نقل قول: اون دوستمونم که در عرض 2:23 ثانیه 11 امتیاز داد به روسا کارش خوب بود
قبلش مجری داشت میگفت
3 به 2 تا اینجا برنده ایم
امتیازی هم 7 به 4 جلوییم
کلی داشت دل گرمی میداد
این دوستمون اومد همشو یه جا نابود کرد. رکوردی بود واسه خودش
خدا بهش رحم کرد که برنده شدیم...:smily man:
حمید سوریان نزد نزد....یهو ثانیه های آخر سه بار طرفو دور خودش چرخوند........
نه ولی عجب گزارشگری داریم .....مسابقه ی کشتی رو مثل رزم رستم و اسفندیار گزارش کرد...
(1393 ارديبهشت 26، 23:05)اميد فردا نوشته است: [ -> ]با عرض سلاامم
به لحظات معنوى خدايا غلط كردم،يه سال لاي كتابو باز نكردم،بر ما ببخشاي
رسيده اييمم..:13:
با نگاهي بر آزمون هاي گذشتگان و آنچه كه بر آنان و نحوه ي تصحيح گذشته است،اميد هاي ٢٠گرفتنمان از شعله هاي آتشين به سوسوي ضعيفي گراييد و اكنون به نوزده هم بس راضي و خرسنده فكرييم..
با التماس دعا از شما عزيزان در اين لحظات معنوي شب امتحان و همچنين لحظات عذاب امتحاان..
خدايااا يعني آيا میتونم میشه باید بشههههههههههههه؟؟!
تخفيفي در كار نيست آيا؟؟!
ديگه بديي،خوبيي ديديد از ما(كه مورد دوم عمرا باشه) حلاال كنييد..
انقدر واسه مرحله دو مون بايد و اگر نيورده بودن كه واسه امتحانات نهايي آوردن..
در حد مرگ خوابم میاد
اما باید بیدار بمونم این پوستره تموم شه
حسم واقعا نمیدونم الان چیه
باران خانم برعکس من امشب خوابم نمیبره
خوش به حالتون
من قشنگ حس میکنم تو الکاترازم
حالا این فتوشاپه هم بازیش گرفته هی میگه دیسک جاش کمه
سوره ی حمد به آدم آرامش میده
یه لیوان شیر گرمم بخورید خوابتون میبره
5-6باری سوره حمدو خوندم
یکم آرومتر شدم
کلا سوره ی حمد خیلی خوب جواب میده
سلام
دیروز سرکار که بودم یکی جمله زیبا از شخص معروفی گفت , مفهومش این بود تلاش میکنم به ارزویی برسم وقتی میرسیم باید بهاشو بدیم
پرسیدم تو به ارزوت رسیدی؟ گفت اره الانم دارم بهاشو میدم با این کار
از من پرسید تو چه بهایی میدی
من جواب دادم بعید میدونم به ارزوی خاصی رسیده باشم که الان بهاشو بدم
جان خودم به دقیقه نکشید پام دوباره پیچ خورد
خدا گفت ناشکری میکنی؟ زد به پام
این درد ول نمیکرد مارو
ساعت 9 بود یهو دوست که ام اس داشت یادم افتاد گفتم زنگ بزنم حالشو بپرسم
زنگ زدم حالشو پرسیدم یکمشوخی کردم باهاش خندیدیم
اومدم بلند شم دیدم پام خوب شد
خدایا دمت گرم
آقا چند وقت از خوابام تعریف نکردم احساس میکنم دور شدم از شبانه روزی:smily man:
دیشب خواب دیدم رفتم جنوب برای این که دنبال کار باشم هوا هم گرم
بعد وارد ی شرکت یا کارخونه بزرگ شدم یکی اومد میدونست دنبال کارم
گفت میخوای اینجا کار کنی باید زبانت قوی باشه اینجا مشتریامون همه خارجی ان
شروع کرد به خارجکی حرف زدن و منم که بلد نبودم
دست و پا شکسته جوابشو میدادم که از خواب بیدار شدم
شب قبلش هم خواب دیدم باز با این اجنه بزن بزن دارم
این سری زور اونا بیشتر بود
و عرض ادب و ارادت خدمت همگی
سلام
دیشب بنده رسما به دیدار خداوند نائل اومدم
تهشم رسما موکول شد به امشب
خنده داری قضیه اینکه هم فتوشاپه سیستم من هم مال داداشم دوتایی بازیشون گرفته بود
و نکته ی دیشب اینکه: به جون خودم نمیخواستم کارم به دقیقا 90 بکشه اما شده دقیقه 92 الان
بابا بزرگ خواب ندیدی سر کار من چی اومد/؟؟
سلام دوستان
سعی دارم دست های پشت پرده کانون رو کشف کنم . تاالان حدود 10 نفر روپیداکردم
منظورم اون افراد پنهان می باشد ینی چی که خودتون رو پنهان میکنین هر کی بفهمم پنهان کاری میکنم که در جا ظاهر بشه
حالا خودتون می دونید