....
(1393 فروردين 22، 17:35)Alone man نوشته است: [ -> ]تو صبحگاه مشترک باید 40 دقه سیخ وایسیم ... منم صف اولم ... اونجا معمولا خیلی فکر میکنم
یکم فکر نکن !
آخ آخ آخ ... صبحگاه مشترک یا همون صبحگاه عمومی ... هعــــی ...
(1393 فروردين 22، 20:07)سـُـها ^‿^ نوشته است: [ -> ]الان رفتم 2016!
شما کجایین؟
.
(1393 فروردين 22، 22:45)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]گول نخورین بچه ها صفحه 2016 هستش
چند پست رد تاییده برا شما 2014 نشون میده :d
دخیل الکی نبندین
این یعنی تهِ دسترسی ...
امروز 25 فروردین، روز بزرگداشت
شیخ فریدالدّین ابوحامد محمد عطار نیشابوری است ...
و یه نکته ی دیگه اینکه :
شخصیت "اکوان دیو" در شاهنامه همه چیز را بر عکس یا به قول فردوسی "واژونه" می دید. به همین دلیل وقتی رستم را به آسمان برد و گفت انتخاب کن به سوی کوه پرتابت کنم یا دریا؟ رستم با توجه به این موضوع گفت: کوه!
و دیو او را به سمت دریا پرتاب کرد و به این ترتیب تهمتن به دریا افتاد و جان به در برد ...
چو رستم به گفتار او بنگرید ... هوا در کف دیو "واژونه" دید
چنین گفت با خویشتن پیلتن ... که بُد نامبردار هر انجمن
گر اندازدم گفت بر کوهسار ... تن و استخوانم نیاید به کار
به دریا به آید که اندازدم .... کفن سینه ی ماهیان سازدم
وگر گویم او را: به دریا فگن ... به کوه افگند بدگهر اهرمن
همه واژگونه بود کار دیو ... که فریادرس باد گیهان خدیو
در مجموعه ی کلاه قرمزی هم شخصیت دیوی همین خصوصیت را دارد که برگرفته از شاهنامه است و به نوعی پارودی شده ی شخصیت اکوان دیو
این نکته سنجی سازندگان سریال کلاه قرمزی برای من خیلی جالب بود .
خیلی مخلصیم ...
سلام بد جور دلم برا كانون تنگ شددده ميخوام با خيال راحت بشينم يه عالمه پست بزنم ولي حيف كه الان خيلي درگيررممممم مراقب پاكيهاي با ارزشتون باشين... اين پستم با موبايل دارم ميزنم دوووستتون دارررررررررررررررمممممممممم
این ددی ـه ما رو وقتی میبینیش دیگه به جا "چه خبر؟" باید بش بگی "خب بگو دیشب خوابت چی بود؟"
سلام
نقل قول: سلام
وا؟!؟
آقا علیرضا منظور آقا مجتبی و کیمیا شما بودین ک ب صورت جهشی 504 رو تمام کردین!
بعد شما میگین ک خودشون هنوز نتونستن تمام کنن؟!؟
در پناه خدا..
یاعلی.
پس من بد متوجه شدم فکر کردم گفتن که کیمیا خانوم تقلب رسوندن 504 رو
نقل قول: یعنی علیرضا یه تصویری الان اومده تو ذهنم، فک کن: همه رفته ن خودم و خودت موندیم، بعد دوتاییمون فک کن حدوداً سی چهل سالمون شده، با یه من ریش و سیبیل دم غروب نشستیم توی یه پارک روی یه نیمکت، چشمامون قرمز شده، زیر چشامون گود شده، بعد فک کن از نامردی روزگار روم به دیوار رفتیم معتاد شدیم، یکی یه سیگار دستمونه، هی یه پُک به سیگار میزنیم هی به هم نیگا می کنیم بعد با یه مکث معنی دار میگیم : عجــــــب ....
آقا خب چه کاریه چرا حالا معتاد شده باشیم ؟ چرا حالا زیر چشمون گود شده باشه و قرمز؟
میخوای منو معتاد کنی ازین در وارد میشی؟
کسی تورو اجیر کرده؟
و ممنون از معرفی دیوی
الون خانوم ان شاء الله که سرتون خلوت شه دوباره شمارو با پست های پر انرژی ببینیم
نقل قول: این ددی ـه ما رو وقتی میبینیش دیگه به جا "چه خبر؟" باید بش بگی "خب بگو دیشب خوابت چی بود؟"
دیشب هم خواب دیدم اتفاقا
خواب دیدم داخل حرم شاه عبدالعظیم هستم دارم زیارت میکنم
وقتی ازش خارج میشدم به نشانه احترام عقب عقبی میرفتم که پشت نکرده باشم
و یادمم میومد که زیارت نامه و اجازه نامه اش رو نخوندم
(1393 فروردين 22، 18:08)abri نوشته است: [ -> ]نمیدونستم تو چه تاپیکی اینا بنویسم آزمایشم عادی بود وبیماری ای ندارم میخواسم اگه نگران شدید از نگرانی در بیاید هر چند که مثه اینکه اصلا
این طوری نیست . این هم آخرین باریه که به سایت اومدم . از همگی خداحافظی میکنم
سلام
ای بابا..
اخوی چرا؟
کاش ی کم توضیح میدادین....
کسی میدونه دلیل دلخوری ایشون چی بوده؟!؟
و
الحمدلله ک مشکلی نداشتین..
در پناه خدا..
یاعلی.
دلم میخواد لب تاپو از پنجره بندازم بیرون:smiley-yell:
کامپیوتر متعلق به دوران پارینه سنگیه خودم از همه ی اینا بهتره
اعصابمو خووووووووووووووووورد کرد
(1393 فروردين 27، 17:36)تبسم92 نوشته است: [ -> ]دلم میخواد لب تاپو از پنجره بندازم بیرون:smiley-yell:
کامپیوتر متعلق به دوران پارینه سنگیه خودم از همه ی اینا بهتره
اعصابمو خووووووووووووووووورد کرد
مشکل خاصی داره مگه؟
اگه اره میتونین تو تاپیک مشکل از شما پاسخ از ما مطرحش کنین
نه مشکل خاصی نداره
من باش راحت نیستم
کلا با تکنولوژی بیگانه ام
نقل قول: نه مشکل خاصی نداره
من باش راحت نیستم
کلا با تکنولوژی بیگانه ام
دقیقا گناهش چیه بالاخره؟:smily man:
الان مطمئنم بیچاره داره با تعجب بهت نگاه میکنه